دستور کار مجاهدین برای تهیه ی 3000 شهید!!!

شهریور ماه در تاریخ نگار شکست های پی در پی استراتژی های رهبران فرقه ی مجاهدین خلق پررنگ تر از بقیه سطورخودنمایی می کند.

دهم شهریور ماه (یک سپتامبر) یادآور حمله ی خشونت بار به کمپ اشرف است. حمله ای که 52 کشته و به گفته ی سازمان مجاهدین 7 مفقود بر جای گذاشت.

پس از آن که در پی کشمکش ها و سنگ اندازی های فراوان عاقبت سازمان بر طبق توافق نامه ی چهارجانبه میان سازمان ملل، امریکا، دولت عراق و سازمان مجاهدین در چند مرحله، ساکنین کمپ اشرف به کمپ لیبرتی به عنوان مکان ترانزیت موقت منتقل شدند، تعداد صد نفر از ساکنین کمپ اشرف به اصرار سازمان در کمپ اشرف باقی ماندند.

این افراد که بیشترشان از اعضای با سابقه ی مجاهدین بودند به بهانه ی رتق و فتق مسائل مربوط به اموال بر جای مانده از مجاهدین در کمپ اشرف ماندگار شدند. گرچه هدف اصلی پشت پرده ی  سران سازمان، تحقق رؤیای بازگرداندن دوباره ی اعضا از کمپ لیبرتی به کمپ اشرف بود تا ماندن در عراق را مسجل کنند.

در حقیقت رهبریت سازمان کمپ اشرف را به مثابه ظرف استراتژیک و ایدئولوژیک فرقه اش قلمداد می کرد که به واسطه آن می توانست ماهیت نظامی و در کنارش ساختار فرقه ای گروه را حفظ کند و به همین دلیل حاضر به تخلیه ی کامل کمپ اشرف – به امید بازگشت نیروها – نشد.

اگرچه از همان اوان سقوط صدام حسین – ولی نعمت سازمان مجاهدین در عراق ، دولت تازه پای شیعه ی عراق بارها از حضور همدستان دیکتاتور سابق درکشورشان ابراز نارضایتی کرده اند.  با این حال، رجوی این تصمیم قانونی دولت و ملت عراق را نادیده گرفته و همچنان بر ماندن در عراق پافشاری می کند و به بهانه های مختلف خروج نیروها از این کشور را به تأخیرمی اندازد.

در روز دهم شهریور 1392 رسانه های سازمان در انتشار اخبار، تصاویر و ویدیو از صحنه ی حمله به اشرف پیشتاز بودند. سازمان با انتشار "نسخه ی خود" از اتفاقات،بی درنگ عراق را مسئول وقایع خشونت بار اشرف دانست و ادعا کرد که یک تیم فشار عراقی مسئول این کشتارهاست.

از طرف دیگر دولت عراق اتهامات را رد کرد و عنوان کرد که چند تن از اعضای سازمان مجاهدین به سربازان بیرون درب اشرف حمله کرده اند و دو سرباز را هم کشته اند. مسئولین عراقی " یک اغتشاش درون گروهی را عامل اتفاقات اشرف عنوان کردند.

اتفاقات کمپ اشرف سیلی از محکوم کردن ها از طرف سازمان ملل، اتحادیه اروپا، امریکا را به دنبال داشت. اگر چه هیچ گروه، شخص و سازمانی به عنوان متهم و یا مسئول این حمله از سوی این نهادها معرفی نشد اما همگی از دولت عراق خواستند تا تحقیقات دقیقی در مورد این حمله ی مشکوک به عمل آورد. سازمان عفو بین الملل هم خواستار بررسی بی طرفانه ی این اتفاق شد.

مسئولانی از سازمان ملل به فاصله کمی بعد از اتفاقات اشرف، از آن جا دیدن کردند.آنها ضمن محکوم کردن این خونریزی،هیچ گونه گزارشی که حاکی از اطلاعاتی در مورد مسئولان حادثه باشد منتشر نکردند.

با آن که برخی گزارش ها جوانان عراقی موسوم به جوانان انتفاضه شعبانیه یعنی کسانی که خانواده هایشان توسط مجاهدین در کسوت هم دستان دیکتاتور سابق عراق قتل عام شده بودند را مسئول این حمله معرفی کردند که به تلافی جنایات مجاهدین دست به این حمله زدند اما به هر ترتیب ابعاد تراژدی اشرف تا به امروز در هاله ای از ابهام مانده است.

