نمایش های کلیشه ای و تکراری تلویزیون مجاهدین
اخیراً فرقه رجوی برای چندمین بار برنامه کلیشه ای تدارک دیده با صحنه گردانیِ فردی مضحک و چندش آور به نام همایون منجمی که در این شو پدر و خواهرم با یک متن آماده و از پیش تعیین شده را جلوی دوربین می آورند تا مجبور شوند علیه من صحبت کنند.جالب اینجاست که هر کس این برنامه را دیده از نحوه برگزاری آن خنده اش گرفته و به سادگی متوجه شده که این یک مصاحبه تلویزیونیِ کاملا مونتاژ شده می باشد. در صحنه های آن کاملا مشخص است که پدر و خواهرم همزمان این مصاحبه را انجام نداده اند و…
امید برای دیدن خانواده حتی به قیمت جانم
ه عنوان فردی که چهار عضو خانواده اش در اختیار سازمان مجاهدین است اعلام می کنم هرکاری که بتوانم برای آزادی و بازگشت خانواده ام انجام بدهم دریغ نخواهم کرد چون برخلاف دیدگاه سازمان به تمامی اعضای خانواده ام که در اسارت فرقه رجوی می باشند عشق می ورزم مهم نیست که چه اراجیفی سازمان مجاهدین علیه من عنوان می کند.تا آزادی خانواده ام به هر دری خواهم زد حتی به قیمت جانم. (مهران کریمدادی)
بررسی آخرین تحولات و وضعیت فرقه رجوی در انجمن نجات خراسان رضوی
همایش یک روزه ی اعضای بازگشتی انجمن نجات خراسان رضوی در تاریخ 18/5/1394 با حضور آقای محمود رحمانی شاندیز که به تازگی در آلبانی از فرقه رجوی جداشده و به ایران برگشته و هم چنین آقای علی محمد خاتمی که سال گذشته بعد از فرار از لیبرتی به ایران آمده بود در محل این انجمن برگزار شد. در این همایش همه بازگشتی ها با ابراز خوشحالی از رهایی آقایان خاتمی و رحمانی و بازگشت به ایران اظهار امیدواری کردند که تمامی اعضای در بند فرقه رجوی یک روزی بتوانند آزادانه تصمیم بگیرند تا مسیر آینده زندگی شان را تعیین کنند
نامه مادری به فرزندش که اسیر فرقه رجوی است
فرزند عزیزم من و برادر کوچک شما علی اکبر از مورخه 14/3/1368 که در اردوگاه رمادی عراق بوده ای تاکنون هیچگونه خبری از شما نداریم و تنها خبری که از شما داریم آن است که به ما گفته اند شما در عراق به دست مسعود رجوی اسیر می باشید و برادر شما در اسفند 1389 و مرداد 1390 و همچنین دی 1390 به امید ملاقات به دیدار شما آمد ولی متاسفانه با ناامیدی برگشت، فرزند عزیزم شما که تا حالا به مدت سی سال که در عراق به غربت و تنهایی بسر برده ای از زندگی خود چه فهمیده ای که از این به بعد ببینی؟
نامه سرگشاده جمعی از خانواده های اسیران خراسان رضوی به رییس جمهور آلبانی
مصرانه از شما می خواهیم در تصمیمتان بخاطر ملت ایران و آلبانی از این فرقه تروریستی دوری گزینید که صلاح دنیا و آخرتتان در تبری جستن از این فرقه مخوف و منافق خواهد بود. هم چنین مطمئن باشید ملت هوشیار و شجاع و آکاه ایران به خوبی قدر کسانی که علیه منافع شان نباشند را می دانند همانطوریکه به یاد خواهند داشت چه کسانی به علیه منافع شان هستند.
آقای رئیس جمهور به دام فریبنده فرقه رجوی نیفتید
خوبست شما اگر واقعاً می خواهید در گردهمایی این فرقه که ملت ایران و بخصوص ما خانواده ها اسیران در فرقه رجوی از این فرقه بدنام و مزدور متنفریم شرکت کنید در تصمیمتان تجدید نظر کنید چرا که بدون شک بعدا پشیمان خواهید شد و خواهید گفت:”که چرا در دام چنین فرقه خطرناکی افتادم” که متاسفانه آن موقع دیر خواهدبود.
