به مناسبت روز زن تقدیم به مادران چشم انتظار اسیران تشکیلات رجوی
نامه صدیقه نجفی به فرزندش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم
نامه زهرا قلیزاده به برادرش علی قلیزاده علی جان یک دنیای واقعی منتظر توست
خانواده ها تا آخر ایستاده اند
خانواده ها البته هر روز در تمامی اضلاع پادگان حضور فعال دارند و تا آنجا که حنجره و صدایشان یاری میکند عزیزان خود را صدا میزنند که البته همچنان توسط عده ای از قربانیان مغزشوئی شده فرقه رجوی مورد بی مهری همراه با فحش های رکیک که معلوم نیست از کجا یاد گرفته اند و پرتاب سنگ به سمت زنان و مردان سالخورده که معلوم نیست در مرام کدام مبارزی تاکنون سراغ داشته اند قرار میگیرند. در این خصوص چند فیلم تهیه شده که بعدا به نظر خوانندگان خواهد رسید.
ایستادگی خانواده ها رجوی را مجبور به پذیرش انحلال اشرف کرد – قسمت سوم
همه ما می دانیم که اشرف یعنی همه چیز سازمان، بنابراین بسیار طبیعی است که پذیرش این موضوع که روزی اشرف وجود نداشته باشد برای رجوی ها بسیار سخت و غیر ممکن است. به همین دلیل سعی دارد تا جائی که امکان دارد با بازی های سیاسی و بهره برداری از وضعیت کشور عراق زمان را خریده و آن را به عقب بیاندازد تا شاید بقول معروف از این ستون به آن ستون برای فرقه او فرجی حاصل شود. علی رغم این خانواده ها هم چنان که تا به حال مقاومت و ایستادگی کردند بایستی تا محو کامل فرقه رجوی در اشرف پی گیر کار فرزندان خودشان باشند
گزارش سفر به کمپ اشرف
عده ای از حاضران در مقابل کمپ نام فرزندانشان را که در کمپ ساکن هستند در دست دارند. در چند متری یکی از دربهای اصلی کمپ، ایست بازرسی ارتش عراق قرار دارد و آنان بدون مجوز از دفتر نخست وزیری به کسی اجازه عبور از این ایست بازرسی را نمی دهند. وقتی که کاروان ما به درب نزدیک شد، دهها خانواده با شعارهای”مرگ بر مسعود رجوی” و”ما خواهان ملاقات با فرزندانمان هستیم” به طرف ما آمدند.
اعتراض گسترده خانواده های استان فارس در جلوی درب اشرف
تعدادی از خانوادههای استان فارس که فرزندان و بستگانشان در اردوگاه اشرف حضور دارند، در برابر این اردوگاه تجمع کردند و خواستار دیدار و رهایی خانواده هایشان از زندان مجاهدین شدند. یکی از این خانواده های معترض با تاکید بر اینکه گروه تروریستی مجاهدین جنگی روانی علیه آنها به راه انداخته، گفت: ما خواهان دیدار و ملاقات با عزیزانمان هستیم، و به تحصن در اینجا ادامه خواهیم داد.
پیوستن خانواده های گیلک به جمع خانواده های متحصن مقابل اشرف
ماهها بود که این خانواده ها به میل و رغبت خویش منتظر مسافرت به کشور نا امن عراق بودند و برای روز اعزام لحظه شماری می کردند. با وجود فصل سرد زمستان، بویژه درشرایط بارندگی برف سنگین که احتمال هر حادثه ای متصوربود، خانواده های محترم و گرامی با خرید ریسک خطر و تحمل مشقات سنگین برای این مسافرت پافشاری میکردند واذعان میداشتند که شرایط حساس تعیین تکلیف عزیزانمان در پادگان بدنام اشرف نزدیک و نزدیکترمیشود و مصرانه برآنیم که با انجام ملاقات و دیدارحضوری با عزیزانمان، آنان را ازچنگال رجوی و مناسبات فریب و نیرنگ تشکیلات مخوف رهانیده
ایستادگی خانواده ها رجوی را مجبور به پذیرش انحلال اشرف کرد – قسمت دوم
اکثر افراد از ته دل سنگ نمی زدند بلکه تحت فشارهای تشکیلاتی مجبور به انجام این کار هستند. نمونه های زیادی وجود داشت که وقتی در اطراف این افراد کسی از فرقه نبود، آنها شروع به برقراری ارتباط با خانواده ها نموده و با آنها درد و دل می کردند. بسیاری از آنها آنقدر سنگ را آرام پرت می کردند که چند متر هم آن طرف تر نمی رفت. اما بهر حال از ترس تشکیلات مجبور به این کار بودند.
