چرا پول توجیبی داد و چرا قطع کرد؟ پول توجیبی رجوی به نیروها
نشست های شستشوی مغزی در تشکیلات رجوی تخریب روحی – روانی اعضا در مناسبات مجاهدین
مستمری ۱۰ دلاری اعضای مجاهدین خلق شواهد تازه از استثمار نیروها در مجاهدین خلق
کودکان در فرقه رجوی
کودکان در فرقه رجوی خائن هیچ جایگاهی نداشتند و آن جنایتکار برای اینکه بتواند از مادران و پدران آنها نهایت استفاده را ببرد، از این بیچاره ها بعنوان اهرم فشار بر روی خانواده هایشان استفاده می کرد و حتی از آنها برای جمع آوری اعانه استفاده ابزاری نمود که درآمد حاصل از ان را برای خوشگذرانی خودش استفاده نمود و یا ابزار کارهای تروریستیش را آماده می نمود
مریم سنجابی: بخوانیم و بخندیم ـ تکنولوژی «بداله»
بعد از خروج ما از سازمان و از قرارگاه اشرف وقتی در کمپ آمریکاییها به ما امکان ارتباط تلفنی داده شد تمام کسانی که از اعضای قدیمی سازمان بشمار می آمدند دچار مشکل بودند. بایستی ابتدا به همه آموزش می دادند که دکمه سبز برای وصل ارتباط و دکمه قرمز برای قطع ارتباط و الی آخر…
آشنایی با فرقه ها – روش عضوگیری، ماهیت و عملکردها – قسمت های اول، دوم و سوم
بسیار از افرادی بودند که از بستگانشان برای دیدار و اقامت کوتاه دعوت می نمودند و در موارد بسیاری که خانواده از شرایط تشکیلات و اقامت در کمپ اطلاع نداشت به عشق دیدار خواهر و برادر عازم عراق شده و در دام تشکیلات اسیر می شدند.ده ها نمونه مشخص از دهه ۷۰ به بعد در کمپ و تشکیلات وجود داشت که ابتدا با دعوت خانواده و بستگان خود و صرفاً برای یک دوره کوتاه مدت و دیدار دعوت شده بودند ولی در نهایت مجبور به ماندن در کمپ اشرف و اسارت در این فرقه گردیدند.
تاکید یونامی بر ساختار فرقه ای رجویها
فرقه رجوی از ابتدای عقب نشینی و اخراج مفتضحانه از اشرف که به مثابه بزرگترین ضربه استراتژیک بر کالبد نیمه جان این فرقه تلقی می شد سعی کرد که ساختار و مناسبات فرقه ای خود را همچنان در کمپ لیبرتی بر اعضا اعمال نماید.به همین دلیل ازهمان ابتدا از برخورد مستقیم نیروهای یونامی بااعضاء، تحت بهانه های مختلف جلوگیری نمود.
انقلاب درونی مجاهدین در چند جمله – قسمت ششم
سازمان بشدت مشکل مالی داشت. بطوریکه بسیاری از حتی خودروهایی که در آنزمان بآنها نیاز مبرم نبود را به مردم عادی عراق فروختند! با درست کردن سند قلابی خودروها یا دیگر وسایلی که امکان به پول تبدیل کردنشان بود را فروختند! کار بجایی رسیده بود که بعضی از مسئولین سازمان به گردن بچه ها نگاه میکردند و اگر کسی گردن بند در گردنش بود را در شرایطی قرار میدادند که خودش بیاید و گردن بند را به سازمان اهداء کند! حتی غذا آن زمان در سازمان بسیار بی کیفیت و دم دستی شده بود.
