نامه به دو تن از عزیزان در بند فرقه رجوی(مهربان و کیومرث بالائی)
از: شادمان بالائی اهل استان گیلانبه: مهربان و کیومرث بالائی خدمت برادران عزیزم آقای مهربان و کیومرث سلام عرض می نمایم، پس از عرض سلام امیدوارم که خوش و خرم وسلامت باشید و اگر خواسته باشید از حال برادران و خواهرانتان و دیگر اقوام باخبر باشید الحمدالله همه در سلامتی کامل هستند و ملالی در […]
چشم انتظاری تا کی ؟
انجمن نجات – دفترگیلان دردیداربا خانواده های چشم انتظار، همواره می شنوم : چشم انتظاری تا کی ؟ واین جمله وآرزوی به آغوش کشیدن عزیزان دربند اسارتشان که همواره از آن ها می شنوم و رنجی که خانواده ها از دوری عزیزانشان می برند ، دردی است مضاعف بر روحم و البته انگیزه ام را […]
استمداد خانوادههای گیلانی از مجامع بین المللی
خانوادههای گیلانی عضو انجمن نجات که عزیزانشان دربند فرقه رجوی اسیر هستند، در جریان همایشی که اخیراً در رشت برگزار شد. از مجامع بینالمللی، طی بیانیه ای خواستار کمک به آزادی فرزندان خود که در بند گروه مجاهدین در عراق هستند، شدند.
به گروگانگیری فرزندانمان در پادگان اشرف پایان دهید
سخنان تاثیر گذار آقای خدابنده که درد مشترک همه انسانها و خانواده های آزاده می باشد تاثر و اشک های غلتان برصورتهای پر مهر، ساده و صمیمی خانواده های زحمت کش گیلکی نمایان ساخت و بعضی از خانوادهها از ایشان دعوت نمودند تا ضمن حضور بیشتر در استان، مهمان سفره های آنها باشد.
به گروگانگیری فرزندانمان در پادگان اشرف پایان دهید…
شعار محوری همایش انجمن نجات با حضور خانواده ها ی چشم انتظار گیلان حضور سبز و پرمهر خانوادههای انجمن نجات شهرستانهای استان گیلان ؛درتاریخ 12/12/86 در شهرستان رشت برگزار گردید. حضور چشم گیر و مشتاق خانواده ها در این گردهمایی بیانگر همبستگی خانواده های انجمن نجات و تصمیم راسخ آنها برای رهایی فرزندانشان از […]
همه منتظر آمدنت به خاک وطن هستند…
به: اسماعیل نیکزاد (اهل گیلان)از: احمد رضاپورمقدم به نام خداگمشده بیست ساله مان کاش هم اکنون رخ آن یوسف یعقوب یا وصف دیگر تاریخ عشق فرهاد شیرین را میدید. آقای نیکزاد: کاش من نقاش بودم و حرف دل خویش را نقش می بستم و تو میدیدی. چون در این صورت شما با چشم روح و […]
تا کی می خواهی ما را چشم انتظاربگذاری!
از: حاجی دهقان به : محمود دهقان اهل گیلانبنام خدابا سلام به پسرگلم محمود عزیزم. اگراحوالی ازپدرت خواسته باشی بد نیستم. چون خودت میدانی که من دراثرسانحه سوخته بودم وحال درست وحسابی ندارم و تا بحال یعنی قبل ازفوت مادرت ،اوازمن پذیرائی وکارهای شخصی مرا انجام میداد وحال که مریض شد وفوت کرد من بجزدختری […]
نامه برادر رضا رجب زاده
به: رضا رجب زاده اهل گیلان به نام خدا رضا جان با سلام. امیدوارم حالت خوب بوده باشد وتاکنون یادی ازما کرده باشید. خدای نکرده نکند که ما را فراموش کرده باشید ولی اعتقاد دارم که اینطور نیست وامیدوارم که بخاطرپدرومادرت وبچه هایت هم که شده به وطنت برگردید. من بهروزبرادرت هستم که دارم برایت […]
سلامی چو بوی خوش آشنا…
به:میرافضل حبیب پور اهل گیلانبنام خدا خدمت فرزند دلبندم جناب آقای میرافضل حبیب پور.باسلام سلامی چو بوی خوش آشنا که بوی پدر و فرزند دارد. خدمت با سعادت فرزند عزیزم افضل اینجانب میرفاضل معروف به کوچی آقا که هم اکنون در کمال سلامت در روستای آقاسیدشریف مزار ( پشت بیجار ) در سلامت کامل بسر […]
استمداد ازمجامع بین المللی
اینجاست که می گوئیم که توطئه و معامله کثیف وضدانسانی درمیان است وپیشاپیش اعلام میکنیم که مسؤلیت عواقب چنین حرکت ضدانسانی که خلاف چارچوب های تعریف شده وابتدائی ترین حقوق مندرج درمنشوربین المللی،بشمارمیرود، متوجه همدستان مشترک آمریکا ومجاهدین خواهد بود ومی باید که درکنارسایراعمال ضدانسانی شان، به ملت ایران، خصوصا خانواده های چشم انتظارآن عزیزان پاسخگو باشند.
استمداد ازمجامع بین المللی
قربانعلی پوراحمدیازتمامی مجامع بین المللی ،خصوصا کمیته صلیب سرخ جهانی وکمیساریای عالی پناهندگان وتمامی وجدانهای آگاه و شریف دراقصی نقاط جهان استمداد می طلبیم.بمنظورحمایت و نجات جان دها تن ازجداشدگان ازفرقه رجوی درکمپ تحت الحمایه قوای اشغالگرآمریکائی ،ازیک پروژه ومعامله کثیف فی مابین آمریکا و مجاهدین که ازیک ضایعه انسانی حکایت دارد ،استمدادمی طلبیم.متعاقب انتشاراخبارمربوط […]
کمپ آمریکائی،راه نفس اعضای دربند فرقه رجوی درکمپ اشرف
چرا که فی الواقع خودم نیزدراثرآن فضای شانتاژ علیه کمپ آمریکائی تحت تاثیرقرارگرفتم ودراتخاذ تصمیم مبنی بررفتن به کمپ تعلل داشتم ومطمئن هستم بخوبی سازمان درک میکند همین که آدم ها ازچارچوب کمپ اشرف فاصله بگیرند،بسیاری ازذهنیات بافته شده درسازمان،خش برداشته و نیروهای متزلزل به واقعیت جهان خارج پی میبرند. کمااینکه دیدیم تا بحال بالغ بر 500 نفر بمجرد فاصله گرفتن ازسازمان،به واقعیت موجود جامعه ایران پی برده وروانه خانه وکاشانه خودشان شده وزندگی نو و دوباره ای با خانوادهایشان آغازکرده اند. بعضا ازهمین جداشدگان ازدواج کرده وبه کوری چشم سازمان ورهبران آنها به زندگی آرام و طبیعی خود بازگشتند ومثل سایرشهروندان ازحقوق اجتماعی بهره وربوده و روزگاررا بدورازفرهنگ فریب و نیرنگ ومغزشوئی درسازمان می گذرانند.