لزوم محاکمه شخص مسعود رجوی برای پروژه قاچاق کودکان
این جمله مسعود رجوی در جمع فرماندهان ارشد تشکیلات مجاهدین خلق است که علی اکرامی عضو جدا شده در خلال خاطرات خود از چگونگی کلید خوردن پروژه قاچاق کودکان مجاهدین به اروپا به دستور مستقیم مسعود رجوی، نقل میکند. البته که پروپاگاندای مجاهدین خلق چه در آن زمان برای متقاعد کردن والدین کودکان و چه […]
باور داشتم مادرم باید در راه اهداف سازمان مجاهدین خلق فدا شود
..خودم را روی سنگ مزار انداختم و با تمام وجودم گریستم. اشک های چشم هایم سنگ مرمر مزار مادر را شستشو می داد. برادران و خواهرانم خیلی تلاش می کردند که من را از سر مزار مادر بلند کنند، ولی دلتنگی های سالیان و احساس شرم نسبت به ظلمی که در حق او کرده بودم […]
پیام نماینده جنبش دادخواهی گیلک مادران برای علی اکرامی
به رسم علاقه از شروع ماه مبارک رمضان ؛ بیننده ویژه برنامه ” دعوت ” شبهای ماه پربرکت رمضان از شبکه یک رسانه ملی ایران بودم وبسا درسها ازمهمانان عزیزبرنامه یاده شده آموختم. و اما ویژه برنامه دعوت شبهای ماه مبارک رمضان مورخه دوشنبه پنجم اردیبهشت 1401 نه اینکه به معرفی کتاب ” قصه ای […]
نامه مصطفی تارخی به برادرش محمد تارخی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
محمد سلام امیدوارم که حال شما خوب باشد. وارد سال جدید شدیم. هم می خواهم سال جدید را به شما تبریک بگویم و هم امیدوارم که امسال سالی باشد که خودت را از باتلاقی که چندین سال در آن افتاده ای نجات دهی. چندین سال راهی را انتخاب کردی و به هیچ کجا نرسیدی. رفتی […]
روایت علی اکرامی از ۴ سال زندگی مخفی تا ۲۳ سال اسارت
کتاب ” قصه ای ناتمام برای دخترم” ، قصه زندگی جوانی ایرانی است که با آرمان های بزرگ به جایی کوچک و حقیر کشانده می شود. علی اکرامی با صداقت تمام پای در راهی می گذارد تا شاید آزادی را برای مردم سرزمینش به ارمغان بیاورد. او 4 سال زندگی مخفی در اتاقی نمور و […]
دعوت علی اکرامی برای حمایت از خانواده های چشم انتظار
آقای علی اکرامی در برنامه “دعوت” ویژه برنامه شب های رمضان شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی همراه با خانواده شرکت کرد و به معرفی کتاب خاطراتش با عنوان “قصه ای ناتمام برای دخترم” پرداخت. در این برنامه که در تاریخ دوشنبه 5 اردیبهشت 1401 ساعت 19:00 به صورت زنده پخش گردید، “نیایش” دختر خردسال آقای […]
ملاقات با خانواده در اشرف – قسمت پنجم
ایرج صالحی در قسمت قبل خاطرات خود گفت: در گزارشی درخواست تماس تلفنی با خانواده ام را نمودم و گفتم که می خواهم به مادرم و دیگر اعضای خانواده تسلیت بگویم. قبل از آن که به ادامه این موضوع بپردازم لازم می بینیم که توضیحات کوتاهی درباره تماس تلفنی در فرقه بدهم تا فضایی که […]
فلسفه شعائر در فرقه رجوی
دم زدن از شعائر و رعایت آنها در فرقه ی قرون وسطایی رجوی، مسلما شعاری بیش نیست. تناقض بین سکولاریسم و مذهب، همواره در مناسبات سازمان موج می زند، طرفدار نظام سکولار! باطن سکولار، اما ظاهر دینی! باطن مجذوب به فرهنگ غربی و بورژوازی و قدرتهای مسلط، اما ظاهر دینی و رعایت شعائر! مریم رجوی […]
ملاقات با خانواده در اشرف – قسمت چهارم
ایرج صالحی در قسمت قبل خاطرات خود گفت: در حالی که اتوبوس حامل پدر و خواهرم از کنارمان رد می شد برای آنها دست تکان دادم. می دانستم این چند ساعت شیرین و غیر قابل وصف نعمتی بود که خداوند به من و امثال من عطا کرده بود و به این دلیل روحیه ام خیلی […]
خاطره پدر بهمن عتیقی از اولین دیدار با فرزندش در پادگان اشرف – قسمت پایانی
پدر بهمن عتیقی در قسمت قبلی خاطرات خود گفت: شب وقتی چراغ ها را خاموش کرده بودند، آهسته از بهمن پرسیدم نمی خواهی با ما برگردی؟ که پاسخ داد شرایط طوری است که نمیشود با شما بیایم. انشاالله هر وقت شرایط مناسب شد به نزد شما باز خواهم گشت. *** در درب خروجی پادگان اشرف […]
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و سوم
در قسمت بیست و دوم این سلسله یادداشت ها به مسائلی که ساعتی قبل از حضور برادرم در چند متری کانکس آمریکائی و مثلا ملاقات با من روی داد، اشاراتی کرده و اینک میخواهم به اصل مسئله و برخوردی که اتفاق افتاد بپردازم : این برخورد و این لذت معنوی حاصله در ساعات اولیه قبل […]
خاطره پدر بهمن عتیقی از اولین دیدار با فرزندش در پادگان اشرف – قسمت دوم
در قسمت قبل خاطرات، پدر بهمن عتیقی گفت: حدود دو ساعت از حضور ما در سالن می گذشت ولی خبری از بهمن و دیگر نفرات نبود! و هر بار که سوال می کردیم می گفتند سر کار هستند و بعد می آیند. در همین فرصت آنها تلاش می کردند اطلاعاتی از آخرین وضعیت ایران بخصوص […]