حضور محترم نماینده سازمان ملل متحد در عراق
برادرم غلامرضا غلامی خیرآبادی بر اثر تبلیغات دروغ سازمان مجاهدین خلق که با همکاری صدامیان در اردوگاههای اسیران جنگ عراق و ایران در عراق انجام می شد فریب سازمان مجاهدین را خورده و متاسفانه بیش از 24سال است که تحت مغزشویهای فرقه منافق رجوی قرار دارد که این امر باعث شده که قدرت تصمیم گیری نداشته باشد. و از شما مصرانه تقاضا دارم هر طور شده به سازمان مجاهدین فشار بیاورید تا امکان دیدار برادرم فراهم شود.
نامه ای از دلتنگی های خانواده نسبت به عزیزشان در لیبرتی
ماکه چیزی جز خبر سلامتی شما از او نمیخواهیم نه جانی هستیم نه خطرناک او فکر میکند که همه مثل خودش خطرناک و عقده ای هستند.اواز خانواده ها میترسد زیرا که خوب میداند این خانواده ها هستند که تا انتقام این سی سال سختی و دوری را از او نگیرند دست بردار او نخواهند بود و اورا روانه ی زباله دان تاریخ خواهند کرد.خواهر قشنگم تمام اعضای خانواده و فامیل جویای حالت هستند اگر فکر میکنی که فراموشت کرده ایم اصلا اینطور نیست تمام لحظه لحظه های این سال هارا با یاد تو گذرانده ایم حتی یک لحظه هم از یاد توغافل نبوده ایم بابا و مامان دیگر پیر شده اند و مثل قبلا نیستند افتاده شده اند وفکر نمیکنم که بتوانند به لیبرتی بیایند.
درد دل مادری با چشمانی گریان و منتظر در ایام نوروز
مگر همان فرزندانی که رجوی در اسارت خودش دارد در دامن همین مادران بزرگ نشده اند پس چرا رجوی این قدر از خانه و خانواده می ترسد. این مادر ادامه می دهد شما را به خدا قسم می دهم اگر ما مُردیم شما به بچه هایم بگویید که آنها به ما پدر و مادرها خیانت کردند. حالا که دخترم مهناز رفته آلبانی نمی دانم چرا با من یک تماس تلفنی نمی گیرد من و پدرش در ایام عید منتظر بودیم حداقل او که رفته آلبانی با ما تماس بگیرد آلبانی مگر کشور آزادی نیست؟! مگر اونجا تلفن ندارند.
نامه جمعی از خانواده های استان خراسان رضوی به سازمان صلیب سرخ جهانی
چه بسا پدر و مادرانی که طی این سالهای متمادی در فراق فرزندانشان از دنیا رفتند در حالی که در آرزوی دیدار آنها بودند. حال ما خانواده های چشم انتظار از شما مقامات مسئول و تمام کسانی که مدافع حقوق بشر هستند عاجزانه درخواست داریم که این مشکل را برطرف سازید و زمینه ساز لااقل ملاقات و یا صحبت تلفنی و امید به خدا برگشت عزیزانمان به آوش گرم خانواده باشید.
بازگشت محمود رحمانی از آلبانی به وطن بعد از ۲۷ سال
شاهد دیداری بودیم که در آن اشک ها و لبخندها در هم آمیخته بود و نگاه های همه به نقطه ای دوخته شده بود که عزیزی بیش از ربع قرن در حلقه مهر و محبت اعضای خانواده اش گم شده بود. در میان این حلقه زیبا یک چیز تکان دهنده و شوکه کننده بود بطوریکه اشک همه را در آورده بود آن هم لحظه در آغوش کشیدن پدر و فرزند. اینجا بود که صدای هق هق گریه همه فضا انجمن را پر کرده بود.