به هر روی هر شخص و گروهی که حمله ی خشونت بار را طرح ریزی کرده باشد، مسئولین اصلی این کشتار رهبران سازمان مجاهدین هستند.

رهبران مجاهدین که خود بارها مدعی خطراتی که ساکنین اشرف را تهدید می کنند بودند اما همچنان بر ماندن در اشرف اصرار ورزیدند و در برابر تخلیه ی اشرف مقاومت کردند. با وجود حملات متعدد قبلی به هر دو کمپ اشرف و لیبرتی و بر خلاف درخواست های مکرر از سوی عراق، امریکا، اتحادیه اروپا و یونامی و همچنین توافقنامه ی دسامبر 2011  باز هم برای تخلیه ی کامل کمپ اشرف سنگ اندازی کردند.

درنهایت حمله ی خونین و تراژیک کمپ اشرف رهبران فرقه را مجبور کرد تا تن به خروج اعضا از کمپ اشرف بدهند و 42 نفر باقی مانده در حدود دهblank روز بعد یعنی بیست و پنجم شهریور ماه کمپ اشرف را ترک کردند تا در کمپ لیبرتی سکنی بگزینند و در آنجا منتظر انتقال به کشورهای ثالث باشند.

همانگونه که خود رهبران مجاهدین هم انتظار داشتند، انتقال اعضای مجاهدین به مکان موقت ترانزیت و تخلیه ی کامل کمپ اشرف شروع فصل جدیدی را در روند نابودی فرقه کلید زد.

با از دست رفتن کمپ اشرف یاس و ناامیدی بیش از پیش اعضای مجاهدین را فرا گرفت و آینده ی مبهم مبارزه ای که به واسطه ی مغزشویی های رهبری سازمان سال ها انتظار به بار نشستنش را داشتند بیش از پیش در مقابل دیدگاه اعضا نمایان شده است و حتی افراد قدیمی تر گروه را با تناقضاتی روبرو کرده است که تا قبل از این شاید نمی خواستند به آن بیاندیشند.  تعداد اعضای جدا شده  به طرز محسوسی افزایش پیدا کرد چرا که رهبران فرقه دیگر نتوانستند ساختار فرقه ای مورد نظرشان را به طور کامل در لیبرتی پیاده سازی کنند.

سران سازمان بیش از این نمی توانند در مقابل انتقال اعضا به کشورهای سوم مقاومت کنند. تا کنون بیش از سیصد تن از اعضای لیبرتی به کشورهای آلبانی، آلمان، ایتالیا منتقل شده اند. اخباری به نقل از وزارت خارجه ی عراق وجود دارد که خبر از انتقال قریب الوقوع 850 تن از اعضای لیبرتی به کشورهای امریکا، کانادا، آلبانی و رومانی تا آخر 2014 می دهد.

تلاش های گروه برای بازسازی ساختار فرقه گونش در هر کشوری که اعضا به آن ها منتقل می شوند، بی ثمر ماند.  تعداد زیادی از اعضایی که به آلبانی منتقل شده اند از گروه فاصله گرفته اند و با اعضای سابق فرقه در کشورهای اروپایی مرتبط شده اند و شروع به افشاگری برعلیه مجاهدین کرده اند.

سران مجاهدین که فرقه ی دست سازشان را در لبه ی پرتگاه می بینند، به نظر می رسد ترجیح می دهند به جای از دست دادن تک تک و گروهی اعضایی که با فریب و خدعه و با توسل به زور و خشونت سال ها در میان مناسبات فرقه نگاه داشته اند، راهی بیابند تا بهره کشی از اعضا را به حد اعلا برسانند – آن چنان که در مناسبات فرقه ی مخرب مجاهدین مرسوم بوده است – یعنی از این ها 3000 شهید بسازند و از خون شان جهت پیشبرد اهداف فرقه بهره ببرند.

و اینجاست که می بینیم شبکه ی گسترده ی تبلیغاتی مجاهدین در کشورهای اروپایی سخت مشغول نبرد است تا برای سران گروه به منظور نگاه داشتن اعضا در عراق زمان بخرد و در آن واحد تلاش می کند تا دولت عراق را مسئول تمامی خطرات و رنج ها و مشکلاتی که ساکنین اسیر در کمپ لیبرتی با آن هادست و پنجه نرم می کنند، نشان بدهد.

الف. سپینود

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا