مرا فریب دادید چند کلامی با مسعود رجوی
رجوی نیرویی می خواست که بی شبهه ترور کند آنان که فریب فتوای رجوی را خوردند
پنج دلیل برای طلاق اجباری اعضای مجاهدین خلق چرا مسعود رجوی طلاق را برای مجاهدین خلق اجباری کرد؟
ریا و نیرنگ سرلوحه مکتب رجوی
به عراق آورده شدند به یکباره خود را در مقابل عمل انجام شده دیدندکه بعد از آن نیز هیچ راهی برای بازگشت نداشتند چرا که یا به عنوان جاسوس تحویل زندانهای مخوف (ابو غریب فضیلیه و…) عراق می شدند و آنقدر تحت تاٌثیر تبلیغات سازمان ویا ترس از اعدام و شکنجه و زندان در صورت بازگشت به ایران قرارمی گرفتند که راه بازگشتی را پیش روی خود نمی دیدند.
متن کامل نامه رجوی به مهندس مهدی بازرگان
“سه روز بعد رجوی به بهانه پیام بازگشایی مدارس در اول مهر به تلویزیون مجاهدین رفت و ضمن خواندن نامه اش به بازرگان و توهین و فحاشی به او، اعلام کرد بازرگان به جمهوری اسلامی بازگشته است.
چرا رجوی پا از دایره سرخش بیرون میگذارد
او در دیگر سطور مدعی است صحنه سیاسی بین المللی به نفع مجاهدین در حال چرخش است و عن قریب برای در لیست تروریسست قرار گرفتن فرقه از آنان معذرت خواهی خواهد شد. باید متذکر شد اگر تغیر صنحه سیاسی بین المللی همان چند کشور استعماری دول غربی و آمریکاست که جولانگاه وطن فروشی و خیانت شماست
خیـانـت و مـزدوری استـراتـژی مسعـود رجـوی
اینطور اسـت کـه مسعود و مریم رجوی از رفاه وآسایش بیشتر بهره مند می شوند بـه همیـن دلیـل اسـت کـه تمامی خط و خطوط سازمان نیز از شعار فراتر نمی رود برای مثال و قتی که سازمان در ملاقات با سناتورهای امریکایی و یا مجامع بین المللی خواستار تحریم ایران می شود!!
محورهای پیام اخیر مسعود رجوی برای ماه رمضان
دقیقا بعضی از این ها را در ترکیه به تله میانداخته اند! وبه عراق میبردند و آنها را دقیقا اسیر میگرفتند که بعدها نیز بسیاری از آنها به ایران به نزد رژیم بازگشتند ورجوی آنها را «مزدور « نامید. رجوی درسخنانش دقیقا شک وشبه خود را به نیروهایش نشان میدهد وآرزو میکند « که چشم در چشم « با آنها سخن میگفت
مسعود رجوی « آنجا » است
در چنین موقعیتی است که محدثین و جعفرزاده جرات می یابند تا کتاب به اسم خودشان منتشر کنند (مرگ سیاسی رهبر فرقه این امکان را بوجود آورده است). اما اگر شما مایل هستید که بدانید آقای رجوی با سقوط و مرگ صدام ؛ کجا مخفی شده است بهتر است بدانید:
خط سرخ در پیام مسعود رجوی یا تئوری توحش
هزینه های بالای زندگی و عدم امکان تردد معمولی و اشتغال به کار تقاضای دستمزد بیشتری دارند و بعضی نیز در گوشه وکنار عنوان نموده اند که اگر می شد ما خانه و مستغلات خود را در ایران می فروختیم اکنون دستمان بازتر می بود و اینگونه اظهارات برای فرقه رجوی زنگ خطری را بوجود آورده که بطور خاص در تبلیغات خود علیه مسافرت به ایران گلو پاره می کند.
یک شکست برای رجوی، حکم اعدام سعید ماسوری لغو شد
رجوی برای مطرح شدن نیاز به خون دارد که انرا به مثابه پیرهن عثمان بر سرنیزه های امریکائی کرده و اسیران این جریان را تحریک کند و چند صباحی بیشتر بتواند ریاست غیر مشروع و غیر دموکراتیک خود را بر تشکیلات مجاهدین ادامه بدهد.
ژست های آنموقع و استیصال وحقارت امروز
در این مقاطع رهبران مجاهدین با گرفتن ژست های استالینی و هیتلری اساساً فکر نمی کردند که روزی به این پیسی و استیصال مفرط برسند. البته ته دل آقای رجوی همیشه این بود که چنانچه روزی صدام برود مردم عراق مجاهدین را از دم تیغ خواهند گذراند، به همین خاطر بود که او در سال 91 به شکل وحشیانه ای ملت کرد و شیعه عراق را سرکوب کرد تا صدام را حفظ نمایند.
وقتی رجوی دستش به سوی آمریکا درازتر می شود
در شرایط کنونی امکان ارائه حمایت آمریکا از تروریست ها در شرایطی که القاعده و بعث و حتی مجاهدین خواب و آرامش را به آمریکایی ها حرام کرده اند منطقی وعاقلانه به نظر نمی آید، تنها راه و روش همانا عدم دخالت آمریکا رد رابطه با دستگیری و محاکمه و مجازات رجوی هاست،
خون حنیف میجوشد، رجوی شرف میفروشد
مسعود رجوی فرصت طلبانه دردفاعیاتش دقیقا بدون هیچ اشاره ای به شاه به عنوان مسئول تمامی جنایات رژیم شاهنشاهی وبا همکاری برادرش در فرنگ جان خود را نجات داد وبعد نیز قدم به قدم بویژه بعد از انقلاب پنجاه وهفت بر علیه ستم شاهنشاهی آنچه را که رهبران مجاهدین پایه گذاری کرده بودند را به فروش گذاشت.روزی به پای قدرت خمینی به عنوان «امام ضد امپریالیست» نماز جماعت خواند وروز دیگر با صدام دیکتاتور عهد برادری بست وامروز هم بدون هیچگونه حیا وشرمی اشغالگری آمریکا را مورد تایید قرار میدهد
دشنام به منتقدین در سایت مجاهدین خلق
نقل می کنند دوگل در جریان بازدید یکی از نمایشگاه های پیکاسو با تابلویی مواجه می شود که فقط یک بوم سفید است. با تعجب درباره عناصر و پیام این اثر از پیکاسو سوال می کند. پیکاسو در پاسخ می گوید، این یک منظره چمنزار است با شماری گاو. دوگل می پرسد پس چمنزارش کو. پیکاسو می گوید گاوها آن را خورده اند. دوگل که فکر می کند مچ پیکاسو را گرفته با ذوق زدگی می گوید، پس گاوها کجا هستند. و پیکاسو رندانه تر پاسخ می دهد، چمن ها را که خوردند، رفته اند.

