رجوی به چه دلیل سینه زدن را در سال ۷۲ رواج داد؟

شیعیان سراسر جهان هر ساله با آغاز ماه محرم به سوگواری و عزاداری برای امام حسین (ع) می پردازند تا یاد وخاطره مظلومیت و تنهایی او در دفاع از دین اسلام را در برابر طوفانهایی که دشمنان آن برای نابودیش بپا کرده بودند بیاد آورند، و از طرف دیگر با یاد فداکاری و رشادت امام حسین (ع) و اهل بیت و یاران اندکش در واقعه عاشورا یکبار دیگر تعهد خود را برای پاسداری از دینی که امام حسین (ع) خون خود را برای پایداری آن نثار کرد بیاد بیاورند.
پس برپایی مراسم عزاداری حسینی جزیی از ارزشهای خدایی و دینی شیعیان است که همواره باید آن را زنده نگه داشت. اما فرقه رجوی که علیرغم داعیه پیروی از امام حسین (ع) اعتقاد به برپایی مراسم عزاداری حسینی را حرکتی ارتجاعی و مردود می دانست. رجوی بعدها به این فکر می افتد تا با برگزاری مراسم عزاداری حسینی از آن درجهت منافع فرقه اش سوء استفاده کند.
تا قبل از دهه ۷۰ مراسم ماه محرم و عزاداری برای امام حسین (ع) در مناسبات فرقه براساس تفکر التقاطی رجوی اقدامی ارتجاعی و ممنوع بود. فقط خود و یا مسئولین فرقه در روز عاشورا نشست هایی برای اعضا می گذاشتند تا دیدگاه التقاطی خود را نسبت به قیام امام حسین و واقعه عاشورا را در اذهان آنها جا بیاندازند. مسئولین موظف بودند نتیجه سخنان خود در مورد قیام امام حسین (ع) را به نقطه ای برسانند، که رجوی را به امام حسین (ع) و فرار کلیت فرقه به عراق و شریک شدن در جنایات صدام را به عزیمت خاندان و یاران امام حسین (ع) از مدینه به کوفه برای جهاد در راه خدا تشبیه کنند!
رجوی هم اگر نشست عمومی می گذاشت با بیان داستان هایی از قیام عاشورایی امام حسین (ع) در نهایت اقدامات خیانت بار خود و فرقه اش را به حرکت امام حسین برای خلق حماسه عاشورا تشبیه می کرد.
رجوی وحشت داشت علنا خود را با امام حسین تشبیه کند. ولی بارها در سخنان خود بیان می کرد که پیروی از راه امام حسین (ع) منوط به پیروی از او و فرقه اش است و هر تفکری غیر از این را باطل و گمراه کننده به حساب می آورد!!
رجوی حتی کتاب راه حسین را که از تالیفات یکی از بنیانگذاران سازمان بود و بعد از انقلاب به نیروها آموزش داده می شد، را دراین اواخر ناقص می دانست چون به خودش ختم نمی شد!!. چون وی ازسال ۶۴ که خود را بعنوان رهبر ایدئولوژیکی فرقه به اعضا معرفی کرد و در راستای پیاده کردن تفکرات فرقه ای از آن تاریخ به بعد می بایست همه اعضا او را رهبر عقیدتی و بعنوان واسط خود و خدا و ائمه اطهار قرار می دادند.
از سال ۷۱ به بعد رجوی یکباره خواب نما شد و پیام داد برای اینکه بتوانیم حربه عزاداری حسینی را از دست حکومت ایران بگیریم بایستی مراسم عزاداری حسینی را برگزار و آن را در سیمای سازمان نشان دهیم تا مردم بدانند مسلمان و شیعه واقعی، ما هستیم!
البته باید گفت که تمامی فیلمهایی که در سیمایشان نشان میدهند همگی تبلیغاتی بیش نیست ؛ یادم میاید که اولین بار که مراسم عزاداری حسینی در اشرف داشتیم و برای اولین بار گفته بودند که سینه بایستی بزنیم همه متناقض بودند که تا کنون میگفتیم این یک عمل ارتجاعی است ؛ چه شده که حال باید سینه زد؟؟
خلاصه از صبح که ما برای اینکار رفتیم تا ظهر ساعت ۳ فقط کارمان تنظیمات برای تبلیغات و فیلم برداری بود و وقتیکه فیلمبرداریشان تمام شد گفتند که دیگر بروید ؛ گفتیم که ادامه دهیم زود است برویم که گفتند که فیلمبرداری تمام شد.
هر چه بود برای تبلیغات بود و رجوی برای عزاداری سینه را رواج نداد بلکه برای ماشین تبلیغاتی خودش بود. که اینکار را هر سال میکرد. و توجیه اش هم اینبود که امام حسین (ع) مال ماست و نه رژیم ایران. البته که او خودش را پرچمدار عاشورای حسینی میداند و حجت خدا روی زمین. ولی کلاش و شارلاتانی بیش نیست.
رها آذری زاده
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا