دستاورد کشتار ۱۹ فروردین برای سازمان مجاهدین چه بود؟
وقتی چنین فرمانی در مناسبات خشک مجاهدین و عاری از هر گونه احساس صادر میشود باید رفت چون اگر نروی و سرپیچی کنی و یا در صحنه نبرد کم بذاری و زخمی نشوی و کتک نخوری آنوقت به جای یکبار مردن در صحنه دهها بار باید در درون مناسبات بمیری و مارک بخوری و جواب پس بدهی و گزارش ها بنویسی که چرا زنده ای؟ چرا تیر نخوردی؟ چرا کتک نخوردی؟ چرا جانانه از خواهر مریم و خانه او اشرف دفاع نکردی؟ آنوقت شروع میشود انواع و اقسام فحش های سازمانی، مارکهای دست ساز رهبری مجاهدین و له و لورده کردن شخصیت افراد که گاها با ضرب و شتم نیز همراه است.
محکومیت اقدامات خونینی که جز منافع رجوی را تامین نمی کند
نمی توان براحتی از این مسئله انسانی عبور کرد و اقدامات خشونت آمیز دولت عراق را محکوم نکرد، اما دوسال پیش هم چنین فاجعه ای پیش آمده بود و طی یکسال و نیم گذشته هم هشدارهای دولت عراق نشانگر پایان نیافتن مسئله بود، اما کسی به عمق ماجرا نرفت و باز هم ریخته شدن خون باعث احساساتی شدن عدۀ زیادی شد و کسی از مریم و مسعود رجوی نپرسید چرا اصرار به ماندن در اشرف دارید؟ وقت آن رسیده تا به این حادثه از زوایای مختلف بنگریم و براحتی از آن عبور نکنیم. چون سرسری رد شدن از این مسئله می تواند خونهای بیشتری را بخاطر سیاستهای ضد انسانی و قدرت طلبانه مسعود رجوی و مریم رجوی بر زمین بریزد
چرا باید همیشه بچه های مظلوم و ساده لوح قربانی مطامع رجوی ها شوند؟
خاطراتم را مرور میکردم متاسفانه کلامی جز آه و حسرت برایم نمی ماند انسانهایی که خدا نعمت بودن را به آنها داده باید هستی خود را بیهوده ببازند. جریان اخیر را از زبان رسانه های گوناگون شنیدم و نتیجه ای که گرفتم این بود. دیدم رجوی پس از برنامه مرداد سال قبل زمینه چینی چنین کاری را کرده بود پس از آنهمه بد بختی هایی که زندانیان کشیدند و باتوم ها توی سرشان خورد رجوی به آنها گفت چرا مقاومت نکردید؟چرا سلاحهای آنها را مصادره نکردید؟ و… و دیدید که حالا وضع به چه صورت شد حتما این رهبری پلید فردا طلبکار کارهای بیشتری خواهد شد و خواهد گفت چرا همه کشته نشدید؟ کاش این مرد اندکی احساس داشت! من نمیدانم اینها واقعا آدم نیستند پس چه هستند؟
ترفند سرکرده مجاهدین برای تحقیر و کنترل عناصر این گروه
“محمد حسین سبحانی” یکی از رهبران جدا شده از گروه تروریستی مجاهدین اعلام کرد که از سوی مسعود و مریم رجوی در اردوگاه اشرف بازداشت شده بود زیرا وی از مجبور کردن زوجهای عضو سازمان به طلاق موسوم به”طلاق انقلابی” انتقاد کرده بود. وی افزود: رجوی معتقد بود که طلاق انقلابی، به زنان و مردان عضو سازمان کمک میکند که از قیدوبندها هرگونه وابستگی رهایی یابند و به همین دلیل به همه اعضاء دستور میداد که هر روز گزارشهایی از وضعیت جنسی خود و تمام افکاری که به ذهن آنها خطور میکرد، بنویسند
چرا رجوی های خائن بهای معامله با آمریکا را با خون اعضایشان می پردازند؟
اگر واقعا قصد خروج از عراق را داشتید پس این همه فتنه، درگیری و توطئه علیه دولت عراق برای چه بود؟ چرا از اقدامات دولت عراق تبعیت نمی کردید؟ دولت عراق بارها به شما اولتیماتوم داد و گفته بود که به هر کشوری که می خواهید می توانید بروید و حتی به شما کمک هم خواهیم کرد. اما این رجوی های پلید و فرماندهان جنایتکارش بودند که همیشه میز مذاکره را بهم می ریختند. مریم جنایتکار در بخش دیگری از صحبت های خود با دجالگری می گوید ای کاش در کنار افراد نگون بخت مستقر در اشرف می بود. او باز هم فراموش کرده که چگونه قبل از حمله آمریکا به عراق، در حالی که در آخرین نشست عمومی در قرارگاه اشرف، به نیروهایش گفته بود نگران نباشند و خود او جلودار ستون آنها خواهد بود، اما حتی چند روزی را هم در شرایط سخت تحمل نکرد
رجوی نماینده هیچکس نیست، قربانیان را از عراق خارج کنید
آمریکا و انگلیس هم از این کشتار ناراحت میشوند و دعوت به *آرامش* میکنند آخه مگه خون ایرانی ها رنگش فرق میکنه بارها آمریکا می توانسته این اسیران را از دست فرقه نجات بده ولی چرا چرا!..من میگویم که همه غرب هم از این بازی بدش نمیاد حالا هر مدت یک عده کشته شوند *برایش مهم* نیست… چون با این مهره دارد بازی میکند… بله این فرقه دارد نفرات را به کشتن میدهد من از گفتن این حرف ترسی ندارم چون من با گوشت و پوستم آنرا لمس کردم رجوی ها تا آخرین نفر دست بردار نیستن چون تشنه قدرت و احترام هستن
رهبران مجاهدین با جان افراد به گروگان گرفته شده شرط بندی سیاسی میکنند
معلوم می شود که دلیل پافشاری سران سازمان برای ماندن اعضای حبس شده در اردوگاه اشرف در عراق تنها منافع سران سازمان را تامین می کند و دراین میان همانگونه که دیروز شاهد بودیم اعضای درون اردوگاه اشرف قربانیانی بیش نیستند که با خون خود منافع رهبران سازمان را در اروپا تامین می کنند. در این راستا بی دلیل نیست که سازمان درب های اردوگاه اشرف را به روی خانوادها باز نمی کند و اجازه خروج به اعضای اردوگاه نمی دهد لاکن نیک می داند که تماس خانوادها با بستگان خود در اردوگاه اشرف باعث متلاشی شدن این اردوگاه خواهد شد.
رجوی خونخوار مسئول ریخته شدن خون اعضا در اشرف
آیا درگیر نمودن اعضا با نیروهای حفاظت عراقی به منظور بقا در اشرف به معنی امضا قتل آنان نمی باشد؟ با گذشت یک سال و اندی از حضور خانواده ها در جلوی درب اشرف برای ملاقات با عزیزانشان، تنها این رجوی فریبکار بوده که اجازه نمی داده این ملاقات انجام شود و با انواع فریبکاری می خواست که اعضای خود را در مقابل خانواده ها قرار دهد و با انواع توهین ها و ناسزا گفتن سعی می کرد که حتی برای یک ساعت هم این ملاقات ها انجام نشود.
کشتن یا به کشته دادن اسیران اشرف
عملا تنها راه مطرح شدن خود در صحنه سیاسی و بین المللی را خلاصه کردند به خوشخدمتی و مزدوری برای بیگانه و درخواست کمک از آنها و به کشتن دادن اعضایشان که حالا مصرف دیگری نداشتند.در مورد مزدوری و جاسوسی البته خدمات مجاهدین برای غرب و شرق مسبوق به سابقه است والبته در به کشتن دادن اعضایشان هم یدطولایی دارند ؛ بارها مسعود رجوی بعد از عملیاتها یا تهاجمات نافرجام این گروه اعلام کرده بود که ما پذیرفته بودیم سه برابر این کشته بدهیم
چه کسی امنیت ساکنان اشرف را تأمین میکند؟
آنچه مسلم است اینست که رجوی برای بقای خود نیاز به ریخته شدن خون دارد. اینکه این خون از طرف چه کسی ریخته شود آنقدر مهم نیست. چه بهتر که از افراد خود سازمان باشد تا”شهید!” جدید تولید گردد. رجوی نیاز مبرم به”شهید!” سازی دارد تا عراق را تحت فشار قرار دهد و امتیاز بگیرد و تمامی کسانی که رجوی را حمایت میکنند یا نمیکنند به تنها چیزی که توجه ندارند حقوق از دست رفته ساکنان اشرف است.
اسیران اشرف تا دیر نشده خود را نجات دهید
رهبران شما یعنی شخص رجوی خیلی ازاین قبلتر هم بشما و هم به همه خلق قهرمان خیانت کردند. تو صحبت های بعضی بچه ها دیشب میشنیدم که میگفتند ما مردم ایران را داریم و… ای بچه های اشرف که دل به داشتن مردم ایران خوش کرده اید بخدا قسم ذهنیت اشتباهی دارید.این توهمات را کنار بزنید این حرفها ساخته ذهن رجویست. حتی خانواده هایتان هم دل خوشی از سازمان ندارند.
بن بستی که فرقه رجوی می خواهد با خون از آن عبور کند
رهبری فرقه و سرانش چرا از خودشان مایه نمی گذارند. داستان مریضی افرادی که در پادگان اشرف دارند با مریضی خودشان دست و پنجه نرم می کنند و فرقه هیچ توجهی به آنها نمی کند. آنها را تبدیل کرده است به یک ابزار تبلیغاتی و اهداف شومش را پیش می برد. به سران فرقه بارها ابلاغ شده که قانونی هم که شده افراد مریض را تحت درمان به بیمارستان مناسبی منتقل کنیم ولی فرقه عکس آن را ثابت کرده.