افشای ترفند جدید رجوی توسط خانواده ها
خانواده ها که در دو سال گذشته با تحمل سختی های زیاد در دوره های مختلف به جلوی درب اشرف رفتند شاهد برخوردهای فریب کارانه زیادی از طرف مسئولین اشرف بودند ولی این بار اعلام ملاقات برای خانواده ها از طرف رجوی تعجب آنان را برانگیخته و پی به دجالیت بیشتر او بردند آنها می گویند چطور کسی که دستور توهین و سنگ باران به پدر و مادر پیر را می دهد مدعی دادن ملاقات به آنان است؟
ایستادگی خانواده ها، رجوی را مجبور به پذیرش انحلال اشرف کرد – قسمت اول
حضور خانواده روی افراد اسیر در اشرف تاثیر گذار بود چون موجب برانگیخته شدن عاطفه آنها می شود. زیرا این افراد سالیان از داشتن رابطه عاطفی محروم بودند و با شنیدن صدای مادر یا برادر یا فرزندشان این عواطف در آنان زنده و برانگیخته شده و آنان را به این فکر فرو می برد که رجوی با آنان چه کرده است و در نتیجه بر تصمیم آنها برای فرار تاثیر فراوان داشته است
گفتگوی خانواده های متحصن با رسانه های عراقی و بین المللی
خانواده ها نسبت به توافقی که بین یونامی (دفتر پشتیبانی ملل متحد در بغداد) و دولت عراق برای جابجائی ساکنان پادگان فرقه ای اشرف صورت گرفته و مهلت شش ماهه ای که برای خروج آنان از عراق داده شده است ابراز رضایت و خرسندی کردند. آنان معتقد بودند که این شرایط ماحصل تحصن نزدیک به دو سال خانواده های دردمند و رنج دیده است که بالاخره جادوی رجوی را باطل کرده و عزیزان آنها را آزاد خواهد نمود.
دیدار در شهرک آزادی با خانواده علی بابا
این پدر و مادر چه گناهی دارند که باید اینقدر چشم انتظار فرزندشان در نزد شما باشند. مگر فرزند او به شما و گروه شما چه کرده که حتی برای ملاقات اجازه نمی دهید. این کمترین خواسته را شما آقای رجوی، شما از این پدران و مادران سلب نمودید و می دانید که علی بابا و… اگر با خانواده ملاقات کند دیگر مال شما نیست و به همین خاطر به این پدران و مادران مارک مزدوری زدید و این مادر مزدور نیست بلکه چشم انتظار است
هزاران تبریک به خانواده ها…
… ” حماسه پایداری” که رجوی می گفت، در حقیقت پایداری و وفاداری چنین خانواده هایی است. کم نیست از این نمونه ها، مادری می گفت هر وقت دلم هوای پسرم را می کند، کتاب قرآن را در بغلم گرفته به کوه و بیابان می روم و اسم پسرم را که سالهاست ندیدم آنقدر فریاد می زنم تا از خود بی خود می شوم! مادران و خواهرانی را این بار پشت سیاج های اشرف دیدم که اسم پسرشان را صدا زده و زجه می زدند! و التماس می کردند…
عزیمت جمعی از خانواده های آذربایجانغربی به اردوگاه اشرف
خانواده های ساکن استان آذربایجانغربی راهی عراق شدند تا پیام رهاییبخش و سرشار از عطوفت خویش را به عزیزانشان در اشرف برسانند آنها یک خواسته مشخص دارند و آن ملاقات و دیدار با عزیزانشان است. حال باید منتظر بود و اینبار واکنش رهبران مجاهدین را نظاره گر شد؟ آیا به خود خواهند آمد و سرانجام با واقعیت حضور خانواده ها و طرح مطالبات قانونی و خواسته ی مشروع آنان به شکلی منطقی و معقول مواجه خواهند شد؟