فرقه رجوی در رأس فرقه های سری – قسمت دوم
همۀ ما نیروها باید یک تن واحد یا کوبل داشته باشیم و انتخاب آن در دست مسئولین فرقه بود و فرد هیچ اختیاری در انتخاب آن نداشت به یاد دارم در قرارگاه 15 که بودم شخصی را به نام جواد که اختلاف سنی زیادی با هم داشتیم برایم به عنوان تن واحد انتخاب کردند و همچون فیلم جمجمه ساخته هالیوود تولید2011 که برای افراد جفت معنوی تعیین می شد برای ما هم صورت می گرفت البته جفت معنوی، تن واحد یا کوبل، اسم شیک همان” به پا” ست که در دستور العمل تشکیلات فرقه بود
رجوی و خانواده ها
رجوی در یکی از سخنرانی هایش برای سرکوب عواطف و سرسپردگی بیشتر اعضا میگوید بچه سمبل نفاق است و با این حرف اعضا را اماده برای جدا سازی از فرزندان نموده و کار را به سمتی کشاند که در سال 1370با این توجیه که کودکان در معرض تهدید بمباران و کشته شدن هستند تمامی کودکان را از خانواده ها جدا و آنان را به خانه تیمی های سازمان در اروپا فرستاد و در حقیقت با این عمل هم با جدا سازی پدر و مادر از کودکان رابطه آنان را قطع و عواطف آنان را سرکوب
سازمان ملل: رجوی لیبرتی را برای اعضای خود به زندان بدل کرده است
همانطور که در گزارش ذکر شده، سران فرقه محدودیت های سختی بر ساکنان اعمال می کنند، بنابراین نمایندگان یونامی و کمیساریای عالی پناهندگی بایستی مماشات با رهبران فرقه را متوقف کنند. آنان باید تک به تک اعضا را بصورت منفرد و مستقل طرف حساب خود قرار داده و دیگر هیچ یک از فرماندهان دست نشانده رجوی را به عنوان «نماینده ساکنان لیبرتی» نپذیرند. اولین اقدام برای رها کردن اعضای اسیر، عدم به رسمیت شناختن این تشکیلات فرقه ای و ضد حقوق بشری از سوی سازمان ملل است.
در اسارت تابوهای فرقه ای – قسمت اول
در مناسبات فرقه چنین جا انداخته بود که هرکسی که بخواهد جدابشود بخاطر مسائل جنسی است و فرد را بدین ترتیب در اسارت نگه میداشتند و فرد بخاط ترس از این اتهام، قدرت رهائی از او گرفته میشد. خروج نیرو از مناسبات فرقه نیز مانند پیوستن آنها به رژیم معنی میشد و برای فرد بصورت تابوئی غیرقابل حل در می آمد. ترس از اینکه اگر جداشوم بمن می گویند که به رژیم پیوسته ام و مرا جاسوس جمهوری اسلامی خطاب کنند، بعنوان تابوئی مرا از حرکت بازمیداشت.
انقلاب درونی مجاهدین درچند جمله – قسمت پنجم
رجوی میخواست که در شرایطی که اوضاع بهم ریخته میشود و خودش نمیتواند مانند چنین روزهای ارتباط مستقیم با بدنه سازمان داشته افرادی را داشته باشد که مو به مو دستوراتش را اجرا کنند و این کار فقط توسط زنان که از خودشان ایده ای ندارند و کلا فقط مجری هستند بر می آمد! و بعدش باین کار هرچه بیشتر جلوی انشعاب در سازمان را گرفت.
انقلاب درونی مجاهدین در چند جمله – قسمت چهارم
بند (د) هم مانند بندهای دیگر که حقیقتا هیچ پایه علمی یا حتی تجربی نداشت چیزی کاملا من در آوردی بود که زائیده فکر متحجر و فسیل شده مسعود و مریم رجوی بود! مریم رجوی برای اینکه خودش را روشنفکر نشان دهد یا بهتر بگویم ژست روشنفکری بگیرد با خواندن کتابهایی از فلسفه یا کتابهای روشنفکری دیگر و حفظ کردن آنها و تکرار کردن همان مطالب از جانب خودش سعی میکرد در بین بچه ها برای خودش جایگاهی دست و پا کند
سوال ممنوع!
بر اساس خبر های رسیده از درون کمپ لیبرتی سران فرقه مافیایی رجوی برای اعضاء خود سوال کردن را هم ممنوع اعلام کردند! البته کسانی که در درون تشکیلات و روابط مناسبات فرقه گرایانه رجوی حضور داشتند می دانند سوال کردن در مورد شخص رجوی یا مریم قجر و یا منابع مالی سازمان و … بطور مطلق ممنوع بود و هنوز هم ممنوع می باشد.

