جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
سخنی با رهبر خالی بند و فراری مجاهدین! 01 خرداد 1395

سخنی با رهبر خالی بند و فراری مجاهدین!

نمی دانم از کجا شروع کنم از قُمپز در کردنت و یا عربده کشیدنت. من کسی هستم که چندین سال در پادگان خراب شده اشرف برای هیچ و پوچ عمر مرا به تباهی کشیدید من نه سیاسی بودم و نه انقلابی. سرباز بودم در دوران جنگ برای دفاع از وطنم به جبهه های جنگ اعزام شده بودم از شانس بد من اسیر فرقه شما شدم.

نامه ای به رضا زنگنه اسیر در زندان لیبرتی 14 اردیبهشت 1395

نامه ای به رضا زنگنه اسیر در زندان لیبرتی

من فقط یک سئوال از شما دارم: شما در فرقه رجوی ضد بشر چه هدفی را دنبال می کنید؟ آیا تا به حال به نتیجه ای رسیده اید؟ چرا خودت را از دام فرقه رجوی نجات نمی دهی؟! تا کی می خواهی به سران فرقه رجوی اجازه دهی شما را به اسارت بگیرند؟! چرا چشمانت را باز نمی کنی و یک فکری به حال خودت نمی کنی؟!.. دلمان می خواهد شما هم مثل بقیه که از فرقه رجوی جدا شدند…

نامه ای از پدر شکوه قاسمی اسیر در کمپ لیبرتی 13 اردیبهشت 1395

نامه ای از پدر شکوه قاسمی اسیر در کمپ لیبرتی

واقعا شما بدنبال چه هدفی هستید ?! در جایی زندگی می کنی حق تماس با ما را نداری انگار که ما حقی به گردن شما نداریم، حتی یک زندانی که به حبس ابد محکوم شده باشد. حق تماس با خانواده خود را دارد این همه سال عمرت را به تباهی کشیدی تا کی می خواهی به تباه کردن عمرت ادامه دهی.

نامه ای به پسرم حمید رضا نوری اسیر در زندان لیبرتی 12 اردیبهشت 1395

نامه ای به پسرم حمید رضا نوری اسیر در زندان لیبرتی

من و مادرت نگران حالت هستیم. نمی دانیم در چه وضعیتی هستی. لااقل یک تماسی با ما بگیر. برادرهایت مجتبی و مصطفی تا به حال چندین بار به عراق سفر کرده اند که شاید بتوانند با شما دیداری داشته باشند ولی هر موقع به ایران برگشتند با دست خالی برگشتند خدا از رجوی و سرانش نگذرد که چگونه ما پدر و مادرها را در حسرت دیدن فرزندانمان گذاشته اند

خاطرات آقای نوری بعد از بازگشت از لیبرتی 01 اردیبهشت 1395

خاطرات آقای نوری بعد از بازگشت از لیبرتی

من هم مثل مابقی خانواده ها در کنار لیبرتی برادرم را صدا می زدم که شاید صدایم به آن برسد و جوابی به من بدهد چند روزی که در کنار کمپ لیبرتی یا بهتر بگویم زندان لیبرتی بودم خیلی تلاش کردم که برادرم را بعد از چندین سال ملاقات کنم ولی متاسفانه فرقه رجوی مانع دیدار من با برادرم شد و به جای ملاقات یک سری از عناصر خود را توجیح کرده بود با پلاکاردهایی که روی آن بد و بیراه به ما خانواده ها نوشته شده بود از ما استقبال کردند

نامه پدری رنج کشیده به پسرش سعید عبدی اسیر در لیبرتی 01 اردیبهشت 1395

نامه پدری رنج کشیده به پسرش سعید عبدی اسیر در لیبرتی

برای چی و چه هدفی در زندان لیبرتی مانده ای چرا تصمیم نمی گیری که خودت را نجات دهی و به آغوش گرم خانواده بر گردی خانواده ات مشتاقانه چشم انتظارند. نزد کسانی مانده ای که فقط دارند از شما سوء استفاده می کنند و عمر شما را به خاطر خودشان به تباهی می کشند بیدار شو و ببین اطرافت چی می گذرد به فکر همسر و دخترت باش. آنها چشم انتظار تو هستند.

