قاسم جان زندگی را دریاب پیام عسگر نجف زاده به برادر اسیرش قاسم نجف زاده
به مناسبت روز زن تقدیم به مادران چشم انتظار اسیران تشکیلات رجوی
نامه صدیقه نجفی به فرزندش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم
امروزبه انجمن نجات آمدم و حامل چندنامه هستم
امروز به انجمن نجات آمدم و حامل چند نامه به فرزندانم وایضا خانم ناوی پیلای کمیسرعالی حقوق بشرسازمان ملل متحد هستم و از شما عضوجدید انجمن نجات میخواهم که عین نامه هایم درسایت نجات اطلاع رسانی شود وهمچنین یک نسخه ازآن به دست مخاطبان نامه ام برسد. من دیگرتاب وتوان وانرژی ندارم هرچه بوده این رجوی لعنتی ازمن گرفته
پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده برهانی
درگذشت پدری مهربان و دلسوز و چشم انتظار جناب حاج سید ابوالقاسم برهانی را ابتدا به خانواده محترمشان و همچنین به خانواده انجمن نجات تسلیت عرض می کنم. برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت، برای سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانیم.
پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده فرجی
با کمال تاسف با خبر شدیم که پدر گرامی آقای دوست محمد فرجی و یکی از بستگان نزدیک آقای هادی شبانی، از جدا شدگان فرقه رجوی و از همکاران انجمن نجات استان، به دعوت حق لبیک گفته و به رحمت ایزدی پیوستند.انجمن نجات استان ضمن عرض تسلیت به این دوستان گرامی، برای درگذشتگان، رحمت اللهی و برای بازماندگان شان صبر جمیل آرزو می نماید.
نامه به آقای بان کی مون دبیر کل محترم سازمان ملل
با توجه به وضعیت کنونی عراق و اعلام کمبود امکانات پزشکی و بی توجه ای رهبران فرقه نسبت به بیماری عزیزان مان تا کنون 21 نفر از ساکنان لیبرتی جان خود را از دست داده اند. ما خانواده ها نسبت به چگونگی مرگ این تعداد نفرات مشکوک هستیم و هیچ اطلاعاتی از مرگ و نوع بیماری آنان نداریم.
یک فرزندم را درراه خدا دادم ولی فرزند دیگرم را ازاسارت رجوی خواهم گرفت
پسرم من مادرشهیدم ویک فرزندم را که دردفاع از وطن خود عازم جبهه های جنگ شده بود را درراه خدا دادم وعمیقا بدان افتخارهم میکنم ولی دیگرفرزندم نیزکه عظیم باشد اوهم برای وطنش درمقابل صدام متجاوز بسا گردن فرازی کرد وبه اسارتش درآمد ودریک معامله ننگین به رجوی وطن فروش تحویل داده شد وازچاله به چاه عمیق رجوی افتاد وبیش ازربع قرن است که اغفال شده وراه برون رفتی برای خودش نمی بیند ولیکن عزم جزم دارم که جگرگوشه ام را ازاسارت رجوی برهانم البته اگرخدا بخواهد وعمرم کفاف بدهد.
۲۵ سال از برادرم بی خبر بودیم
خانم حسن پور که گویی حامل کوله باری ازغم و اندوه بودند با کشیدن آهی بلند گفتند:” خدمتتان عرض کردم به مجرد اینکه نامه فرامرز با درخواست واصرارخودشان درسایت نجات اطلاع رسانی شد انگار که به خال خورده باشد رجوی وسران جماعتش سراسیمه فرهاد را به تلویزیون کشاندند وبرایش دیکته کردند که به خانواده اش اهانت کند و بد و بیراه بگوید وتاکید کند که اصلا نامه ای ازجانب خانواده اش نوشته نشده است بلکه اصل نامه را آقای پوراحمد نوشتند وعرض کردم همچنانکه مشخص بود فرهاد خیلی با فشارصحبت میکرد
فراخوان فوری: بازاسکان فوری و نجات جان ساکنان لیبرتی
اکنون 2خواهرم به اسامی کبری میرباقری متولد 1345و اکرم السادات میرباقری متولد 1351و یک برادرم به نام سیدعلیرضا میرباقری متولد 1348 درکمپ لیبرتی و گروگان سازمان مجاهدین می باشند.با توجه به موج درگیریهای عراق که از ژوئن 2014 در نواحی قابل توجهی ازعراق ادامه پیدا کرده است و موجب جابجایی صدها هزار نفر از عراقی ها شده است که یا در داخل عراق جابجا شده و یا از مرزها عبور کرده اند و درسرزمینی جدید پناهنده شده اند. مایلم نگرانی عمیق خود را نسبت به وضیعت شدیدا وخیم عراق، بویژه محل کمپ ساکنان لیبرتی اعلام نمایم.
