یک فریبکاری و شیادی دیگر از رهبری سازمان مجاهدین برای ثبت در سینه تاریخ
در این اطلاعیه با پررویی تمام نوشته شده است:«… منصور به سرطان لوزه مبتلا شده بود اما بیماریش در صورت دسترسی به مداوای پزشکی و مراقبتهای تخصصی قابل علاج یا دست کم قابل مهار بود… »؟!! زهی بی شرمی. خیلی از کسانی که از تشکیلات مجاهدین جدا شده اند منصور کوفه ای را بخوبی می شناسند و میتوانند بلاهایی را که در تشکیلات مجاهدین بر سر او آورده شد را بخوبی شهادت دهند.
دغدغه رجوی برای خروج از لیبرتی و توبه استیونسون
در این میان شیوه مرسوم رجوی که در بوق و کرنا کردن افراد به منظور افشا و بدنام کردن آنها انجام میپذیرد، به شدت اوج گرفته است، آن را با فشارهای سیاسی که از جانب مسئولان و مقامات سابق و فعلی دولتهای غربی انجام میگیرد ادغام میکند تا این فشار روانی-تبلیغی به حداکثر خود برسد. رجوی این کار را با صرف میلیونها دلار برای راضی کردن و چرخاندن مواضع نفرات و همچنین سخنرانیهای حمایتآمیز آنها انجام میدهد. بهخصوص که این تجربه را در مجموع فعالیتهایی که برای خارج شدن از لیست انجام داد بهدست آورده بود. موضوعی که در رسانهها بهخصوص رسانههای آمریکایی بعد از خارج شدن نام سازمان از لیست تروریستی به کرات مطرح شد.
رجوی، دلال خون و جان اعضای گرفتار در اشرف و لیبرتی است
رجوی نمی تواند بپذیرد که عضوی خارج از دید خودش با خانواده اش دیدار داشته باشد. به دلیل اینکه مطمئن است عضو نگون بخت، به سرعت جذب خانواده اش شده و از فرقه تبری می جوید.تجربه سالیان این است که تمامی اعضایی که توانسته اند خودرا به کشورهای اروپایی برسانند و از فرقه جدا شوند. تماما علیه فرقه اقدام به افشاگری نموده و عرصه را بر فرقه در کشورهای اروپایی تنگ نموده اند. بنابراین بر اساس اصول فرقه اعضا نباید پایشان به کشورهای اروپایی برسد.
حمله موشکی به لیبرتی و پیامد های زیانبار آن برای رهبران مجاهدین
بنابراین فریبکاری رهبران مجاهدین برای نگه داشتن اعضای سازمان در عراق فعلا در کادر زمین گیر کردن آنها در لیبرتی و تلاش برای خنثی سازی فعالیت های مسئولین سازمان ملل متحد و دولت عراق در خصوص انتقال و اسکان آنان به کشورهای ثالث کارکرد داشته است. نتیجه اینکه موجی که مجاهدین میخواستند بعد از موشک باران لیبرتی و با خون کشته شدگان راه اندازی کرده و مدت زمان دیگری را بر آن سوار شوند خیلی زود و در همان سواحل لیبرتی فروکش کرد.
مظلوم نمایی از نوع رجوی
هرچند رهبری فرقه ی تروریست در این مقطع احتیاج مبرم به چنین اتفاقی برای مظلوم نمایی و صحت ادعایش مبنی بر نبودن امنیت در لیبرتی و تقاضای بازگشت به اشرف را داشت. اما عراقیان به نقطه ای رسیده اند که منشا طاعون سیاه و کشنده در بدنه ی کشورشان را صرفا در وجود فرقه ی تروریستی رجوی در عراق می دانند و این انتقام گیری ها را حق مشروع خود میدانند و اظهار می دارند که رجوی ها با زبان منطق و مسالمت سنخیتی ندارند و صبر عراقیان نیز به سر آمده.
آیا وزارت دفاع امریکا به لابی مجاهدین خلق تبدیل شده است؟
مقاله دیگری به تاریخ 16 فوریه 2013 توسط هفته نامه بریتانیائی میل آن ساندی، که به این گزارش اشاره دارد و مجددا به طور گسترده ای مورد استفاده فرقه رجوی در رسانه هایش قرار میگیرد، منتشر شد. تیتر اول آن که نوعا در نشریات زرد مشاهده میشود”خانه دار بریتانیائی توسط آمریکا متهم به جاسوسی برای ایران میشود تا جان برادر شوهرش را نجات دهد” جلب توجه میکرد. من نگاه دقیقتری به این مقاله انداختم تا علت درج مطلب بعد از شش هفته از زمانی که گزارش اولیه به بیرون درز کرد را پیدا کنم.
تناقض و وارونه گویی کار رجوی است
دروغگویی و تناقض اساس استراتژی فرقه رجوی است. این تاکتیک ها در شرایطی صدام وجود داشت برای رجوی ها کار برد داشت و می توانستند چند صباحی فریب کاری کنند. اما اکنون حساب دو دوتا چهارتا شده و همین دروغگویی ها به فاصله ی کم یقه ی این رهبری پوشالی را می گیرد و اینگونه آنها را مجبور به بالا آوردن می نماید.
تناقض گویی خطی و مقدمه و موخره برای پولشویی
آنچه که بعنوان دم خروس این قضیه بیرون است بحث مضحک”همیاری” اخیر مجاهدین و پیوند آن با”موسسان چهارم ارتش آزادی بخش ملی” در سیمای آزادی است. بعبارت دقیق تر فریبکاری اینبار مجاهدین موضوع پولشویی است و اینکه به افکار عمومی نشان دهند این همه دارائی های میلیاردی مجاهدین تنها و صرفا در سایه کمک های مردمی و نه از طریق مزدوری برای صدام حسین بدست آمده است.
نگاهی به نامه دختر یکی از قربانیان فرقه رجوی
آموزه های ما بایستی هم از جنس تغییر و بروز آوری وعمق بخشیدن به نگاهمان از انسانیت باشد ولی حتماً می بایست این تغییر وکسب هر آمادگی به مسیری مرتبط بشود راه و مسیری که آرمانهای مردم اش را احترام گذارد، بردشمنان میهن اش خشمگین وبر سلحشورانش احسن بگوید. حال باید بگویم آیا براستی همان گروه مجاهدین که بدون اطلاع تو واز طرف تو چنین نامه ای را تنظیم و رسانه ای می کنند
رجوی ها و شتر مرغ
وقتی به مناسبات فرقه در غرب نگاه می کنیم می بینیم در آنجا برای آن که به غربی ها نشان دهند که خیلی مدره شده و به هیچ وجه اصول گرا نیستند، می گویند ما سکولار یم و خواستار آزادی نوع پوشش برای زنان می باشیم. در همین راستا مریم قجر بعنوان سمبل این فرقه هر بار با یک لباس شیک جدید در کنار مردان گوناگون غربی و در میان آنان رفته و با آنان پی در پی عکس و فیلم یادگاری می گیرد و حتی در سال 1383 فیلم دست دادن وی با مردان غربی از تلویزیون فرقه پخش شد.
غلط کردم گویی رجوی در مورد ترور آمریکایی ها در زمان شاه
در این باره سئوالات زیادی وجود دارد و ما فقط خواستیم با نشان دادن یکی از اطلاعیه های سازمان در سال 51 مطرح کنیم که عملیات ادعایی رجوی که عنوان می کند توسط اپورتونیستها در سال 54 انجام گرفته کار سازمان نبوده در حالی که این سند نشان می دهد عملیاتی که سازمان با آب و تاب از آن نام می برد مربوط به سال 51 می باشد و نمی تواند با ربط دادن این گونه عملیات ها به گروه دیگری خودش را از این اتهام مبرا بداند. معمولا دروغگو کم حافظه می باشد و حتما یادش رفته که این قسمت از نشریه را از بین ببرد.
نقدی بر سفر و گزارش وکلای اشرفی!
البته این قضیه چیز تازه ای نیست و سران فرقه از همان ابتدای سقوط صدام برای فریب دادن اعضای بی خبر از همه جای خود در اشرف مدعی شدند که خواهر مریم برای همه وکیل گرفته تا کارهای قانونی آنان را برای خروج از عراق ردیف کنند. هنگام مصاحبه با وزارت خارجه آمریکا نیز به هرکدام از نفرات یک اسم می دادند و می گفتند که این اسم وکیل تو است و اگر آمریکاییها می خواستند شما را سین جیم کنند بگویید ما جواب نمی دهیم و اگر مشکلی هست با وکیل ما تماس بگیرید!

