11 آذر ماه سالروز درگذشت میرزا کوچک خان جنگلی

یونس استادسرایی مشهور به میرزا کوچک‌ خان جنگلی مبارز انقلاب مشروطه و رهبر جنبش جنگل بود که در اعتراض به نقض تمامیت ارضی و استقلال ایران از سوی بیگانگان بعد از مشروطه قیام کرد.
او پس از هفت سال مبارزه سرانجام پس از شبیخون نیروی قزاق در جنگلهای شمال و همچنین کشته شدن و تسلیم شدن شماری از فرماندهانش همراه با، گائوک افسر آلمانی معروف به هوشنگ، قصد رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو، از متنفذین خلخال را که همیشه از میرزا حمایت می‌کرد، داشت؛ اما در کوه‌های خلخال دچار بوران و طوفان شدید گردیده و در ۱۱ آذر ۱۳۰۰، هنگامی که میرزا هوشنگ را به کول گرفته بود، هر دو از پای در آمدند.
علی رغم تلاشی که در تحریف چهره ی میزرا به عمل آمده، به شهادت تاریخ، وی از مجاهدان مشروطیت و از هواداران جناح اعتدالیون مجلس و وفادار به اسلام بود. او سخت به اتحاد جهان اسلام عشق می ورزید. تاخت و تازهای خارجی در صحنه ی سیاست و اقتصاد کشور و سیاست بازی عناصر منافق و خود فروخته، وضع آشفته گیلان و بی کفایتی درباریان، انگیزه هایی بود که این روحانی جوان، حساس و دلسوخته را به میدان سیاست و سپس به صحنه ی کارزار کشاند.
اما آن چیز که قابل تامل می باشد نسبت دادن و سوء استفاده فرقه رجوی از بزرگان و مبارزان کشورمان همچون دکتر مصدق، ستارخان و باقر خان، میرزا کوچک خان جنگلی و… می باشد که اهداف آنها را با اهداف خود پیوند زده و همه ساله در سایت های خود از قیام آنها با قیام خلق قهرمان کشور نام برده که بر علیه حکومت استبدادی به پاخاسته اند.
امروز هم فرقه رجوی طبق همان سنت قدیمی و البته مضحک به مناسبت سالروز میرزا کوچک خان مطلبی را در سایت رسمی خود منتشر ساخت که گوشه ای از آن را با هم مرور خواهیم کرد و در پایان هم به بحث و بررسی آن خواهیم پرداخت:

شعار مجاهدین جنگل، اخراج نیروهای بیگانه، برقراری امنیت و رفع بی‌عدالتی و مبارزه با خودکامگی واستبداد بود. و در ادامه:
" بخشی از سخنان مسعود رجوی در میتینگ استادیوم تختی شهر رشت – 14اسفند 1358 "
« به‌هرحال برای من افتخار بزرگی است که امروز یعنی در سالگرد پیشوای بزرگ نهضت ملی، مصدق کبیر در میان شما باشم. در کنار شما، در خانه شما، یعنی در محضر میرزا، سردار بزرگ جنگل، سرداری که نخستین پیشگام تاریخ معاصر ایران در مبارزه انقلابی مسلحانه بود.
مگر ندیدید که سردار جنگل، با همان سلاح و با همان عزم آهنین هر وقت لازم شد از قلب گیلان دوباره بپا خاست، دوباره برخاست، آمد در شهرها و روستاها و پیام جنگل سبز را که همان سرود سرخ رهایی است توده‌گیر کرد.    
پس چه کسی گفت که میرزا یخ زد؟ نه، او همین جاست! توی دل تک‌تک ما و هم‌الآن دارد می‌تپد. آخر، ما همان نسلی هستیم که تفنگ و آرمان سردار را به دوش کشیدیم، نسلی که در آرمان و تفنگ سردار زنده شدیم و باز هم او در ما زنده خواهد شد.»
