فرقه ی رجوی، محتاج تر ازهمه به تغییر کردن است!

محمد قرایی که عادت دارد که درروزهای سخت به داد باند رجوی برسد- بدون اینکه بخواهیم نظر دهیم که این کارهایش اثری دارد یانه- مقاله ای با نام " تغییردوران، دوران تغییر"! دررسانه های رجوی منتشر کرده وازجمله نوشته است:
" روزگاری بود که به یمن امدادهای باد آورده غیبی! بخوانید کمکهای استعمار و از ما بهتران، هر دم ازاین باغ بری میرسید. امروز، اما نشانه ها حکایت از تغییر دوران دارد. ملاها غرق در بحرانها داخلی و منطقه ای بسان مفکوکی هستند که در مرداب گیر کرده باشند، راه پس وپیشی در چشم انداز نیست ".
ازاین بابتی که شما مطرح میکنید، اگر واقعیت هم داشته باشد-  که ازنظر من شبهه برانگیز است- جمهوری اسلامی احتمالا قویترین حمایت های بین المللی را دراین چهار دهه حضورش دارد والبته این حمایت ازبابت منافع استعماری دیگران نیست وبلکه شرایط وبحران جهانی ملاط لازم را برای پیدا شدن این اقتدار بنفع جمهوری اسلامی، فراهم کرده است!
حالا فلاکت مسئله درکجاست، جوابش را باید رجوی و قرایی بدهند!
درست فهمیدید! ضرورت تغییر جهان ظالمانه ی تک قطبی به چند قطبی است که این وضع را بوجود آورده و مسئولین سیاست خارجی جمهوری اسلامی، تیزهوشانه نبض زمان را بدست گرفته و آنرا بنفع خود وکشور بکار گرفته اند ودرست همین مسئله است گه گماشتگان رجوی را به خشم آورده ومجبور به مقاله نویسی نموده است.
قرایی بطرز وقیحانه ای مطرح میکند:
" درسوریه کشتی صدور تروریسمش به گل نشسته است. پاسداران و مزدوران پیشانی سیاهش گله به گله، کله پاشده و نعش کشهای رژیم شب و روز در رفت و آمدند ".
شما آقای قرایی هموطن!
فکر نمیکنید که اطلاعات جغرافیایی وسیاسی تان نم کشیده است؟؟!!
ایران، آمریکا نیست که بخاطر خصلت مداخله گرایانه و خصوصیات ذاتی تجاوزکارانه مجبور به صدور تروریزم به کشورها – وآنهم به کشوری مانند سوریه که صدور تروریزم بآن، ناامن کردنش و… – کاملا برعلیه مصالح ملی وسیاست های منطقه ای اش است – دست بزند؟!
کجای کاری برادر؟
مسئله عبارت ازاین است که با تصمیم شورای امنیت، آتش بس درسوریه برقرار شد و درارتش سوریه این توان مشاهده شد که قادر به کنترل این آتش بس است و دوستانش وظیفه ندارند نیروهای زیادی درکنار ارتش سوریه داشته باشد واین چه شکستی برای ایران میتواند بحساب آید؟!  
آقای قرایی میگوید:
" در قاره امریکا، روزگاری بود گماشته خامنه ای، احمدی نژاد با صرف میلیارد ها دلار ازپول مردم محروم ایران در تدارک حیاط خلوت نظام بود. خبر میرسد پنبه آخوندها درآن دیارهم یکی از پس از دیگری رشته میشوند. خبرگزاریها گزارش میکنند: مخالفان در انتخابات پارلمانی ونزوئلا پیروز شدند. تیبیسای لوسنا، رئیس شورای ملی انتخابات ونزوئلا، امروز (دوشنبه، 16 آذر) این خبر را اعلام کرد. به گفته لوسنا، ائتلاف احزاب مخالف دولت موسوم به «میزگرد اتحاد دموکراتیک» 99 کرسی از 167 کرسی پارلمان را کسب کرده است. آنسوترک، درکشورآرژانتین دولت جدیدی برسرکارمی آید ".
ایران درپروژه های بازسازی کشورهای آمریکای لاتین ومخصوصا در ونزوئلا، شرکت داشت و همکاری متقابلا سودمندی را انجام میداده واتفاقا طرفین نشان میدادند که وقتی سوء نیت وطمع اضافی درکار نباشد، دوکشور با سیستم های سیاسی متفاوت، چگونه میتوانند با هم کار کنند واختلاف ودشمنی دربین نباشد!
زنده یاد چاوز، احتمالا دارای این تفکر اشتباه بود که دموکراسی باید " ناب" باشد و نظریات " ژان زاک روسو" را قبول کرده واجرا میکرد.
