سه شنبه, ۹ دی , ۱۴۰۴
خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها – قسمت اول 22 خرداد 1387

خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها – قسمت اول

این شق خشونت بیشتر جنبه روانی و به انگیزه ایجاد هراس و تنش های روانی و روحی در هدف های فرقه ای دارد. در فرقه های سیاسی اگر چه هدف های خشونت آمیز عمدتا از میان چهره های سیاسی و دولت مردان انتخاب می شود، اما در سایر گروه ها این اهداف در میان مخالفین و فعالان بر علیه فرقه ها سازماندهی و مدیریت می شود. شق دیگری از خشونت ها متوجه اعضای خود فرقه ها می شود.

خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها – قسمت دوم 22 خرداد 1387

خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها – قسمت دوم

اعمال انواع خشونت های جسمی و روحی بر روی عناصر ناراضی و داوطلب جدایی از مجاهدین تقریبا مورد تاکید بیشتر اعضای جداشده از مجاهدین بوده است. به طور مشخص در این رابطه می توان به بیانیه دیده بان حقوق بشر و همچنین بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا، سرویس های اطلاعاتی فرانسه موسوم به دی اس دی و بیشتر دولت هایی استناد کرد که نام مجاهدین را در لیست های تروریستی خود ملحوظ کرده اند.

مرثیهای بر زن مجاهد خلق 20 خرداد 1387

مرثیهای بر زن مجاهد خلق

وقتی انسان خود را بهجای زنانی مانند محبوبه افراز، رفعت افراز، لیلا زمردیان، سیمین صالحی، فاطمه فرتوکزاده، محبوبه متحدین، صدیقه رضایی و دهها زن دیگر که در چنگال تشکیلاتی مهیب و فاشیستی گرفتار آمده بودند میگذارد، بغض غیرقابل فریادی گلوی انسان را میگیرد و بهدرستی نمیتوان تشخیص داد که باید بر سر چه کسی فریاد کشید، زیرا که شرایط سیاه اختناق و مواضع بهظاهر انقلابی رهبری مجاهدین، باعث تلقی حضور در مسیری درست و مشروع را ایجاد میکرد که متأسفانه ره به ناکجاآباد برد و از اینرو میتوان زن مجاهد خلق – کما اینکه مردانش را نیز – مستضعفینی نامید که توان درک حقایق و انتخاب راه درست را نداشتند…

نقش خانواده در بازپروری اعضاء از مناسبات فرقه ای 04 خرداد 1387

نقش خانواده در بازپروری اعضاء از مناسبات فرقه ای

در حال حاضر فرقه مجاهدین خلق تلاش های گسترده ای، برای مخدوش کردن مناسبات عاطفی و به خصوص میان والدین و فرزندان را دنبال می کنند. از زمانی که ورود خانواده های مجاهدین برای ملاقات با فرزندان خود در عراق شتاب بیشتری گرفته است، رسانه های مجاهدین نیز با اشراف نسبت به تاثیرات و پی آمدهای اجتناب ناپذیر آن نفس این مناسبات را هم به لحاظ سیاسی و هم عاطفی به چالش کشیده اند. به این دلیل که مجاهدین می دانند ادامه این روند تمام رشته های دو دهه اخیر مجاهدین برای قطع مناسبات این گونه را پنبه خواهد کرد. این میزان توجه برای زدودن و حذف خانواده از ضمیر و ذهنیت فرد بخودی خود بر اهمیت و کارکرد آن در زندگی افراد تاکید دارد.

خرده فرهنگی بنام فرقه ی رجوی 01 خرداد 1387

خرده فرهنگی بنام فرقه ی رجوی

این علاقه به همسان و همرنگ سازی اعضا را می توان ابزاری ارزیابی نمود که از طریق آن فرقه ی رجوی هر گونه نماد های شخصی و فرهنگی اعضا را نفی و سرکوب می کند. شاید خوانندگان محترم در جریان باشند که قه”سبیل” داشتن اعضا را تشویق و ترغیب می کند. همه ی فرقه ها کم و بیش تلاش هایی برای همانند سازی اعضای خود داشته و دارند. مثلا نوع پوشش زنان فرقه ی پلیگامیست در آمریکا که این روز ها اخبار زیادی در مورد آن منتشر شد برای من جالب بوده است.

صدای آزادیخواهی در فرقه 17 اردیبهشت 1387

صدای آزادیخواهی در فرقه

سعید که در نوجوانی به معرکه گردانان قتلگاهش پیوسته بود بمحض آگاهی از افکار ونیت خبیثانه رهبران بد سیرت مدعی رهبری آزادیخواهی (طبق اطلاعات دریافتی از درون تشکیلات سیاه فرقه ضاله شب پرست) خواستار جدایی بود ولی زندانبانان دیوسیرت اشرف که تحمل جدایی بدنه تشکیلات را نداشتند و از آنجایی که دل این اسرا مملو از زخمهای شکنجه خبیثانه رجویستی بوده، آزادی اشان و راه یابی به دنیای آزاد برای این فرقه ضاله، گران تمام می شد، بنابراین سعی نمودند تا با شیوه های مختلف، جان جدایی طلبان را بستانند! و در نهایت بیشرمی از اینان بنام شهیدان تشکیلات نیز یاد می نمایند!

