مصاحبه با علی اکرامی؛ تحلیل و بررسی پیام اخیر مسعود رجوی – قسمت دوم

بنا به اخبار کاملا موثق دریافتی از مقر اشرف سه بسیاری از اعضا درلایه های مختلف تشکیلاتی درجریان همین نشست ها البته درشکل بیان تناقضات گزارش خواندند. مابیش از 30 سال است که مستمرا درحال انقلاب کردن هستیم ولی از سرنگونی خبری نشده است؟ مگر به ما نگفته بودید 22بهمن 97 دیگر ماجرا تمام است؟ یکبار در دیماه گفتید دامنه اعتراضات مردمی به بیش از 150 شهر سرایت کرده و دیگر این اتش خاموش شدنی نیست. در 13 ابان و همزمان با شروع دور جدید تحریم ها از طرف ترامپ اعلام گردید که این تحریم ها تاثیرات کوتاه مدت مرگباری به اقتصاد از هم پاشیده ایران وارد می کند ودلار به بالای 20 هزارتومان خواهد رسید. صدور نفت ایران به خارج قطع خواهد شد وتحت تاثیرهمین شرایط در آبانماه شرایط برای بروز اعتراضات گسترده مردم وسرکوب انها توسط نیروهای امنیتی و در نتیجه دخالت نظامی دولت امریکا و تصاحب قدرت توسط ما فراهم میشود ولی ابانماه هم گذشت و خبری نشد. حالا که سه ماه به بهمن که ان را سرفصل سرنگونی اعلام کردید بیشتر نمانده امدید و باز می گویید سرنگونی پشت انقلاب شما گیر کرده است؟ این وضعیت داخل تشکیلات است، همه متناقض وسردرگم ودرنوعی بلاتکلیفی. درچنین شرایطی که دیگر حنای مریم برای اعضا رنگی ندارد باید پیامکی از دیار باقی بیاید تا بزعم خودشان به اعضای معترض روحیه داده وانها را امیدوار نگه دارد. صدور پیام شماره 11 رجوی از اینجا ضرورت پیدا می کند.

این پیام کاملا داخلی و به منظور مقابله با فضای یاس و وادادگی اعضا از قول آن مرحوم صادرشده است. رجوی دریک پیام کلی اشاره کرده وارد دوران اماده باش شده ایم واین دوران هرچقدر طول بکشد و فراز و نشیب داشته باشد سرنگونی دشمن محتوم است.دراین پیام رجوی برخلاف گذشته هیچ اشاره ای به زمان سرنگونی نکرده است.به اصطلاح نخواسته بهانه به اعضا برای متناقض ترشدن انها بدهد.البته بنا به تجربه فردی خودم در داخل تشکیلات وبه هنگام خوانده شدن چنین پیام هایی همان لحظه اول همه دچاراین تناقض میشوند اینکه دوران هرچقدرطول بکشد یعنی چه؟چرا زمانش مشخص نیست؟ تاکی قرار است ما دراماده باش باشیم؟ خلاصه این پیام شماره 11 نه تنها تناقضات اعضا را حل نمی کند بلکه هرچه بیشتر انهارا متناقض تر می سازد. راستی چرا رجوی دراین پیام زمانی برای اتمام دوران اماده باش ومحقق شدن مرحله سرنگونی نداد؟

پاسخ خیلی ساده است چون شرایط، زمان، ابزارسرنگونی و از همه مهم تر پایگاه اجتماعی و مردمی هیچگاه بدلخواه و در اختیار او نبوده است. فرقه مجاهدین خلق هیچگاه درطی این سالیان برنامه ای برای ارائه نداشته است.استراتژی رجوی همیشه زندگی درشکاف و استفاده از جناح ها ودولت ها بوده است. و برهمین مبنا استراتژی وحتی تاکتیک خودرا پایه گذاری کرده است. در  30خرداد سال 60 وقتی براورد می کند که 6ماه دیگر نظام ایران سرنگون میشود درهاله ای از اوهام روی پایگاه اجتماعی وحمایت ارتش از اقای بنی صدر وانفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی ونخست وزیری حساب باز کرده بود ونه حمایت مردمی. باشروع تجاوز صدام به ایران باز استراتژی خودش را درشکاف جنگ واعتقاد به این تحلیل که بارفتن به عراق وایفای نقش ستون پنجمی وعملیات مشترک نظامی با ارتش متجاوز عراق برضد ارتش ومردم ایران وحمایت های مالی ولجستیکی غرب از عراق می تواند رژیم ایران را سرنگون ساخته وخودش قدرت رابدست بگیرد. مستمرا زمانبندی سرنگونی می داد که امادگی سرنگونی(سین آ) مرحله سرنگونی (سین) و درنهایت ان زمانبندی معروف فتح 48 ساعته تهران درعملیات دروغ جاویدان که همه از سرنوشت ان اطلاع دارند. رجوی از 30خرداد سال 60 تاکنون مستمرا زمانبندی سرنگونی اعلام کرده است من فکر می کنم اگر تمامی این پیش بینی ها واعلام زمانبندی ها محقق میشد تا الان می بایست نه تنها ایران بلکه تمامی جهان را سرنگون می کردیم.همان سالها هم اعلام مراحل سرنگونی درمحافل خصوصی اعضا به جوک تبدیل شده بود رایج ترین این طنز ها به نامه کربلایی صفدر پیر درپاسخ به شعر محمد قرائی  برمی گردد.محمد قرائی درمحفل های خصوصی می گفت وقتی ان شعررا برای کربلایی صفدر پیرمرد همشهریم سروده بودم که کربلایی صفدر پیرتوفقط زنده بمان من باز خواهم گشت. باتوپ، باتانک وعلی اباد تو را شهری خواهم ساخت وصد اتوبان دران می سازم 15 سال کربلایی صفدر نامه ای برایم فرستاده بود ودران گفته بود اگر باخرهم امده بودی دراین 15 سال به روستای علی اباد رسیده بودی چه رسد باتانک..

ادامه دارد

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا