سه شنبه, ۲۵ آذر , ۱۴۰۴
  • تسلیت انجمن نجات گیلان به خانواده جبار صبایی 22 آذر 1404

    درگذشت جناب زعفر صبایی
    تسلیت انجمن نجات گیلان به خانواده جبار صبایی

    انا لله و انا الیه راجعون بازگشت همه ما به جانب خداست در منتهای تاسف و تاثر مطلع شدم جناب زعفر صبایی از خانواده های فعال و مرتبط با انجمن نجات گیلان در اثر بیماری به رحمت خدا رفتند. به نمایندگی از خانواده های چشم انتظار گیلک صمیمانه این مصیبت بزرگ را به خانواده دردمند […]

پیام عسگر نجف زاده به برادر اسیرش قاسم نجف زاده 17 آذر 1404

قاسم جان زندگی را دریاب پیام عسگر نجف زاده به برادر اسیرش قاسم نجف زاده

پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم 16 آذر 1404

نامه صدیقه نجفی به فرزندش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم

سید خلیل پورشافع دریک قدمی مرگ قرار دارد 24 آبان 1393

سید خلیل پورشافع دریک قدمی مرگ قرار دارد

آقای دولت پوردرادامه توضیحات خودافزودند” دلم میخواهد ازاین فرصت استفاده کنم وبرای نجات جان عزیزمان ازمجامع حقوق بشری و وجدان های بیداربشری ودولتین ایران وعراق استمداد بجویم ومشخصا بگویم که سید خلیل که گروگان رجوی است را تحویل ما بدهید تا با هزینه خودمان درهرکجا که ضروری باشد به مداوایش بپردازیم واورا به زندگی برگردانیم. درغیراینصورت چنانچه بلایی سرش بیاید وبسان سایرقربانیان رجوی درزندان ساخته وپرداخته رجوی درلیبرتی جان بدهد؛ پیشاپیش شخص رجوی را مسول چنین حادثه دردناک میدانیم ونسبت بدان دردادگاه عراق علیه رجوی خائن اقامه دعوی خواهیم کرد.”

ازپشت سیم خاردار فرزندم را دیدم ولی کاری از دستم ساخته نبود 20 آبان 1393

ازپشت سیم خاردار فرزندم را دیدم ولی کاری از دستم ساخته نبود

حقیقت اینستکه من وهمسر مرحومم خیلی برای رهایی عزیزمان اززندان رجوی تلاش کردیم. حتی یکبارکه درپشت سیاج وسیم خاردار زندان اشرف سابق بودم وداشتم با بلندگومحمدتقی را صدا میکردم متوجه حضور فرزندم درآن طرف خاکریز شدم ودیدم که مرا شناخته است ودارد برایم دست تکان میدهد. من که سالیان فرزندم را ندیده بودم دوست داشتم پردربیاورم تا پروازکنم ومحمدتقی را درآغوش بگیرم ولیکن متاسفانه کاری ازدستم ساخته نبود واوهم اجازه نداشت که به سمت من بیاید!

رجوی دو قربانی ازما گرفت وما را برای همیشه داغدار کرد 11 آبان 1393

رجوی دو قربانی ازما گرفت وما را برای همیشه داغدار کرد

وقتی برادرم قربانی مطامع جاه طلبانه رجوی شد تشکیلات رجوی با دروغ ونیرنگ خواهرم حسنا را که جوانکی بیش نبود از روستایمان به تهران منتقل کرد ودرادامه اورا به عراق برد وازآن پس خدا را شاهد میگیرم که یک تماس کوتاه تلفنی هم ازایشان نداشتیم وازاین حیث خانواده ام خصوصا پدرومادرمرحومم بسیارآسیب دیدند که لابد برایتان که خود سالیان قربانی رجوی بودید میتواند خیلی محسوس وقابل درک باشد.

رجوی خائن فرزندم را به اسارت کشید و بینایی ام را ازمن گرفت 08 آبان 1393

رجوی خائن فرزندم را به اسارت کشید و بینایی ام را ازمن گرفت

والله دیگرپیرشده ام وبا سختی والبته با کمک همسرم از خمام به رشت و دفترانجمن آمده ام. رجوی فرزندم را به اسارت کشید وهمسرم که مادر محمدجواد باشد ازغم دوری فرزندمان دق مرگ شد ومن هم بینایی ام را ازدست دادم و بالکل ناتوان شده ام ولی نمی دانم چرا هنوز به بازگشت فرزندم امیدوارهستم. هرچند چند بار به عراق رفتم و موفق به دیدارفرزندم نشدم ولی اولین بار درسال 1383 من و همسر مرحومم توانستیم برای یکساعت محمد جواد را ببینیم ودرآغوش بگیریم.

رجوی خائن، چه بر سر بچه هایمان آورده ای؟ 08 آبان 1393

رجوی خائن، چه بر سر بچه هایمان آورده ای؟

در آخر از همه مجامع بین المللی می خواهیم به شکایات ما خانواده ها رسیدگی کند چرا که رجوی با سوء استفاده از بچه هایمان دارد جنایتی علیه انسانیت انجام می دهد و با دجالگری تمام بچه هایمان را از حقوق اولیه بشری محروم کرده و از همه انسانهای شریف می خواهیم بدون در نظر گرفتن مسائل و اختلافات چند سوال اساسی را از مسعود و مریم بپرسند و آنهم اینکه چرا با بچه های ما این رفتارها را می کنند چرا به بچه هایمان اجازه تماس و اجازه دیدار نمی دهد چرا بچه های مسلمان ما را از دین خدا خارج کردند؟

برادرم باید بداند که یگانه فرزندش درانتظار اوست 07 آبان 1393

برادرم باید بداند که یگانه فرزندش درانتظار اوست

دیدار صمیمانه آقای علی بالایی با آقا رضا درنقطه خوبی گره خورد وبه بارنشست وهردوبه یک فصل ونقطه نظرمشترک رسیدند که لازمه اضمحلال لیبرتی و رهایی تمام اسرای نگون بخت رجوی خصوصا درشرایط بحرانی منطقه وعراق این است که تسهیلاتی فراهم شود که خانواده های اعضای گرفتار درقلعه الموت رجوی چونان سیل روانه عراق ولیبرتی شوند وزندان رجوی ساخته لیبرتی را بسان اشرف روی سرش خراب کنند.

استمداد شماری دیگر از خانواده های چشم انتظار گیلک 06 آبان 1393

استمداد شماری دیگر از خانواده های چشم انتظار گیلک

سالیان زیادی است که ازعزیزانمان خبری دردست نداریم چراکه رجوی خائن بعنوان سردسته این جماعت خطرناک اجازه مکالمه و دیدار حضوری ما با عزیزانمان درکمپ لیبرتی را نمیدهد واین را بارها دراعزام به عراق وتحصن دراسارتگاه اشرف تجربه کردیم وکسی به خواست مشروع ما جهت ملاقات با اسرای لیبرتی توجهی ننموده است

فوت مادری چشم به راه! 24 مهر 1393

فوت مادری چشم به راه!

الان به رجوی زنباره و مریم قجر و سران فرقه باید گفت از شقاوت ؛ رذالت ؛ دروغ و دغلکاری ؛ ظلم و ستم ؛ جنایات و …. شما زندگی کردن در رژیمی که شما مدعی هستید دیکتاتوری ؛ زندان و … دارد هزار بار بهتراست از ان وعده های تو خالی مدینه فاضله دروغینی که شما به دروغ و برای فرار از جوابگویی به جنایاتتان ان را در هر دیدار با جیره خوارانتان بلغور می فرمایید چون در همان رژیم حد اقل زندانیان حق ملاقات با خانواده خود را دارند!

پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده کردمیر 20 مهر 1393

پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده کردمیر

با خبر شدیم خانم شوکت قاسمی مادر پیمان کردمیر در غم دوری فرزند اسیری که در چنگال فرقه رجوی عمر را سپری میکند تاب نیاورده و به رحمت ایزدی پیوستند. ضمن تسلیت به خانواده محترم ایشان که از اعضای فعال دفتر انجمن نجات استان کرمانشاه بودند. برای آن مرحوم غفران واسعه الهی و برای بازماندگان صبر جمیل آرزومندیم.

پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده صادقی 20 مهر 1393

پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده صادقی

و هر از گاه در گذر زمان در گذر بی صدای ثانیه‌های دنیای فانی، جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می‌دهد که در سکونی، آغازی بی پایان را می‌سراید با کمال تأسف و تاثر مطلع شدیم روز سه‌شنبه 15مهر93 مادر آقای حسین صادقی(جدا شده از فرقه رجوی) به دلیل بیماری دار فانی را وداع گفتند. انجمن نجات استان خراسان رضوی درگذشت مادر گرامیتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده و برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت، برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانیم.

نامه سوزناک یک پیرمرد رنجکشیده شالیکاربه کمیسرحقوق بشرسازمان ملل متحد خانم ناوی پیلای 09 مهر 1393

نامه سوزناک یک پیرمرد رنجکشیده شالیکاربه کمیسرحقوق بشرسازمان ملل متحد خانم ناوی پیلای

بارها خواب دیدم که پسرم از چنگال سازمان مخوف مجاهدین در کمپ اشرف ولیبرتی عراق به ایران باز گشته که با گریه از خواب بیدار و متوجه شدم که رویایی بیش نبود. سرکار خانم پیلای کمیسر محترم حقوق بشر، قطعاٌ شما نیز فرزند دارید ومیدانید که دوری و تصرف افکار ومحبت فرزند دلبند توسط افراد غیر چه رنج و اندوه سهمگینی به والدین تحمیل می کند. شما را به هر کسی و به هر چیزی که می پرستید سوگند میدهم و خواهشمندم و استدعای عاجزانه دارم ترتیبی اتخاذ فرمائید که فرزندم به ایران و به آغوش خانواده باز گردد.

خانواده کانون گرم برای زندانیان سازمان مجاهدین 07 مهر 1393

خانواده کانون گرم برای زندانیان سازمان مجاهدین

سران سازمان مجاهدین بواسطه حضور خانواده ها و نیز آگاهی بخشیدن آنها به زندانیان قلعه الموت بود که ضربات مهلکی خوردند و تاثیر بسزای ان وقتی نمود پیدا کرد که بسیاری از عناصرشان درخواست خروج از ان را دادند و حتی بسیاری از آنها که با مقاومت سران خود مواجه شدند، بفکر فرار افتاده و توانستند از طرق مختلف اینکار را انجام دهند و تازه از ان به بعد بود که این بیچارگان مطلع شدند که خانواده چه زحمات زیادی برای آزاد نمودن و نیز رسیدن به آزادی واقعی برای آنها کشیده اند و تمامی تصورات آنها که از خیانتهای سران فرقه رجوی درباره خانواده در ذهن آنها ایجاد شده از بین برود.

blank
blank
blank