اما نکته اساسی که در این بحث قابل توجه می باشد این است که میرزا هدفش از مبارزه اخراج نیروهای بیگانه از کشور و استقلال کشور بود. میرزا کوچک خان برای کشور و برای مردم کشورش جنگید و در این راه جان خود را از دست داد نه این که همانند شما (رهبران فرقه) به دامان دشمنان کشور و مردم برود و برای نابودی مردم دست به سلاح ببرد و یا با همکاری با کشورهای مستبد و استکباری همچون رژیم صدام و آمریکا به مردم خودش خیانت بکند.
میرزا با گروهی که تشکیل داد سعی در نابودی نیروی های قزاق داشت که در آن دوران به کشور هجوم برده و کشور عزیزمان ایران را تصرف خود دراآورده بودند و همچنین به نوامیس مردم تجاوز می کردند. اما شما با گروهی که تشکیل دادید سعی در نابودی مردم کشور با خیانت های پی در پی تان داشته و دارید. نمونه تاریخی آن را می توان در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی و هم آغوش شدن با رژیم بعث و همچنین هم پیمان شدن با آمریکای و اسرائیل جهت نابودی مردم کشور به وضوح مشاهده کرد.
بله شعار مجاهدین جنگل، اخراج نیروهای بیگانه بود نه هم کاسه شدن با نیروهای بیگانه.
شما (فرقه رجوی)  از تاریخ 30/3/60 تا 30/8/63  ژست مجاهدین جنگل و میزرا کوچکخانی به خود گرفتید و بر خلاف آنها اقدام به عملیـات علیه مردم شمال کشور، ترور، درگیری و آتش‌زدن و تخریب منازل افراد در روستاها و شهرهای مناطق جنگلی نمودید.
شما (فرقه رجوی) پس از آن در خرداد سال ۱۳۶۵ طی توافقی که با "طارق عزیز" وزیر خارجه صدام حسین، در فرانسه انجام دادید، برای ادامه باصطلاح مبارزه خود در واقع خیانت علیه مردم و کشور خود، در خاک عراق مستقر شدید و از این طریق با عملیات نظامی در مرز کشور و کشتن شمار زیادی از مردم میهن، در کنار عملیات تروریستی در داخل ایران، بیش تر و بهتر به صدام خدمت کردید و به مردم و کشور خود خیانت کردید.
شما (فرقه رجوی) پس از حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام حسین در سال 1382 و خلع سلاح شدن به دامان کشور آمریکا و شاخه عملیات اطلاعاتی پنتاگون رفتید و فعالیت خود را علیه کشور و مردم ایران آغاز کردید تا شاید بتواند مدارکی جهت اثبات ادعاهای دولت بوش در مورد ساخت سلاح هسته ای بدست آورید و در همان زمان به صورت مخفیانه هزینه هایی به تعدادی از سازمان های مخالف کشور ایران جهت جمع آوری اطلاعات و در نهایت انجام فعالیت های تروریستی بر ضد کشور پرداخت کردید و به این خوش رقصی های خود می بالید و آن را با تمام وقاحت جار می زدید و می زنید.
نکته ای دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که میرزا کوچک خان همیشه در پیش قراول نیروی نظامی خود بود نه اینکه مثل مسعود رجوی رهبر فرقه سالها در سوراخ موشی بخزد و پی در پی پیام و بیانیه صادر کند و یا بیانیه چراغ خاموش صادر کند و نیروهای جدا شده خود را به مرگ تهدید کند.
حالا سوال اینجاست که مبارزین کشورمان همچون میرزا کوچک خان کجا و فرقه و رهبر منفور شما کجا؟ میرزا اگر زنده بود و یا اگر می دانست در آینده ای نه چندان دور گروه منفوری همچون شما می خواهد از نام او و گروه او سوء استفاده کند اکنون از شما احساس تنفر می کرد و یا درسی فراموش نشدنی به شما می داد.
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا