سنگ اندازیهای جدید مجاهدین در راه انتقال به لیبرتی
مجاهدین با یک چرخش 180 درجه ای در موضع شان دست به یک حرکت تاکتیکی زده و طرح توافق شده بین دولت عراق و سازمان ملل متحد و اعزام 400 نفر در مرحله اول به لیبرتی را پذیرفتند. اعلام پذیرش این طرح در اذهان خیلی از کسانی که مجاهدین را صرفا از طریق ارتباط با آنها در خارج کشور و تبلیغاتی که توسط خود مجاهدین شده و میشود شناخته اند و هیچ اطلاعی از ماهیت واقعی آنها ندارند این فکر را در ذهن آنها تداعی میکند که مجاهدین واقعا قصد حل مسالمت آمیز مسئله را دارند و این دولت عراق است که کار شکنی میکند.
سنگ اندازی رهبران مجاهدین در انتقال اسرا به لیبرتی
اکنون رجوی با تأخیر در انتقال نفرات سعی میکند برای خود و فرقه اش زمان بخرد. رجوی می خواهد ببینید اوضاع به کدام سمت حرکت میکند. آیا تهدیدهای آمریکا علیه ایران به جنگ منجر می شود؟ آیا تهدیدهای اسرائیل عملی خواهد شد؟ شاید از این نمد کلاهی برای او هم دوخته شود. شاید این ورشکسته سیاسی و نظامی را هم به عنوان دستمال کاغذی مورد استفاده قرار دهند. از طرف دیگر چشم امید رجوی به انتخابات پیش روی آمریکا نیز میباشد. او انتظار دارد جمهوریخواهان برنده انتخابات شوند. چون جمهوریخواهان همیشه جناح فایشست تر و جنگ طلبتری هستند
رجوی ها هرگز به قانون تن نمی دهند
رجوی ها در راستای به بن بست کشاندن کار و عدم اجازه خروج به اسیران اشرف، در سایت خود یک جنگ تبلیغاتی را راه اندازی کرده اند. آنها در حالی که بعد از گذشت یک هفته از آخرین روز سال میلادی که قرار بود 400 نفر از اشرف خارج شوند، نه تنها یک نفر را هم آزاد نکرده اند بلکه با متهم کردن دولت عراق با رِندی قصد دارند دست پیش بگیرند و بر این اساس در کمال بیشرمی ضمن متهم کردن دولت عراق به عدم همکاری، یک سری خواسته های غیر معقول را مطرح نموده اند.
سوابق شیوه های فریب در مجاهدین خلق
درابتدای انقلاب نیز تلاشهای اولیه برای جذب نفرات با فریب اقدام برای تحقق شعارهای عدالت جویانه و اسلامخواهی و ترقیخواهانه برای دانش آموزان کم سن و سال دبیرستانی انجام گرفت. بتدریج تاثیر خواسته های تشکیلات از نفرات به اعضا تفهیم شد و آنگاه بعد از فاز سیاسی و با شروع اقدامات مسلحانه از سوی سازمان و با فرمانی همه مخفی شدند. نفرات موظف شدند دستور تشکیلاتی را رعایت نمایند.
تب هذیانگویی مجاهدین به آخرین درجه رسید
از نظر مجاهدین هر چیزی هم که در جهان رخ میدهد به پادگان اشرف ربط دارد و در این میان برخی آسمان و ریسمان بافتنها به قدری ناشیانه و خندهدار است که شنونده آن در سلامت عقل سازندگان آن تردید میکنند، به عنوان مثال اعلام میکنند رژیم ایران برای پوشاندن رسوایی شکست تعطیلی اشرف – این قلب تپنده مبارزه مردم ایران – مجبور شد در یک اقدام رسوا یک هواپیمای فوق پشرفته ارتش آمریکا را که ضد رادار میباشد را هک کرده و به تصرف خود درآورد تا بلکه اذهان جهانیان را از مسئله اشرف منحرف سازد.
سران مجاهدین، تخلیه اشرف و وارونه نمایی واقعیت
سران مجاهدین در تلاش مذبوحانه هستند تا با خریدن زمان و فرصت، شاید تحولات سیاسی و منطقه ای به نفع آنان رقم بخورد تا همچنان کادرهای تشکیلاتی مجاهدین را در بی خبری کامل نگه داشته و از دستیابی آنان به جهان آزاد ممانعت کنند. آنان به خوبی می دانند در صورتی که کادرهای تشکیلاتی مستقر در اشرف از حصارهای ذهنی و فیزیکی رهایی یابند ریزش فراگیر و انشقاق درون تشکیلاتی گریزناپذیر و امری اجتناب ناپذیر خواهد بود.
برنامه پرونده در سیمای فرقه رجوی لاپوشانی پرونده سیاه رجوی
در راستای حضور خانواده ها در جلوی درب قرارگاه اشرف و انعکاس صدای آنها در قرارگاه، جیغ و فغان سران فرقه درآمده و برای لاپوشانی حقایق برنامه ای به نام پرونده تدارک دیده که تعدادی از فریب خوردگان رده پایین و ساده لوح را پای برنامه آورده و با چهره ای زرد و افسرده که خام دستگاه مغزشویی رجوی قرار گرفته اند علیه خانواده ها موضع گیری مینمایند و حرف های تکراری و همیشگی سازمان را به زبان می آورند
آرزوی شکنجه گران فرقه رجوی برای تهران
اگر می خواهید آینده تهران هم مثل اشرف باشد این شهر دیگر شما را نمی خواهد. چون فرزندان این شهر و شهرهای دیگر همین پایتخت آزادی شما را از نزدیک لمس کرده اند و خانواده ها 2 سال است تا بن استخوان آزادی شما را لمس می کنند و سالها شکنجه نفرات به خاطر عقایدشان که نمی خواستند ایدئولوژی شما را قبول کنند یا آنها را سربه نیست کردید ویا از روی فشار مجبور به خودسوزی و خودکشی کردید. آیا ایده شما برای آینده تهران همین هاست که در جلو چند نفر در ژنو صحبت کنید، این ایده دیگر مورد قبول نیست چون خیلی ها دیده اند که شما چطور مردم عادی را زیر پاهایتان له کردید.
آقای علی ناظر چرا حرف مفت می زنید؟
در حالی که فرقه تروریستی رجوی به نفس های آخر افتاده و تا فرو ریختن اسارت گاه اشرف زمان چندانی نمانده است، رجوی ها مجبور به استفاده از تمام مهره های خود شدند. در این میان فردی بنام علی ناظر که با ادعای غیر مجاهد بودن یک سایت دایر و برای سرپوش گذاشتن بر تبلیغات خود به نفع رجوی تروریست و شکنجه گر، به درج مطالب مختلف در سایت خود اقدام می نمود، ناچار گردید تا چهره واقعی خود را رو نموده و با سر دادن زوزه های درد آلود نسبت به بسته شدن اشرف که شیشه عمر رجوی ها است، بخش اعظم مطالب سایت خود را به حمایت از رجوی های ملعون اختصاص داده
سوء استفاده رجوی ها از عنوان خانواده
اگر سران فرقه خانواده مجاهدین در اشرف را به رسمیت می شناسد چرا مسعود رجوی عنوان می کند که خانواده های مان یا در زندان هستند و یا در قبرستان خاوران دفن شده اند و یا در اشرف زندگی می کند ما دیگر خانواده ای در هیچ کجا نداریم؟ اگر مریم قجر معتقد به خانواده می باشد پس جمله مسعود که عنوان کرد خانواده کانون فساد می باشد چیست؟
از ادعاهای واهی و دمکراسی طلبانه مریم رجوی تا مصادیق سرکوب
. آیا خودسوزی نفرات اعضا در اشرف چه در زمان صدام حسین و چه بعد از آن بخاطر اعمال سرکوب علیه آنان و ضرب و جرح آنان امری توحیدی است؟ آیا اطلاعات مردم میهن تان ایران را به اجنبی و کشور عراق به ازای دریافت وجه فروختن امری سیاسی است و درعرف مبارزات در سایر مناطق تحت ستم جهان هم مبارزین چنین کاری می کنند؟. آیا جرات آن را دارید در همان شبکه ماهواره ای مربوط به مجاهدین میزگرد آزاد گذاشته و فقط و فقط به ازای 20 دقیقه دفاع شما از حیثیت سازمان فقط 10 دقیقه از نفرات جدا شده مودبانه حرفهای خودشان را بزنند؟
در فرقه رجوی گریه ممنوع است!
سالها در اشرف یاد گرفته بودیم که گریه کردن یک ترفند و ردگم کنی است و نشان از تناقضات عظیم درونی دارد و نباید گریه کرد! اما با تعجب زیاد در صحنه های نمایشی تشییع 35 قربانی اخیر که رجوی گرفت، دیدیم خیلی از بچه های اشرف دستمال بدست گریه می کنند!! که البته این رنگ عوض کردنها از آقای مسعود رجوی تازگی ندارد