کلمه ی احتمالا را باین خاطر آوردم که عمر تحولات اجتماعی رابیشتر ازعمر بشر دانسته وبعید نمیدانم که گذشت زمان ثابت کند که این من هستم که اشتباه میکنم وچاوز به پیروزی سریع وآسان اعتقاد نداشته و حق با او بوده است؟!
 شاید اوقادر به درک این نکته نشد که سر مار را که همان وابستگان آمریکا وعوامل دولت قبلی هستند، باید بنوعی ازکار انداخت.
او به تبعیت ازاین دموکراسی خواهی خاص خود، نتوانست اهرم های اقتصادی کشور را ازدست نمایندگان وایادی امپریالیزم درآورد واین اقلیت ضدخلق، موفق بودند که همواره به توطئه های خود ادامه داده ودولت دموکرات وکم نظیر چاوز را همواره درتنگنا نگه دارند.
دراین مورد نیز باید به تحلیل رهبران هرکشور ازشرایط احترام گذاشته وکمی محتاط باید بود که تا سحر که درامور سیاسی- اجتماعی، زود فرا نمیرسد، بزاید!
فراموش نباید کرد که بیش از80 درصد رسانه های این کشور دردست بخش خصوصی غیر ملی و وابسته بود وآزادی تمام وکمال توطئه برخوردار بود وچاوز با تحلیل منحصر بفرد خود اجازه ی عمل کامل را به آنها داد تا شاید درفردای دورتر حرف وادعایی دربین نباشد؟!
چاوز اعتقاد به اصلاحات مداوم ودوری از تنش ودستگیری وسرکوب داشت بطوری که کودتاگران نظامی برعلیه خود را تنبیه چندانی نکرد و دربرابر آن با ملی کردن صنعت نفت، کوشید که سه میلیون آپارتمان مجانی تهیه ودراختیار زحمتکشان قرار دهد که تا اندازه ای باین کار موفق شد ولی طرف مقابل هم بیکار نبود وبا پایین آوردن قیمت جهانی نفت مانع اجرای این طرح بزرگ که تقریبا تمام مشکلات زحمتکشان را حل میکرد و دربرابر، این زحمتکشان باعث بهم زدن تعادل قوا میشدند، گردید.
 با تمامی اینها، اعتقاد دارم که نزولا ودیگران، با کسب تجربه ازاین رویدادها، به انقلاب " بولیواری" مردمی خود- گرچه با فراز ونشیب ومد وجذرها- ادامه خواهند داد.
ما درگذشته شاهد عقب نشینی ساندینیست ها درموقعیتی بودیم که نیروهای مسلح کشور را دردست داشت وگذاشت که درانتخابات سختی شکست بخورد، اما بعد دریک انتخابان کم تنش دوباره برسر کار آید.
اساسا، تحولات آمریکای لاتین خود ویژه است که ما انس والفتی با آن نداریم وتنها یاد گرفته ایم که درمورد انها منتظر زمان باشیم!
اما این شکست مقطعی برای این انقلاب مردمی، حامل پیام مهمی هم بود که نمیتوان تنها با کمک درآمدهای سرشار نفت و…، به تحقق کامل عدالت اجتماعی موفق شد. ونزولا چنین کرد ودفعه ی بعد مسلما راه وروش دیگری را انتخاب خواهد کرد!
تجربه ی لاکردار زندگی اجتماعی، بارها به ثبوت رسانیده که بدون دست زدن به انقلاب صنعتی ریشه ای وقطع نسبی وابستگی صنعتی وکشاورزی، هرانقلابی را میتواند دچار قهقرا، درجازدن وحتی شکست بکند و مردم بومی ونزوئلا که به برکت انقلاب " بولیواری" به سواد وتخصص قابل توجهی رسیده اند، قادر به استفاده از این تجربه خواهند بود.
آقای قرایی بخاطر پیروزی راستگرایان آرژانتینی و…، سرگرم شکستن گردو با دم خود شده  وفراموش نموده که مردم آرژانتین بخاطر سیاست های نئولیبرالی دولت های گذشته اش، به یک کشور ورشکسته ای تبدیل شده بود که با آمدن دموکرات ها سروسامانی یافت وحالا شاهد خواهیم بود که با آمدن مجدد راستگرایان، چه برسرشان خواهد آمد وآیا این بار مردم دوباره فقیر شده، بجای روی آوردن به صندوق انتخابات، دست به کارهای ریشه ای نخواهند زد؟
باید منتظر بود ودید اما اینجا یک چیز مسلم است وآن اینکه تاوقتی این آقا صابر هموطن شما زنده است، یک طرفه نقل کردن اخبار ودروغگویی برای باند رجوی، خیلی پرهزینه خواهد بود.
صابر   
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا