خاطرات اعضا جدا شده سازمان مجاهدین خلق
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
یادمانده ها از مناسبات فرقه رجوی
یادی از بهروز ثابت آشنایی من با بهروز ثابت به سالهای 70 برمی گردد که نشست های لایه ای شروع شد. بهروز تلاش می کرد آنچه که می گوید پای آن بایستد وهمانطوری هم شد . درنشست ها که باهم صحبت می کردیم ایشان بیان…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
بايد بگوييد مهمان آقای صدام حسین هستیم
برای آنهایی که هنوز مجاهدین خلق را نمی شناسند، خاطرات غلامعلی میرزایی ـ قسمت يازدهم آن روز گذشت و موفق نشدم لااقل از دور هم که شده دوستان قدیمی را ببینم .فردای آن روز چون آنها نوبت اول بودند برای کارهای فردی و هواخوري در…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
گورستان تیف
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت شصت و هفت بیش از نیمی از اسرای جنگ ایران و عراق در تیف، به ایران بازگشتند. میان سالانی که جوانی خود را در اردوگاههای عراق اجبارا صرف کرده ودراسارتگاه اشرف، تباه کردند. اکنون با موهائی سفید و…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات رحمان محمدیان از مهرماه در فرقه رجوی – قسمت دوم
حسرت به دلی رجوی برای قدرت اما رجوی که شهامت اعتراف به اشتباه را نداشت و از طرفی می ترسید که سر این قضیه که باز شود دیگر نمی تواند مثل شاهان عمل و این سازمان و اعضا رااین چنین در چنگ داشته باشد دست…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
گمشده
محمد تورنگ نجات یافته از فرقه رجوی در آلبانی که اکنون همراه با خانواده ساکن جزیره قشم می باشد. محمد تورنگ: از سال 1358 در دبی روی لنج کار می کردم. خانواده ام ساکن قشم بودند و البته الآن هم هستند. در سال 1360 در…
- فرقه گرایی مجاهدین
چرا رجوی مسئولین بالا را در نشست عمومی سوژه کرد
مقاله ای از علی اکرامی خواندم که حسین ابریشمچی را در نشست عمومی مقر او سوژه کرده بودند. در مقر ما در موزرمی نیز مسئول بالا را در مقر سوژه کردند و در واقع در کل مقرها مسئولین بالا را سوژه کرده بودند . هیچ…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
چرا مخاطبم را شما قرار دادم ؟!
طعم شیرین آزادی خطابم به اسیران در بند فرقه رجوی چندین سال در فرقه رجوی بودیم بدور از ابتدایی ترین آزادی ها! نیاز نیست زیاد توضیح بدهم. تک تک شما در جریان هستید که فرقه رجوی برای ما هیچ ارزشی قائل نبود و مثل برده…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
بالاخره آن روز فراموش نشدنی رسید
بعد از نزدیک به شش ماه اولین اکیپ در آستانه ی خروج از تیف بود خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت شصت و شش تیف، اردوگاه اسرای غیرجنگی بود، چون ما درهیچ نبرد یا جنگی علیه هیچ نیروئی شرکت نکرده بودیم. ما فقط اعضای…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
ما نه اسیر جنگی بودیم و نه تروریست!
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت شصت وپنجم معلوم نبود که تا چه مدتی باید در تیف ماندگار باشیم. لحظات تیف ، زشت و احمقانه و تحمل آن دشوار بود! پستهای نگهبانی فشرده همراه با مسلسلهای کاشته شده به سوی داخل محوطه ی تیف،…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
تماس با خانواده از تیف با تلفن ماهواره ای
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت شصت و چهار مدتی بود که آمریکائی ها یک تلفن ماهواره ای برای تماس زندانیان با خانواده ها، به کمپ آورده بودند و ما می توانستیم روزانه به مدت 6 دقیقه با هر کسی که می خواستیم صحبت…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
تیم چهار نفره فرار در چادر ما جمع شدند
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت شصت و سهبچه ها بعد از فورمیشن در حال برگشتن به چادرهایشان بودند. عده ای هم که ساعتها غرق درکارهای خودشان در چادرهایشان بودند و فرصت نکرده بودند که طی بعدازظهراز چادر بیرون بیایند، در محوطه ایستاده و…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
هرچقدر از پنجره آنها را صدا زدم نشنیدند
خاطرات غلامعلی میرزایی برای آنهایی که هنوز مجاهدین خلق را نمی شناسند ـ قسمت دهم در همان وضعیت با چند سرباز که هرکدام کابل های سیمی دستشان بود من را به سمت دیگر کمپ بردند که در هر دو سمت یک ساختمان دو طبقه بود…