سخنی با رهبر خالی بند و فراری مجاهدین!
نمی دانم از کجا شروع کنم از قُمپز در کردنت و یا عربده کشیدنت. من کسی هستم که چندین سال در پادگان خراب شده اشرف برای هیچ و پوچ عمر مرا به تباهی کشیدید من نه سیاسی بودم و نه انقلابی. سرباز بودم در دوران جنگ برای دفاع از وطنم به جبهه های جنگ اعزام شده بودم از شانس بد من اسیر فرقه شما شدم.
نامه ای به رضا زنگنه اسیر در زندان لیبرتی
من فقط یک سئوال از شما دارم: شما در فرقه رجوی ضد بشر چه هدفی را دنبال می کنید؟ آیا تا به حال به نتیجه ای رسیده اید؟ چرا خودت را از دام فرقه رجوی نجات نمی دهی؟! تا کی می خواهی به سران فرقه رجوی اجازه دهی شما را به اسارت بگیرند؟! چرا چشمانت را باز نمی کنی و یک فکری به حال خودت نمی کنی؟!.. دلمان می خواهد شما هم مثل بقیه که از فرقه رجوی جدا شدند…
نامه ای از پدر شکوه قاسمی اسیر در کمپ لیبرتی
واقعا شما بدنبال چه هدفی هستید ?! در جایی زندگی می کنی حق تماس با ما را نداری انگار که ما حقی به گردن شما نداریم، حتی یک زندانی که به حبس ابد محکوم شده باشد. حق تماس با خانواده خود را دارد این همه سال عمرت را به تباهی کشیدی تا کی می خواهی به تباه کردن عمرت ادامه دهی.
نامه ای به پسرم حمید رضا نوری اسیر در زندان لیبرتی
من و مادرت نگران حالت هستیم. نمی دانیم در چه وضعیتی هستی. لااقل یک تماسی با ما بگیر. برادرهایت مجتبی و مصطفی تا به حال چندین بار به عراق سفر کرده اند که شاید بتوانند با شما دیداری داشته باشند ولی هر موقع به ایران برگشتند با دست خالی برگشتند خدا از رجوی و سرانش نگذرد که چگونه ما پدر و مادرها را در حسرت دیدن فرزندانمان گذاشته اند
خاطرات آقای نوری بعد از بازگشت از لیبرتی
من هم مثل مابقی خانواده ها در کنار لیبرتی برادرم را صدا می زدم که شاید صدایم به آن برسد و جوابی به من بدهد چند روزی که در کنار کمپ لیبرتی یا بهتر بگویم زندان لیبرتی بودم خیلی تلاش کردم که برادرم را بعد از چندین سال ملاقات کنم ولی متاسفانه فرقه رجوی مانع دیدار من با برادرم شد و به جای ملاقات یک سری از عناصر خود را توجیح کرده بود با پلاکاردهایی که روی آن بد و بیراه به ما خانواده ها نوشته شده بود از ما استقبال کردند
نامه پدری رنج کشیده به پسرش سعید عبدی اسیر در لیبرتی
برای چی و چه هدفی در زندان لیبرتی مانده ای چرا تصمیم نمی گیری که خودت را نجات دهی و به آغوش گرم خانواده بر گردی خانواده ات مشتاقانه چشم انتظارند. نزد کسانی مانده ای که فقط دارند از شما سوء استفاده می کنند و عمر شما را به خاطر خودشان به تباهی می کشند بیدار شو و ببین اطرافت چی می گذرد به فکر همسر و دخترت باش. آنها چشم انتظار تو هستند.
پیام تبریک سال نو خانواده نوری به طیبه نوری در آلبانی
بخاطر دخترت (نگار) هم که شده از چاهی که در آن افتاده ای خودت را نجات بده و ما بقی عمرت را در کنار دخترت آزاد زندگی کن. تا کی می خواهی عمرت را برای هیچ و پوچ تباه کنی. امیدواریم که در آینده نزدیک تصمیم درستی را برای خودت بگیری و به آغوش خانواده برگردی و دل ما و دخترت را شاد کنی. مجددا سال نو را به شما تبریک می گوییم و امیدواریم امسال سال رهایی شما باشد.
پیام تبریک سال نو به اسیران لیبرتی
اجازه ندهید این جانیان به شما زور بگویند دنیا در تشکیلات رجوی خلاصه نمی شود زندگی بیرون از تشکیلات رجوی آنقدر زیباست که نمی توان آن را تشریح کرد. امیدوارم سال جدید برای شما سال خوبی باشد و زندگی جدید بدون سران رجوی را در سال نو آغاز کنید. به امید آن روز.
چرا رجوی و سرانش در رابطه با خانواده ها دلشان به رحم نمی آید؟
تردد خانواده ها و ریزش نیرو ارکان فرقه رجوی را بهم ریخته و چند سال است که فرقه رجوی نتوانسته آن را جمع کند فرقه رجوی نسبت به خانواده ها کینه شتری دارد آن موقع نشست های زیادی در رابطه با خانواده با ما برگزار می کردند ما را می خواستند نسبت به خانواده کینه به دل بگیریم. مسئول نشست در نشست ها علنا می گفت خط برادر است و گفته از این پس هر خانواده ای به اشرف آمد نهایت تهاجم را بایستی به آن کرد و حساب کار دستش بیاید روی برادر را سفید کنید در این رابطه تعهد هم از ما گرفتند.
سخنی از یک مادر دل شکسته
در کنار لیبرتی تنها کاری که می توانستم انجام دهم از پشت دیوارهای بتونی فرزندم را صدا بزنم که شاید صدایم به گوش فرزندم برسد. چند روزی که در کنار کمپ لیبرتی بودم در روزهای آخر توانستم روزنه ای پیدا کنم و داخل کمپ را ببینم دیری نگذشت که با یک سری از عناصر توجیح شده فرقه رجوی مواجه شدم تا من و خانواده ها را دیدند شروع کردند به بد و بیراه گفتن. من مطمئن بودم که این ها فرزندان ما نیستند غیر ممکن است فرزندم به من بد و بیراه بگوید
مصاحبه با خانم مهین حبیبی – مادر پروانه ربیعی عباسی اسیر فرقه رجوی در آلبانی
من تا به حال با ارگانهای بین المللی نامه نگاری زیاد داشتم از جمله با صلیب سرخ و حقوق بشر سازمان ملل و نخست وزیر و رییس جمهور عراق تا به حال جوابی نگرفته ام. حتی راهی را برای من فراهم نکردند که با دخترم برای چند دقیقه دیداری داشته باشم.
جوابیه حسین رضایی به برادر اسیرش در فرقه رجوی
واقعا برایت متاسفم که می گویی که پدرم بخاطر دروغهایی که اطلاعات به او داده بودند که من مرده ام باعث مرگش شد. جای تاسف دارد که هنوز با خودتان رو راست نیستید فقط به شما توصیه می کنم هر موقع وقت کردی در تنهایی خودت خلوت کن که کجا هستی و چندین سال در اسارت به چه هدفی رسیدی. خواهش دارم دیگه نام مرحوم پدرم را با این الفاظ و کلمات خراب نکن.