همه ما هم که در سالن بودیم منتظربودیم که بشنویم بالاخره چی میخواد بگه؟! بعد از کلی خیره شدن به نفرات حاضر در سالن گفت: ای بچه ها واقعیت اینست: که ما وقتی میتوانیم برویم که بتوانیم برویم! بعد چند لحظه صبر کرد و دوباره گفت: بله ما وقتی میتوانیم برویم که بتوانیم برویم! حالا بچه هایی که باهم در سالن بودیم یواشکی نگاهی بهم کردیم که یعنی چی این حرفی که زد؟! سالن هم در سکوت عجیبی فرو رفته بود که توضیحی بده که یعنی چی؟ بعد خودش فکر کنم از این حرفی که زد خنده اش گرفته بود و چون با حالت پوزخند گفت: عجب حرف مهمی زدم ها!

واقعیت اینست که مریم رجوی بعد از مسعود رجوی، مسئول تمامی شکنجه های جسمی و روحی اعضاء در قرارگاههای سازمان در خاک عراق است. تمامی ترورهایی که افراد این فرقه با اعزام جوخه های ترور به داخل خاک ایران انجام دادند، بدستور مستقیم مریم رجوی و تحت فرماندهی مستقیم وی انجام گرفته است. همچنین همانطور که بیاد داریم بعد از دستگیری وی درسال 2003 میلادی تعدادی از زنان و مردان این فرقه در کشورهای اروپایی از جمله فرانسه دست به خود سوزی زدند!

آخر آقای رجوی جنایتکار! مگر محصول حمله نظامی به ایران از سوی اسرائیل یا امریکا یا هر کشوری دیگر جز به خاک و خون کشیده شدن مردم ایران و منطقه است؟ مگر جز ویرانی کشورمان نتیجه ای دیگر هم در بر دارد؟ همیشه این مردم عادی هستند که قربانی اینگونه حوادث میشوند! پس گیریم که تو با حکومت سر جنگ داری چرا از کشتار مردم عادی استقبال میکنی؟ مگر در حمله مثلا اسرائیل به ایران کسانی جز مردم عادی بخاک و خون کشیده خواهند شد؟

فرقه رجوی کلا به چیزی کمتر از جان انسان قانع نیست! آنها با وجه المصالحه قراردادن نیروهای از دنیا بی خبرشان میخواهند که از ملل متحد امتیاز بگیرند! از این رو تعدادی از نیروها را در اشرف نگاه داشته اند تا اگر اوضاع به همین منوال ادامه داشت از این نیروهای بخت برگشته بعنوان اهرم فشار استفاده کنند و آنها را مجبور کنند تا با شلوغکاری و سر و صدا کردن و اگر لازم شد به کشتن دادن تعدادی از این افراد، مقامات مسئول را وادار به دادن امتیازاتی به مجاهدین کنند.

مجاهدین در تاریخ هشتم خرداد ماه طی نامه ای به دبیر کل ملل متحد مدعی شده اند که آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل در امور کمپ اشرف با رژیم ایران همکاری میکند! البته این عادت مجاهدین است که هرکس برخلاف میل آنها صحبتی کند یا حرکتی انجام بدهد او را به رژیم ایران وابسته میدانند.علیرغم اینکه خودشان هم میدانند که این ادعایشان دروغی بیش نیست!

واقعیت اینست که رجوی، روابط و مناسبات تشکیلاتی فرقه خود را به گونه ای شکل داده است که اعضاء برای انجام کوچکترین کارهای اجرایی و روزانه هم نیازمند هماهنگی و چک با مسئولین خود هستند چه رسد به تصمیم گیری برسر آینده شان و خروج از سازمان و پناهندگی! پیش بینی برای کسانی که سالیان در این فرقه بوده اند کار زیاد دشواری نیست که موضوع نشستها و فضای کمپ موقت ترانزیت این روزها به چه گونه ای است؟ از صبح تا شب نشستهای تشکیلاتی و توجیهی با نیروها برسر اینکه چطور برخورد کنید؟

در خبرها خواندم که افراد فرقه رجوی یکی از همگروههای خود را وقتی که قصد داشته خود را از آنان جدا کرده و به نیروهای عراقی پناهنده کند مورد ضرب چاقو قرار داده اند. بطوریکه بدلیل شدت جراحت او را به بیمارستانی در بغداد منتقل کرده اند! این موضوع کاملا قابل پیش بینی بود. این دستور سالیان پیش توسط شخص رجوی به نیروها داده شد که اگر روزی به نقطه نابودی و شکست کامل رسیدیم هر آن کس که قصد جدا شدن از ما را داشت بایستی توسط یک مجاهد خلق به هلاکت برسد! واین از ویژگی فرقه است.

