قاسم جان زندگی را دریاب پیام عسگر نجف زاده به برادر اسیرش قاسم نجف زاده
به مناسبت روز زن تقدیم به مادران چشم انتظار اسیران تشکیلات رجوی
نامه صدیقه نجفی به فرزندش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم
درباره پخش مستند”درآغوش یاران”
آنها دراین مستند تلویزیونی و جلوی چشم میلیونها بیننده به صراحت بیان و افشا کردند که چگونه درفرقه رجوی زنان نگون بخت محصور شده در حصارهای تشکیلات فرقه ای، توسط رجوی فاسد و زنباره استثمار روحی و جنسی می شدند. من که خود نیز یک زن هستم و برادرم هم سالهاست اسیر تشکیلات اهریمنی رجوی است،جسارت وشهامت خانم ها سلطانی،معینی وابراهیمی را که دراین مستند بطور روشن جنایات رجوی مزدور را بخاطر استثمارجنسی و روحی سالیان زنان فرقه اش را بخوبی بیان و افشا کردند را در دلم تحسین کردم
پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده زاهدی توچائی
روز گذشته خانم زاهدی همسر مرحوم و مادرچشم انتظار و رنجدیده ازظلم و جور رجوی ضمن مراجعه به دفترانجمن نجات ابرازداشتند:” همسرم دستکم از15 سال پیش ازناراحتی ریه بشدت رنج می برد ودکترها جوابش کرده بودند وما هم متاسفانه ازشفای ایشان ناامید شده بودیم ولیکن اطمینان خاطردارم که همسر مرحومم بخاطرچشم انتظاری ودرآرزوی دیدارجگرگوشه مان عبدالرضا نفسهای تازه درجانش دمیده شد و به حیات خود تا به الان ادامه داد تا اینکه با سکته مغزی به ابدیت پیوست و همه ما را داغدارکرد.”
چرا قبل ازمرگ هویت این بیماران را اعلام نمیکنید؟
ما بعنوان گروهی از اعضای خانواده های اسرای لیبرتی، بهنگام مرگ 21 نفر دیگر که نامشان اعلام نشده بود با صدور اطلاعیه ای هشدار جدی دراین مورد داده بودیم که توجهی بدان نشد وبنابراین بازهم این حق را برخود محفوظ میداریم که کماکان از نحوه ی وقوع این مرگ ها مشکوک باشیم وبنابراین باردیگر نهایت نگرانی واعتراض خود را درمورد مخفی کاری های مربوط به سلامت این گروگان ها اعلام نموده
پیام تسلیت انجمن نجات به مناسبت فوت مادر سعید باوی
با نهایت تاسف و تالم باخبر شدیم که درتاریخ 18/6/93 خانم رفیعه باوی مادر سعید باوی از اسیران دربند فرقه ضدانسانی رجوی پس ازسالها درد و رنج ناشی از فراق فرزند اسیرش دار فانی را وداع و به رحمت ایزدی پیوست. به همین مناسبت ما اعضای انجمن نجات شاخه خوزستان درگذشت غم انگیز این مادر دلسوخته را به خانواده محترم باوی تسلیت گفته وبرای بازماندگان ایشان ازدرگاه خداوند بزرگ صبرجمیل و برای آن مادر دلسوخته اجر جزیل وشادی روحش را خواستاریم.
بغلش کردم و بوسیدمش آن جانباز چشم انتظار را
آقا پرویزکه خود برادرش جمشید را دراسارت رجوی دارد از بدو تاسیس انجمن نجات گیلان مصرانه برآن بود که به اتفاق سایرخانواده های چشم انتظار برای رهایی برادرش وحداقل برقراری یک دیدار ولو چند دقیقه ای به عراق ناامن سفرکرده ودرمقابل اسارتگاه اشرف تحصن کند و اسم جمشیدعزیزش را فریاد کند شاید که این فریاد به ثمرنشسته وایشان بتواند گمشده اش را برای خانواده چشم انتظار و رنجکشیده گلیک خود به ارمغان بیاورد. حقیقت تنها موردی بود که شخصا با وجود عزم جزم وی با اعزامش به عراق ناامن ومشکلاتی که فرقه رجوی برای خانواده ها درپشت سیم خاردارها ایجاد میکند مخالفت کردم.
گفتگویی دوستانه با آقای محمد آق آتابای
در تجمع ها و همایشهایی که جلوی سفارت انگلیس و فرانسه در تهران برگزار شد، به اتفاق سایر خانواده ها شرکت داشتم. در اواخر سال 1391 به اتفاق سه خانواده دیگر و به نمایندگی از 3000 خانواده ایی که چشم انتظار فرزندانشان می باشند در اجلاس حقوق بشر در کشور سوئیس شرکت نمودم تا صدای خانواده ها را به جهانیان رسانده و ظلم و ستم سران فرقه رجوی را فریاد بزنیم.