مصاحبه خانم بتول ملکی با آقای گسلر در سوئیس 17 اردیبهشت 1387

مصاحبه خانم بتول ملکی با آقای گسلر در سوئیس

کتاب” کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک” را من به دوستم عبدالجبار الهاشمی که از تبعیدیان رژیم صدام حسین در سوئیس بود، تقدیم کرده ام. وی از اعضای وقت حزب کمونیست عراق بود که به دلیل مخالفت با حکومت صدام حسین و سیاست های حزب بعث مورد غضب واقع شده بود. اما” کتاب کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک” برروی گروه تروریستی مجاهدین خلق در عراق که به ظاهر در مقابل رژیم تهران است، متمرکز شده است. یک سازمان سیاسی نظامی که تبدیل به یک فرقه و دیکتاتوری شده است. من فکر می کنم که جدا از تفاوت بین دیکتاتورها (حکومت صدام حسین و سازمان مجاهدین خلق) تمامی قربانیان آنان به یک اندازه رنج و عذاب می کشند.

سخنی کوتاه با 17 اردیبهشت 1387

سخنی کوتاه با

نتیجه ای که از صحبت های جدا شدگان اخیر می توان گرفت این است که این فرقه در درون بطور جدی با مشکل مواجه شده وبرای جلوگیری از فروپاشی دست به هر شیادی وحقه بازی می زند،چشم اندای که در انتظار این گروه است و در واقغ انتظاری غیر از این هم نمی توان داشت تنها چشم انداز فروپاشی است.

نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۱۲ 15 اردیبهشت 1387

نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۱۲

خیلی زجر آور بود روان و ذهن ما را تحت فشار وحشتناک گذاشته بودند به طوری که حس می کردیم واقعا به بن بست رسیدیم.احساس عجز وناتوانی به ما دست داده بود. از طرف دیگر به خودم می گفتم: چرا مونده ام اشرف؟ و در جستجوی راه حلی برای فرارازاین فضای جهنمی بودم. ما بعد از آزادی از اسارت سازمان در اینجا داریم از شرایطی صحبت می کنیم که نیروهای سازمان در عراق در آن قرار داشتند.

باورشان نمی شد از داخل زنگ می زنم 15 اردیبهشت 1387

باورشان نمی شد از داخل زنگ می زنم

بدلیل در لیست تروریستی قرارداشتن آنان در کشورهای آمریکا و اروپایی دیگر مثل قبل نمی توانند عکس العمل جدی داشته باشند و در صورت شکایت، شدیدا مورد برخورد پلیس قرار می گیرند ولی در رابطه با آمدنم برخورد کوچکی داشتند و چند نفر از نیرو های خود را به محل کارم به بهانه صرف غذا فرستادند من ابتدا اصلا آنها را نمی شناختم ولی موقع خروج با همکار ایرانیم شروع به صحبت کردند و سعی داشتند که با طعنه و تمسخر و توهین و… مرا نزد همکارم خراب کنند. آنها در واقع منتظر عکس العمل من بودند تا با من برخورد فیزیکی کنند که دوستم آنها را از رستوران خارج کرد.

کسی بدون اطلاع رهبری نفس نمی کشه 15 اردیبهشت 1387

کسی بدون اطلاع رهبری نفس نمی کشه

مسئول ما هم از لایه های انقلاب کننده بود و الباقی نفرات بخش ما هنوز انقلاب نکرده بودند نصف بیشتر ما مجرد بودیم و بقیه که شامل خواهر و برادرها (زنها و مردها) متاهل بودند. بعضی ها بدلیل بچه دار بودن هر شب به اسکان می رفتند و در حقیقت آنها کسانی بودند که یا با بچه خردسال وارد سازمان شده بودند یا بچه هایشان در سازمان بدنیا آمده بودند.

الگوهایی از جنس تروریسم 15 اردیبهشت 1387

الگوهایی از جنس تروریسم

او از طرفی در زمان جنگ از صدام می خواست بیش از گذشته به ایران حمله کند و در برابر مردم ایران از سلاح های بیشتری استفاده کند، کشتار بیشتری به راه بیندازد و از طرفی گوشه چشمی هم به باند او برای نشان دادن خوش خدمتی و طبیعتا باز کردن جایی برای آنها در اندیشه های ایران آینده داشته باشند. رجوی هیچگاه در برخوردهایش با صدام از خود به عنوان تنها عامل و نجات بخش ایران نام نبرد و همیشه از موضع ضعف درمقابل صدا م ظاهر شد، گویی هیبت و جلال ظاهری” سیدالرئیس” بیش از آن بود که رجوی بخواهد از خود در پیشگاه صدام– حداقل – به عنوان یک آلترناتیو قوی نام ببرد.

blank
blank
blank