چگونه به مادرم بگویم که دیگر فرزند اسیرش را نخواهد دید
متاسفانه خبردارشدیم،بنا به گفته سازمان اسیرکش رجوی برادرم دراردیبهشت 92 براثر بیماری درکمپ لیبرتی فوت شده! این خبربرای خانواده بسیار دردآورد بود،اما بعد ازگذشت یکسال هنوز جرات نکردم این موضوع را به مادرم بگویم!! ولی این روزها مادرم هرشب خواب می بیند ومی گوید حس می کنم برای پسرم اتفاقی افتاده،حتما بلایی سرش آمد،؟! از ما می خواهد که برایش خبری ازفرزندش بگیریم! متاسفانه تعبیر خواب مادرم درست است اما نمی دانم چگونه به او بگویم که دیگر فرزندش را نخواهد دید!!
خدمت سرکار خانم ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
ما ضمن تشکر از راه نصف ونیمه ای که استرالیایی های ذکر شده درمورد اسرای لیبرتی طی کرده اند، با صراحت واعتقاد لازم به آنها وشخص شخیص شما اعلام میکنیم که تنها این خواسته های ماست که درحل معضلات بزرگ ساکنان کمپ لیبرتی عراق،عملی، کافی و وافی میباشد وبنابراین لازم میدانیم که به ارگان ذیربط استرالیایی متذکر شویم که نامه ای درهماهنگی با خواسته های ما تنظیم نموده و مجددا تقدیم حضورشما کنند!
ایکاش منصورم نیز به ایران می آمد
مادرمنصور رهدارخطاب به آقا رضا گفت” ایکاش منصورم نیزبه ایران می آمد. ما با هم همسایه هستیم خدا پدرومادرت را بیامرزد که درچشم انتظاری در آغوش کشیدنت بدرود حیات گفتند. فرزندم قصد خدمت به ایران را داشت ودردفع متجاوزبرای انجام وظیفه سربازی رفت واصلا گروههایی مثل مجاهدین را نمی شناخت ولی نمیدانم چطورشد که طعمه رجوی شد
تنها آرزویم در آغوش کشیدن جگر گوشه ام امین است
مادر امین اسدان ازاین دیدارآنقدرهیجان زده شد که درهمان بدو ملاقات با چشمانی اشکبارگفت” خوش آمدی فرزندم. مبارک باشد. مبارک خانواده ات باشد. توبوی جگرگوشه ام امین را برایم آوردی…” همسرم پس ازمسافرت ناموفق به اشرف که برای دیدارامین رفته بودیم عمرش را به شما داد و درحسرت دیدن امین ازمیان ما رفت. حال من ماندم فقط با یک آرزوکه بتوانم قبل ازمرگم جگرگوشه ام را درآغوش بگیرم.
هشدار اعضای خانواده های اسرای لیبرتی عراق!
ما اعضای خانواده های این گروگان های مستقر دراشرف، نسبت به این نوع سوء نیت رهبری مجاهدین وپارلمانترهای آمریکائی حامی وهفکر آنها هشدار داده و عواقب هر اتفاق ناگوار برعلیه این فرزندان فریب خورده ی خود را متوجه آنها کرده وبار دیگر تکرار میکنیم که این اسرای لیبرتی هرچه سریعتربا خانواده های خود ارتباط آزادنه ای گرفته وضمن آن از عراق بیرون برده شده ودرکشورهای دیگر سکنی داده شوند!