پیام تبریک سال نو خانواده نوری به طیبه نوری در آلبانی 27 اسفند 1394

پیام تبریک سال نو خانواده نوری به طیبه نوری در آلبانی

بخاطر دخترت (نگار) هم که شده از چاهی که در آن افتاده ای خودت را نجات بده و ما بقی عمرت را در کنار دخترت آزاد زندگی کن. تا کی می خواهی عمرت را برای هیچ و پوچ تباه کنی. امیدواریم که در آینده نزدیک تصمیم درستی را برای خودت بگیری و به آغوش خانواده برگردی و دل ما و دخترت را شاد کنی. مجددا سال نو را به شما تبریک می گوییم و امیدواریم امسال سال رهایی شما باشد.

پیام تبریک سال نو به اسیران لیبرتی 27 اسفند 1394

پیام تبریک سال نو به اسیران لیبرتی

اجازه ندهید این جانیان به شما زور بگویند دنیا در تشکیلات رجوی خلاصه نمی شود زندگی بیرون از تشکیلات رجوی آنقدر زیباست که نمی توان آن را تشریح کرد. امیدوارم سال جدید برای شما سال خوبی باشد و زندگی جدید بدون سران رجوی را در سال نو آغاز کنید. به امید آن روز.

چرا رجوی و سرانش در رابطه با خانواده ها دلشان به رحم نمی آید؟ 03 اسفند 1394

چرا رجوی و سرانش در رابطه با خانواده ها دلشان به رحم نمی آید؟

تردد خانواده ها و ریزش نیرو ارکان فرقه رجوی را بهم ریخته و چند سال است که فرقه رجوی نتوانسته آن را جمع کند فرقه رجوی نسبت به خانواده ها کینه شتری دارد آن موقع نشست های زیادی در رابطه با خانواده با ما برگزار می کردند ما را می خواستند نسبت به خانواده کینه به دل بگیریم. مسئول نشست در نشست ها علنا می گفت خط برادر است و گفته از این پس هر خانواده ای به اشرف آمد نهایت تهاجم را بایستی به آن کرد و حساب کار دستش بیاید روی برادر را سفید کنید در این رابطه تعهد هم از ما گرفتند.

سخنی از یک مادر دل شکسته 03 اسفند 1394

سخنی از یک مادر دل شکسته

در کنار لیبرتی تنها کاری که می توانستم انجام دهم از پشت دیوارهای بتونی فرزندم را صدا بزنم که شاید صدایم به گوش فرزندم برسد. چند روزی که در کنار کمپ لیبرتی بودم در روزهای آخر توانستم روزنه ای پیدا کنم و داخل کمپ را ببینم دیری نگذشت که با یک سری از عناصر توجیح شده فرقه رجوی مواجه شدم تا من و خانواده ها را دیدند شروع کردند به بد و بیراه گفتن. من مطمئن بودم که این ها فرزندان ما نیستند غیر ممکن است فرزندم به من بد و بیراه بگوید

مصاحبه با خانم مهین حبیبی – مادر پروانه ربیعی عباسی اسیر فرقه رجوی در آلبانی 15 بهمن 1394

مصاحبه با خانم مهین حبیبی – مادر پروانه ربیعی عباسی اسیر فرقه رجوی در آلبانی

من تا به حال با ارگانهای بین المللی نامه نگاری زیاد داشتم از جمله با صلیب سرخ و حقوق بشر سازمان ملل و نخست وزیر و رییس جمهور عراق تا به حال جوابی نگرفته ام. حتی راهی را برای من فراهم نکردند که با دخترم برای چند دقیقه دیداری داشته باشم.

جوابیه حسین رضایی به برادر اسیرش در فرقه رجوی 15 بهمن 1394

جوابیه حسین رضایی به برادر اسیرش در فرقه رجوی

واقعا برایت متاسفم که می گویی که پدرم بخاطر دروغهایی که اطلاعات به او داده بودند که من مرده ام باعث مرگش شد. جای تاسف دارد که هنوز با خودتان رو راست نیستید فقط به شما توصیه می کنم هر موقع وقت کردی در تنهایی خودت خلوت کن که کجا هستی و چندین سال در اسارت به چه هدفی رسیدی. خواهش دارم دیگه نام مرحوم پدرم را با این الفاظ و کلمات خراب نکن.

blank
blank
blank