ظاهرا از نظر دولت امریکا تروریست ها به گونه های مختلف تقسیم بندی میشوند.مثلا تروریستهایی که منافع امریکا را به خطر میاندازند و رابطه خوبی با امریکا ندارند مانند صدام یا بن لادن و تروریستهایی دیگر مانند فرقه رجوی که با امریکا بنا به هر دلیلی رابطه خوبی پیدا کرده اند و یا لااقل در مقطع کنونی امریکا میخواهد از آنها استفاده ابزاری کند! اکنون جراید کشور امریکا هم از این تناقض رفتاری دولتمردانشان به حرف آمده اند!

سوال بنده بعنوان کسی که به معنی واقعی کلمه نزدیک به 20 سال از بهترین و تکرار نشدنی ترین سالیان عمرش را بعنوان گروگان یا اسیر در این کمپ بوده از سرکار خانم وزیر این است: شما که این گروه را قابل پناهنده بودن وحمایت شدن میدانید، آیا حاضرید پاسخگوی این بیست سال عمر تلف شده من و هزاران نفر مثل من هم باشید؟! آیا زمانیکه در سال1989 میلادی در حالیکه فقط 16 سال سن داشتم وقصد ترک اشرف و عراق را داشتم ولی مسئولین این گروه با تهدید و انواع و اقسام فشارهای روحی و روانی مرا مجبور به ماندن کردند، این عده استحقاق پناهنده شدن را دارند؟

مسعود رجوی هم بمانند دیکتاتور کامبوج به نزدیکترین اعضاء خانواده اش هم رحم نکرد. از جا گذاشتن پدر و مادرش گرفته تا همسر وفرزندش و البته نزدیکترین یارش یعنی موسی خیابانی. او با اینکه میدانست که زندگی مخفی و چریکی دورانش در ایران بسر آمده است و دیر یا زود آنها دستگیر میشوند ولی برای مظلوم جلوه دادن خودش آنها را در ایران گذاشت تا کشته شوند و خود با لباس مبدل شبانه به خارجه گریخت!

آقای رجوی عاقبت بی وطنی همین است! هر روز خبر جدیدی میرسد که گروهی دیگر موفق به فراراز کمپ اشرف یا کمپ موقت ترانزیت شده اند! بنظر خودت اینها نشانه چیست؟ قطعا که با پررویی هرچه تمامتر جواب میدهی که نشانه پیشرفت و در اوج بودن انقلاب مریم است؟ اما واقعیت را از هر کسی خوب و بهتر میدانی، این نشانه فروپاشی و خرد شدن تو و تشکیلات اهریمنی ات است! تشکیلات مجاهدین همانند جنازه ای است که دیگر جانی در بدن ندارد و هر روز که میگذرد متعفن تر میشود! طبق صحبتهایی که بچه هایی که بتازگی موفق به فرار از چنگ تو شده بودند؛ اکثریت قریب باتفاق نیروها مترصد فرصتی برای جدایی هستند و آنروز است که چه اسراری که تاکنون کسی به آن پی نبرده بود برملا میشود و تو از همین میترسی!

اسکات هورتون از نشریه هارپرز بر این باور است که ادعاهای حامیان سازمان ممکن است واقعیت داشته باشد اما آن ها هرگز به سابقه تاریخی مجاهدین در استفاده از تاکتیک های تروریستی و موارد نقض حقوق بشر و فرهنگ خشونت در آن سازمان نمی نگرند و قانع نمی شوند. هورتون به دولت امریکا توصیه می کند که از جنگ قبلی که براساس اطلاعات کذب درباره سلاح های کشتار جمعی با عراق راه انداختند، درس بگیرند. وی می نویسد: « جنگ عراق باید امریکایی ها را درباره گروه های تبعیدی که دور می گردند و شواهد برنامه های تسلیحاتــــی می فروشند، هشیارتر کرده باشد، آن ها این اطلاعات را به عنوان دلیل منطقی برای حمله به وطنشان و به دنبال آن به حکومت رسیدنشان می فروشند.»