محمد رضا مبین
- خانواده ها
خاطره محمد رضا مبین از اولین دیدار با خانواده – قسمت 11
در قسمت دهم توضیح دادم که خانواده ام به بغداد فرستاده شدند و بعداز ظهر برگردانده شدند به اشرف. برادرم بعد از برگشت در فرصتی مناسب، آن بوکس سیگار وینستون را به من داد و من در گوشه ی کیف خودم آنها را پنهان کردم،…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطره محمد رضا مبین از اولین دیدار با خانواده – قسمت 10
در قسمت نهم تا آنجا گفتم که یکساعتی به قرارگاه برگشتم و گزارش دیدار آنروز را تکمیل کرده و به مسئولم دادم و دوباره برگشتم به هتل ایران که خانواده ام آنجا بودند. ضمنا گفتند که فردا صبح خانواده ات آماده باشند، قرار است خانواده…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطره محمد رضا مبین از اولین دیدار با خانواده – قسمت 9
در قسمت هشتم توضیح دادم که وقتی تماشای فیلم خانوادگی تمام شد، آن دو زن ناظر رفتند. ولی طوفانی از امید و احساس زندگی در من شروع شد. خانواده ام بخوبی نقش مثبت خود را در بازکردن بیش از پیش چشمان من ایفاء کرده بودند.…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطره محمد رضا مبین از اولین دیدار با خانواده – قسمت 8
در قسمت هفتم توضیح دادم که چند عکس مزخرف با خانواده ام در پارک اسارتگاه اشرف گرفتم. حسن (عکاس فرقه) از ما خداحافظی کرد و رفت و باز هم ما در این پارک که بیشتر شبیه قبرستان بود تنهاتر شدیم، گویا اینجا ته خط بود،…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطره محمد رضا مبین از اولین دیدار با خانواده – قسمت 7
در قسمت ششم توضیح دادم که من درحالی خانواده ام را در اشرف می گرداندم و حقایق را نمی گفتم که درونم می سوخت، اما این اولین بار بود که من می توانستم به بهانه ی آمدن خانواده ام در پادگان جهنمی اشرف ، آزادانه…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطره محمد رضا مبین از اولین دیدار با خانواده – قسمت 6
در قسمت پنجم توضیح دادم که بعد از قضایای مزار مروارید در اشرف، از یکی از خیابان های اشرف به همراه خانواده ام که عبور می کردیم تعدادی از بچه ها مشغول علف کنی بودند، توقف کردم و …… *** معمولا در حاشیه ی خیابان…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطره محمد رضا مبین از اولین دیدار با خانواده – قسمت 5
در قسمت چهارم توضیح دادم که روز دوم بنا به توصیه ی هوشنگ دودکانی، آنها را به گورستان اشرف بردم تا مزار مروارید را ببینند و انگیزه بگیرند! وقتی به مسیر ورودی گورستان اشرف رسیدم و مادرم قبرها را دید، خیلی تعجب کرد که چرا…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطره محمد رضا مبین از اولین دیدار با خانواده – قسمت 4
در قسمت سوم توضیح دادم که جواد کاشانی مرا به کناری کشید و گفت الان شما را به اتاقی خواهند بود و دو یا سه روز با خانواده ات خواهی بود، شب ها اما برای عملیات جاری به قرارگاه بر خواهی گشت و بعد از…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطره محمد رضا مبین از اولین دیدار با خانواده – قسمت 3
در قسمت دوم توضیح دادم که لندکروز از مقر خارج شد و به جای دم درب اشرف، به سمت زندان اسکان پیچید، همه جا تاریک بود. هر چقدر جلوتر می رفتیم، به زندان اسکان نزدیک تر می شدیم، صد متر مانده به سه راهی آخر…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطره محمد رضا مبین از اولین دیدار با خانواده – قسمت 2
در قسمت قبل توضیح دادم که مادرم ، پدرم و برادرم بعد از مشقت های بسیار فراوان، بعد از گذر از مرز با قاچاقچی ، بعد از عبور از میدان های مین ایران و عراق ، بطور معجزه آسایی توانسته بودند خود را به درب…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطره محمد رضا مبین از اولین دیدار با خانواده – قسمت 1
ملاقات با فرزندان و خانواده و کسانی که روزگارشان محدود به چهاردیواری است به نام زندان اشرف، حق تمام خانواده هاست. سالها پیش ، عصر یک روز سیاه و تاریک، در پادگان مخوف اشرف در عراق، تنهاتر از همیشه بودم، مدتی هم بود که دست…
- نقض حقوق بشر
چرا زندان ها را در عراق و اشرف خراب کردند؟
از اولین روز حیات سازمان در عراق و از سال 1365، مسعود رجوی دست به برپائی زندان های متعددی درعراق زد که هر کدام متشکل از دهها سلول انفرادی بود. قدرت کاذبی که در عراق به دست مسعود رجوی افتاده بود، او را سرمست کرده…