شنبه, ۶ دی , ۱۴۰۴
خاطرات فواد بصری از فرشته یگانه متهم ردیف ۴۲ دادگاه مجاهدین 23 دی 1402

خاطرات فواد بصری از فرشته یگانه متهم ردیف ۴۲ دادگاه مجاهدین

من خاطرات خوبی از این زن ندارم و قبلا اشاره ای به شیوه برخورد آن در فرقه رجوی کرده بودم. او تشنه به خون خانواده هاست. سال 1382 در پادگان اشرف خانواده من به ملاقاتم آمدند. در مقر به من اطلاع دادند که خانواده ام آمده اند و الان در محوطه روابط هستند. و گفتند […]

پشت پرده شادی و خنده های زنان در فرقه رجوی 20 دی 1402

پشت پرده شادی و خنده های زنان در فرقه رجوی

فشار بر زنان در فرقه رجوی مضاعف است. آنها حرفهای ناگفته خود یا تناقضات خودشان را نمی توانند مطرح کنند. اگر در نشست جمعی زنان تناقضات خودشان را مطرح می کردند با پرخاشگری جمع و بد و بیراه مواجه می شدند. من در ارکان بودم و بیشتر مواقع در آشپزخانه مقر خودم را مشغول کار […]

نامه مراد حمزه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی 18 دی 1402

نامه مراد حمزه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی

دایی جان سلام، احوال شما چطور است؟ من مراد هستم خواهرزاده شما، احتمالا شما بچگی من را به یاد دارید. من الان دیگر آن بچه ای نیستم که در ذهن شماست. بزرگ شدم و خانواده دارم و مطلع هستم که شما کجا هستی و در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی زندگی می کنی و خبرهای […]

روایت خواهر محمد جعفر نجفی از ۱۵ روز حضور در مقابل کمپ اشرف 17 دی 1402

روایت خواهر محمد جعفر نجفی از ۱۵ روز حضور در مقابل کمپ اشرف

مهین نجفی، خواهر محمدجعفر نجفی عضو گرفتار در تشکیلات مجاهدین خلق ماجرای اسارت برادرش و همچنین مواجهه اش با سازمان مجاهدین خلق را اینگونه نقل می کند: من مهین نجفی هستم. برادر من محمد جعفر نجفی در دوران جنگ تحمیلی سرباز بود. دو سال خدمت سربازی را پشت سر گذاشت و برای تسویه حساب و […]

نامه مهدی نجفی به برادرش حسن نجفی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 17 دی 1402

نامه مهدی نجفی به برادرش حسن نجفی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

برادر عزیزم سلام حالت چطور است؟ خیلی وقت است خبری از شما ندارم. گاه به گاه به یاد خاطراتت می افتم. یاد دورانی که با هم بازی می کردیم. گردش و سینما می رفتیم. ای کاش آن روزها هیچ وقت تمام نمی شد. حسن جان چند سال است اطلاعی از تو ندارم. فقط می دانم […]

خانواده های استان مرکزی حادثه تروریستی کرمان را محکوم کردند 17 دی 1402

خانواده های استان مرکزی حادثه تروریستی کرمان را محکوم کردند

خانواده های اعضای گرفتار در تشکیلات مجاهدین خلق در استان اراک، طی بیانیه ای حمله تروریستی در کرمان را محکوم کردند. در این بیانیه آمده است: ما خانواده های عضو انجمن نجات در اراک، این عملیات جنایتکارانه و تروریستی در کرمان که منجر به شهادت تعداد زیادی از هم وطنان شد را محکوم می کنیم. […]

نامه مجتبی قربانلی به برادرش علی اکبر قربانلی در کمپ مجاهدین خلق 13 دی 1402

نامه مجتبی قربانلی به برادرش علی اکبر قربانلی در کمپ مجاهدین خلق

برادرم علی اکبر سلام مدت زمان زیادی می گذرد که من از تو هیچ خبری ندارم. اصلاً نمی دانم حال و روزت چگونه است و در چه شرایطی به سر می بری. به لحاظ جسمی و روحی در چه وضعیتی هست؟ این همه سختی کشیدی، زندگی در کنار خانواده ات را رها کردی، زندان کشیدی […]

نامه شهین نجفی به برادرش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی 13 دی 1402

نامه شهین نجفی به برادرش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی

برادر عزیزم سلام، امیدوارم حالت خوب باشد. برادر دوستی ست که دوستی‌اش پایان ندارد. پیوند میان خواهر و برادر، پیوندی عمیق و ناگسستنی‌ست که با هیچ طوفانی، از بین نخواهد رفت. برادر مهربانم، تو خواهری داری که همیشه و هر لحظه به یادت بوده، هیچ عشقی مثل عشق به برادر وجود ندارد. من دل تنگ […]

نامه محمد جواد خلیلی به برادر زاده اش فرشته خلیلی در کمپ آلبانی 12 دی 1402

نامه محمد جواد خلیلی به برادر زاده اش فرشته خلیلی در کمپ آلبانی

عمو جان بهتر است دخترم صدایت کنم. سلام دخترم امیدوارم که خوب باشی. امروز به یاد پدرت محمد رضا افتادم. به یاد خاطراتی که با پدرت داشتم، روزهای خوبی با هم داشتیم. زمانی که پدرت خانواده خودش را ترک کرد مانند این بود که یک عضو بدنم کم شد، نمی دانستم چکار کنم؟! بعد از […]

پیام تبریک فواد بصری به علی محمد رحیمی 12 دی 1402

پیام تبریک فواد بصری به علی محمد رحیمی

دوست عزیز آقای علی محمد رحیمی سلام آزادی شما را بعد از 34 سال اسارت در فرقه منحوس رجوی، تبریک می گویم. امیدوارم آینده خوبی داشته باشید و در زندگی همیشه موفق باشید. من و شما و تمامی جداشدگان از فرقه رجوی، قربانی هستیم. و هر فردی که از فرقه رجوی جدا شود یک تو […]

نامه محمد زنگنه به برادرش رضا زنگنه در کمپ آلبانی 10 دی 1402

نامه محمد زنگنه به برادرش رضا زنگنه در کمپ آلبانی

سلام به برادر جانم رضا چشم بهم زدیم روزها و ماه ها و سالها گذشت انگار که همین دیروز با هم بودیم . رضا برادرم حالت چطور است? خوبی سلامتی? خبری از تو نیست. تماسی با من و خانواده بگیر و دل ما را شاد کن . وقتی دلم برای تو تنگ می شود چند […]

نامه علی رضا قلعه ای به دایی اش عباس گل ریزان در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 09 دی 1402

نامه علی رضا قلعه ای به دایی اش عباس گل ریزان در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

دایی جان سلام احوالتان چطور است؟ خوبی هستید؟ امیدوارم که سلامت باشید. من که نمی دانم شما در چه وضعیتی هستید؟ همه ما نگران شما هستیم. دلمان برای شما تنگ شده است و نمی دانیم از چه طریقی با شما ارتباط برقرار کنیم. لطفا با ما تماس بگیر. مادرم و خاله هایم منتظر تماس شما […]

blank
blank
blank