موضوعی که باعث شد با فرقه رجوی اختلاف پیدا کنم
مصاحبه با آقای مالک بیت مشعل (جهاد) به دنبال اعلام جدایی اش از فرقۀ رجوی در آلبانی میخواهم ساعت ولحظه ای که با این فرقه زاویه پیدا کردم را بیان کنم که چه چیزی باعث شد به تدریج از این تشکیلات فاصله بگیرم و در نهایت به جدا شدن انجامید. یک شب نشست با مسعود […]
کابوس تلخ تحویل سال ۸۰
هر سال هنگام تحویل سال در کنار خانواده و جمع فامیل بهترین لحظه ای است که هر ایرانی آنرا همیشه به خاطر میسپارد و از آن به عنوان خاطره خوب یاد میکند. تحویل سال 80 در سازمان مجاهدین از بدترین سالهای دوران زندگی من بود که هیچ موقع از ذهنم پاک نمیشود و نمیتوانم آنرا […]
در فرقه رجوی، فردی بی هویت شدم
با سلام خدمت آقای فیروزی امیدوارم که حال شما خوب باشد. بعد از مدتی گفتیم مصاحبه ای با شما داشته باشیم هر چند می دانیم بحث و گفتگو درباره فرقه رجوی تمامی ندارد. من هم خدمت شما عرض سلام دارم و خوشحالم که مجددا همدیگر را ملاقات می کنیم. – آقای فیروزی به عنوان سوال […]
اسفند، ماه رویاهای به حقیقت پیوسته
ضمن خوش آمد گویی به شما شنیدیم که اسفند ماه سال 1382 مصادف با آزادی شما از فرقه پلید رجوی بوده و با نجات خود یک زندگی جدید را آغاز نمودید. سئوال اول:چه عاملی باعث شد شما از فرقه جدا شدید شرایط خروجتان از اشرف را چگونه مهیا کردید؟ بله حقیقت امر فکر خروج از […]
درون زندان و شکنجه گاه های مجاهدین در سال ۱۳۷۳ چه گذشت؟
مصاحبه با تلویزون مردم تی وی شمه ای از پروسه زندان و شکنجه گاه های فرقه رجوی در سال 1373 که من شاهدش بودم و یکی از زندانیان این سیاه چال رجوی بودم را برای بیندگان گرامی تعریف می کنم هر چند که مرور کردن آن دوران سخت و درد آور است اما برای آشنائی […]
خاطراتی از دوست و یار قدیمی عباس محمد رحیمی
مربی، استاد، بزرگ مرد، سمبل” نه گفتن” به دیکتاتوری رجوی، یار اسارت گاه های هیتلری رجوی در اشرف، بمب خنده و شادی، و… همه و همه صفات کوچکی از عباس محمد رحیمی، سمبل مقاومت در اردوگاه های کار اجباری رجوی است. نزدیک به 8 سال یا بیشتر، با عباس در اسارتگاه های رجوی بودیم، وقتی […]
ورود به اردوگاههای کار اجباری رجوی
در قسمت اول خواندیم که چگونه این دوست جداشده به دنبال کار به ترکیه می رود و با فردی به اسم”علی آبی” آشنا می شود! در ادامه می خوانیم: “علی آبی” گفت: نگران هزینه نباش، هموطنانی داریم که کمک می کنند کار تو درست شود و هزینه ای نباید پرداخت کنی! فقط 3 ماه باید […]
امروز مجاهد، فردا نفوذی
در زیر قسمتی از خاطرات یکی از جداشدگان را درپادگان اشرف می آورم: یکی از گرم ترین روزهای خرداد ماه بود، برای فرار از بیکاری در ایران به استانبول ترکیه رسیدم! به امید پیدا کردن کاری در اروپا به ترکیه آمده بودم! پس از رسیدن به استانبول! سراغ مرکز شهر را گرفتم و آنجا سراغ […]
آموزش آدم فروشی در تشکیلات فرو پاشیده فرقه رجوی
ریل آموزش از بدو ورود به فرقه شروع میشه بخصوص آدم فروشی از اونجایی که رجوی ملعون خودش به وطن فروشی خودش افتخار هم می کرد خیال میکنه که همه باید فروشنده باشند. دقیق یادمه توی بغداد که بودیم تازه چند روز بود که رسیده بودم توی یکی از طبقه ها، بوی الکل به مشامم […]
از رویای فرار تا فرار رویایی از زندان قرارگاه اشرف
ضربان قلبم تند شده بود. در آن لحظات دلهره انگیز با خود می گفتم: زهرا تو هرگز نباید به جهنم رجوی، (قرارگاه اشرف بازگردی!. زهرا، یا امروز پیروز می شوی و فرار می کنی یا کشته می شوی و هرگز زنده به قرارگاه باز نمی گردی! در غیر اینصورت زندگی و یا مرگ تحمیلی با […]
برای اولین بار تبلیغات دروغ مجاهدین را درک کردم
زمانی که از فرقه رجوی جدا شدم به نزد آمریکاییها رفتم و حدودا یک سالی مهمان آمریکایی ها بودم بعد از دیدار با صلیب سرخ، بهمن ماه سال 1383 با تعدادی از دوستان جدا شده وارد ایران شدیم. زمانی که هواپیمای ما اماده فرود در فرودگاه مهر آباد بود به جهت تبلیغات منفی فرقه رجوی […]
عهد بستیم تا نسل جوان جامعه را از افتادن به دام فرقه هایی مثل فرقه رجوی آگاه سازیم
وقتی من درخواست جدایی خودم را به سازمان دادم صدیقه حسینی مسئول مقر ما ساعت ها با من جر و بحث کرد اما تصمیم من جدی بود، درنهایت درشب اول مرداد 80 مرا به قرارگاه باقرزاده منتقل و در آنجا به نشستی که مهوش سپهری به همراه مسئولین بالای سازمان برای افرادی مثل من ترتیب […]