برخی از پایه ای ترین حقوق انسانی که در مجاهدین خلق ممنوع است – قسمت پایانی
در قسمت های پیشین توضیح دادم که رجوی برای رسیدن به اوهامی که در سر دارد از اعضای مجاهدین خلق به عنوان ابزار سوء استفاده می کند و با آنان مثل برده رفتار می نماید. او اعضا را از پایه ای ترین حقوق انسانی شان محروم نموده است. در قسمت های گذشته به ممنوعیت هایی […]
به یاد مادران چشمانتظار؛ در مرز خاموشی و ایستادگی
مادر؛ واژهای مقدس، قلبی بیانتها مادر، واژهای نیست که تنها در زبان معنا شود؛ ریشه در عمیقترین لایههای عاطفه و مهر دارد. هیچ اندوهی در جهان، همسنگ اشک مادری نیست که سالها در انتظار بازگشت فرزندش مانده باشد؛ فرزندی که گرفتار حصارهای بسته و ذهنی یک فرقه شده و از ابتداییترین حق انسانی یعنی تماس […]
فدایی فرقه؛ روایت تلخ انتحار و خودسوزی در سازمان مجاهدین خلق
در طول تاریخ معاصر، کمتر سازمانی را میتوان یافت که با بهرهگیری از تکنیکهای مغزشویی، اعضای خود را به مرز نابودی فیزیکی رسانده باشد؛ سازمانی که در پس ظاهر پر زرق و برق «مبارزه برای خلق»، روح و روان پیروانش را در اسارت نگه میدارد و به آنان میآموزد که مرگ، نه برای هدفی انسانی […]
احدی برای مریم رجوی، بدون اجرت و مزد تره خرد نمی کند
سازمان مجاهدین یا همان PMOI، زمانی در لیست تروریستی اتحادیه اروپا و دولت آمریکا بود، اسم دیگر این سازمان که در برخی محافل با نام شورای ملی مقاومت ایران NCRI، هم شناخته و نامیده می شود، هر دو یک سازمان و یک فرقه است، در واقع نام شورای ملی مقاومت برچسب دیگر این سازمان تروریستی […]
سوزش بی درمان رجوی از افشای حقایق توسط اعضای جداشده
حالا دیگر بر همگان واضح شده که رجوی تحمل کوچکترین انتقاد را ندارد چه رسد به اینکه علیه او و خیانت هایش افشاگری صورت بگیرد. به همین دلیل بعد از حضور ما اعضای جداشده در دادگاه محاکمه خودش و سران مجاهدین خلق و بیان حقایقی از خیانت های او و افشای مناسبات درون تشکیلات مجاهدین، […]
سبد بدهکاری به برادر؛ روایت یک ابزار سرکوب ذهنی در سازمان مجاهدین خلق
مقدمه سالها پیش، زمانی که هنوز در درون سازمان مجاهدین خلق بودم، واژهای از دهان “نسرین” (مهوش سپهری) ، مسئول اول وقت سازمان، مرتب شنیده میشد. واژهای که آرامآرام ذهن ما را احاطه کرد: “شما بدهکار برادرید!” ما بدهکار بودیم؟ به چه چیز؟ به که؟ و چرا؟ در این مقاله، سعی دارم از تجربه خودم […]
در سی و یکمین سالگرد فراق مادر – قسمت اول
بعد از مدتها فارغ از کار و مسئولیت روزانه، در یک صبحگاه خرداد ماهی و زمانی که هنوز خورشید داغ خوزستان بر سرزمین پدری رخ نمایان نکرده بود، به اتفاق همسر و دخترم نیایش برای دیداری دیگر با مادر به قبرستان بهشت رضوان ماهشهر رفتیم. از هفته های قبل دلم عجیب هوای مادرم را کرده […]
گفتگوی برادر حاج سید سعیدفر با مسئول انجمن نجات گلستان
امروز سیزدهم خرداد ماه 1404، حاج آقا سعیدفر در تماسی تلفنی با مسئول انجمن نجات پیگیر وضعیت برادرش حاج سید سعیدفر که نزدیک به چهل سال در سازمان ضد انسانی مجاهدین گرفتار می باشد، شد. خانواده حاج سید سعیدفر از خانواده های فعال عضو انجمن نجات هستند و وضعیت فرزند گرفتار خود را مجدانه پیگیری […]
صلح جهانی در معرض توطئه های اسرائیل و مجاهدین خلق
بعد از ورود نه چندان ساده پلیس آلبانی و نیروهای امنیتی آلبانی در 30 خرداد 1402 به مقر اشرف 3، تا حدود زیادی این سازمان در آلبانی رسوا و بی آبروتر شد، از آن سرفصل تاریخی به بعد، حتی مریم رجوی نیز جرات عرض اندام در آلبانی را به خود نداد و در غار اورسورواز […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت سی و نهم
تابستان سال ۲۰۰۰ بود. ما، بچههای مجاهدین، بعد از هشت ماه دوری از هم، دوباره به هم رسیدیم. مقصد ما: یک پایگاه عظیم نظامی نزدیک بغداد، با نام کمپ باقرزاده. جایی که نه برای جنگ یا آموزش، که برای «نشستهای ایدئولوژیک» ساخته شده بود. مکانی ایزوله، محصور در لایههای دفاعی ارتش عراق، از خاکریزهای بلند […]
نامه خانواده گودرزی به برادرشان هوشنگ گودرزی در کمپ مجاهدین
برادر عزیزمان هوشنگ جان امیدوارم که حالت خوب باشد. اکنون که این نامه را می نویسیم سال هاست که تو از ما دوری و ما بارها برایت نامه نوشتیم. ولی متاسفانه هیچ جوابی دریافت نکرده ایم. امیدواریم که این نامه بدستت برسد و ما را از نگرانی در بیاوری و جوابی بدهی ، امیدواریم که […]
نامه خانواده های البرزی انجمن نجات به صلیب سرخ بینالمللی
با درود و احترام ما جمعی از خانوادههای داغدیده و دلنگران هستیم؛ پدران و مادرانی که سالهاست در حسرت شنیدن صدای فرزندانمان روزگار میگذرانیم؛ خواهران و برادرانی که در انتظار خبری، پیامی، یا حتی سطر کوتاهی از دستنوشتهی عزیزانمان، شب را به صبح میرسانیم. فرزندان ما سالها پیش، در شرایطی پیچیده و ناگویا، جذب سازمان […]