رجوی عمروجوانی برادرم را مفت گرفت
عضوجدید رها شده ازتشکیلات مافیایی رجوی درادامه گفتند:”من شکی ندارم که باهمت تحسین برانگیز شما وسایرخانواده های اعضای گرفتاردرفرقه رجوی برادرشما وسایراسرا انگیزه دوچندان برای گسستن ازجهنم رجوی را خواهند داشت وامیدوارم به زودی زود دوستان سابقم ازجمله داود بتوانند با تامل بیشتربرای همیشه خود را ازچنگال رجوی رهانیده وبه دنیای آزاد وکانون پرمهرخانواده که این روزها خودم دارم پس از27 اسارت شیرینی آنرا تجربه میکنم ؛ بازگردند.”
رجوی می خواهد فاجعه دهم شهریورماه ۱۳۹۲ تکرار شود
حال نگرانیم اینست که امثال برادرم بسا برای رجوی بی اهمیت هستند ودرشرایطی که رجوی احساس نیازبکند حتما به بهانه هایی آنان را قربانی خودش خواهد کرد وبه کشتن خواهد داد. شخصا سرموضعگیری مریم رجوی خیلی حساس شدم واحساس میکنم که برخلاف قبل که داعش را عشایرانقلابی قلمداد میکرد الان دارد علیه آنان شدیدا موضعگیری میکند تا آنان را تحریک وجری کند که به لیبرتی حمله کنند واعضای لیبرتی را کشتارکند وبعد همین مریم رجوی خوش گذران با به نمایش گذاشتن عکسهایشان درانظارجهانی مظلوم نمایی کند و بدنبال کسب وکار و تجارت خودش باشد
بیاد بیاور که آن روزها چه روزهای خوبی بود
خانواده این عضواسیربه سرپرستی خواهربزرگترخود بنام سکینه نیکزاد رودسری به مجرد اطلاع ازاسارت عزیزشان دراسارتگاه رجوی پی درپی وبا تمام قوا بدنبال رهایی اسماعیل قیمت میدهند وبارها بارها به عراق ناامن سفرمیکنند وبه کرات به سازمانهای حقوق بشری و وجدانهای آگاه نامه نوشته واستمداد می طلبند وهمچنین ازنامه نگاری به عزیزشان هم نمی گذرند.
استمداد شماری ازخانواده های چشم انتظار گیلک برای رهایی عزیزانشان از تشکیلات مافیایی رجوی
ما شماری ازخانواده های چشم انتظارگیلک که هریک عضوی ازخود دراسارتگاه فرقه رجوی داریم بخصوص با توجه به بحران عراق وشروع فعالیتهای تروریستی داعش نگران سلامت عزیزانمان درکمپ لیبرتی هستیم ودراین خصوص ازسازمان ملل ونماینده آن خانم ناوی پیلای درامورعراق خواستارانجام یک عمل خیرخواهانه و انساندوستانه جهت خروج اضطراری عزیزانمان ازعراق به دنیای آزاد هستیم.
گفتگو با خانم بهشتی، فرقه رجوی با خانواده شما چه کرد؟
در طول این سالیان بزرگترین غمهای دنیا را تجربه کردم. روزها برایم سخت و سخت تر می شد. در این چند سال انتظاری چه دردهایی را که تحمل نکردم، چقدر نذر و نیاز که نکردم. هر سال ماه اسفند به امید اینکه برادرانم به خانه برمی گردند خانه تکانی می کردم، هفت سین آماده می کردم، اما جز عکس آنها چیزی نبود. دلم خیلی می گرفت، دلتنگشان می شدم، اما جز عکس آنها چیزی نبود.
وقتی آب در لانه مسعود رجوی می افتد
فرزندان ما سالهاست که در چنگال اهریمنی شما اسیر هستند. آنها هستند که مرخصی و آزادی ندارند.انها در زندان اشرف هستند. شما بودید که تمامی درهای گفتگو را بسته نگهداشتید. بنابر این خود کرده را تدبیر نیست. هر وقت سمیه را آزاد کردید آنوقت از ما طلب مبارزه کنید.سازمانی که ادامه حضورش به آمدن و یا ماندن سمیه بستگی داشته باشد دلیل بی اعتباری و مزدوری بودن آن سیستم هست والا کسی که در خاک ریشه داشته باشد از ریختن برگهایش در توفان هیچ واهمه ای ندارد زیرا سالهاست که در بربیابان به مسافران سایه می دهد تا خستگی راه را بدرکنند و می داند که زمستان خواهد رفت و بهار خواهد آمد و برگها دوباره خواهند روئید.

