رجوی ضد بشر باز هم دلش را برای سرنگونی صابون زده است

باز هم به سرفصلی از خیانت ها و جنایت های دولت مردان آمریکا رسیدیم و رجوی سر از قبر در آورده تا با کوبیدن بر طبل توخالی سرنگونی به نیروهای وارفته و تشکیلات پاشیده اش روحیه بدهد و به هر قیمت شده نفراتش را در چنگال فرقه نگهدارد.
البته اگر قدری به حرفهایی که رجوی شیاد در پیام شماره 11 خود زده توجه کنیم، در خواهیم یافت که نشخوار همان حرفهای تکراری هزار بار استفاده شده می باشد. البته با این تغییر که این بار دوران عوض شده و آماده باش دوران سرنگونی نام گرفته است. قبلاٌ ما نامهای کشکی و سرکاری مختلفی را در درون سازمان از رجوی شنیده بودیم از جمله مرحله سرنگونی، سین سرنگونی، استارت سرنگونی، مرحله آبرای سرنگونی، موتور سرنگونی و اکنون هم آماده باش دوران سرنگونی نامگذاری شد. رجوی شیاد بهتر از هر کسی خوب می فهمد که استفاده از کلمات بخاطر فریبکاری می باشد.
رجوی ضد بشر هنوز در توهم ارتش کاغذی خود بسر می برد و عنوان می کند که ارتش پوشالی وی باید عزم جزم نموده و برای شورش و انقلاب شیرجه بزند و شمشیرها را صیقل بزند!! باید از وی سئوال نمود که او از کدام ارتش پوشالی حرف می زند کدام شمشیر را باید صیقل داد. البته بهتر است رجوی ضد بشر به جای ارتش کاغذی خود به دنبال رفع و رجوع ریزش نیرو در آلبانی باشد چون دیگر آنقدر شمشیرنفرات وارفته کند شده است که دیگر قابل صیقل زدن نیست و اگر قصد صیقل زدن شمشیرها را دارد اجازه دهید تا نفرات به داخل شهر تردد آزادانه داشته باشند.
سئوالی که وجود دارد چرا هنوز رجوی شیاد به طور تیز عنوان نمی کند بالاخره سرنگونی خیالی وی کی تحقق خواهد یافت؟ چون هنوز در حرفهایش از فراز و نشیب حرف می زند و می خواهد این گونه زمان بندی ماه بهمن 97 برای سرنگونی را ماست مالی کند و این نوید را به نیروهای خود بدهد که فکر سرنگونی تا بهمن را از سرتان دور کنید فعلاٌ باید در تشکیلات بمانید تا فرجی حاصل شود و اگر هم نشد تقصیر وی نبود و به شرایط بیرون بر می گردد.
یکی از نکاتی که رجوی دلش را به آن خوش کرده شورش و اغتشاشات دی ماه سال 96 بود و هنوز روی آن مانور می کند و می خواهد به نیروهای روحیه باخته اش بفهماند که قیام های خیالی وی خاموش نشده و شاید دو باره روزی تکرار شود.
این حرف رجوی من را به یاد شعارهای توخالی زمان جنگ عراق علیه ایران می اندازد که همیشه نعره سر می داد که اگر روزی جنگ تمام شود حکومت ایران سرنگون خواهد شد. ولی دیدیم که نه تنها صلح شد ولی خبری از شعارهای توخالی رجوی مبنی بر سرنگونی نشد و در نهایت خودش و دستگاه ضد بشریش از عراق اخراج و به کشور آلبانی فرستاده شدند تا دیگر رجوی هوس سرنگونی نکند و در آنجا مانده تا بطور کامل آب رفته و از بین بروند.
رجوی تروریست در انتها پیام سراسر مسخره خود برای اینکه به افرادش روحیه بدهد از کانونهای خرگوشی حرف می زند مبنی بر اینکه با کانونهای خرگوشی وارد دوران آماده باش برای سرنگونی شدیم. از آنجایی که ما از وضعیت کانونهای خرگوشی اطلاع داریم همش حرف مفت است. در مطالب قبلی به طور مشروح به ماهیت این کانونها پرداختیم ولی این نکته را باید اشاره نمود که این به اصطلاح کانونهای خرگوشی هیچ محتوایی ندارند و از تبلیغات شان مشخص است که فقط فیلمی تهیه نموده تا پول خود را از سازمان بگیرند. اگر رجوی ضد بشر دلش را به کانونهای خرگوشی خوش کرده که با نوشتن شعار در جنگل و کوه و یا در کنار دریا می تواند نیروی محرکه ای برای حرکت مردم ایران باشد کور خوانده است چون مردم ایران به اشراف کاملی از خیانت ها و جنایت های سازمان دست پیدا کردند که حاضر نیستند چهره نحس شان را در ایران ببینند.
برای نیروهای وارفته سازمان بسیار متاسفم که فکر می کنند از رجوی تروریست آبی گرم خواهد شد ولی چیزی که ما در طی این سالیان از رجوی و زن سومش دیدیم حقه بازی و فریبکاری و شیادی و کلاشی بوده است. البته برای رجوی که سالیان دلش برای به قدرت رسیدن لک زده همان بهتر دلش را به این گونه شعارها خوش کند. البته رجوی ضد بشر برای اینکه همکاری همه جانبه خود را با غرب سرپوش بگذارد در حرفهایش بعضاٌ به غرب حمله نموده و او را مقصر عدم سرنگونی می داند. این در حالی ست که در پشت صحنه تا فرق سر با نیروهای جنگ طلب غربی و صهیونیستی همکاری همه جانبه دارد و مریم قجر هم در مراسم خود برای خوش آمدنشان دم تکان می دهد.
هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا