اجلاس شورای باسمه ای مریم رجوی

هر بیننده ای اگر این اجلاس را دیده باشد می فهمد چقدر باسمه ای و نازل است. صحنه را نگاه کرده باشید مثل این بود که به همه دیکته شده چه بگویند. جالب این است هر کسی که در مورد بیلان کار شورا صحبت می کرد یک دست، ریز و درشت از مریم قجر تعریف می کردند مخصوصاٌ از مراسم ویلپنت اش، باشه من قبول دارم که باید مثبتات را گفت اما آیا هیچ جای از کارنامه شورا و تشکیلات فرقه نیست که ضعفی و کمبودی وجود داشته باشد آیا هیچ انتقادی به مسئولین و برگزارکنندگان نیست یعنی نقصانی و عیبی وجود ندارد.
اگر این است پس چرا روز به روز به عقب بر می گردید و هیچ پیشرفتی در کارنامه شما نیست، آن وعده های مسئول شورا از شش ماهه شروع کرد تا سقف دو سال به طور مکرر هر سال تکرار نمود اگر رجوی درست پیش بینی می کرد چرا نظام جمهوری اسلامی بیش از چهل سال است استوار و محکم تر از قبل ایستاده و ثبات دارد و روز به روز هم قویتر شده در واقع دعوایش با آمریکاست شما که عددی نیستید؟ شما بازیچه آمریکایی ها هستید.
اگر می گویم شورای باسمه ای به همین دلیل است تنها جایی که این شورا و این جریان عقب افتاده پیشرفت داشته و هم اکنون حال و روزش را از روی صحبت های شورایی ها می شود استنتاج کرد که اکنون به چه روزی افتادند در فاز خودسپاری به مجیزگویی و ستایشگری برای مریم و مسعود تبدیل شده اند مبارک باشد. شما هم عین اعضای فرقه جزء بچه های مریم اید و مریمی شده اید، اگر در اورسورواز جمع شدید به قول شما اجلاس ای را تشکیل دادید منظور فقط و فقط از مریم قجر تعریف و تحسین کنید، خوب چه نیازی به اجلاس داشتید همین عمل را سیمای دروغین فرقه هر شب و هر روز دارد ادامه می دهد هر عضوی وقتی در سیمای فرقه مصاحبه می کند همواره حرف اول و آخرش تمجید از رهبری غایب و حاضر است.
من همه بحث های اعضای شورای را گوش ندادم دیدم خیلی تهوع آور است ادامه ندادم اما تا این نقطه که گوش کردم صحبت های آقایان مخصوصاٌ ادیبی در مورد جام جهانی و فوتبال گفته، گزیدگی اش این بود که چرا ایران مراکش را برد و نتیجه حرفش این بود که شانسی بردند اگر شانسی بود چرا در مقابل اسپانیا که قطب فوتبال دنیا است خوب بازی کردند به صورتی که همه مردم راضی بودند و به آنها افتخار کردند که نتیجه اش با اسپانیا یک بر صفر تمام شد یا در مقابل پرتقال هم نتیجه بازی یک یک تمام شد توی صحبت های بهرام مودت هم همین گزیدگی وجود داشت که در مورد سر مربی کی روش گفت یک آدم را آوردند که شش ماه در خارج زندگی می کند بقیه سال را در ایران، آقای نفهم تو دیگه چقدر خنک تشریف دارید کی روش را همه کارشناس های فوتبالی دنیا قبول دارند تو از روی درد و سوزش از کی روش ایراد می گیرید، البته از آنجایی که حرفی برای گفتن باید داشته باشند از پیش روشن است باید حرف هایی را بلغور کنید که فرقه پسند باشد و گرنه به لحاظ مالی شماها را ساپورت نمی کنند مقلدی هستید طوطی وار آنچه که به شما یاد دادند باید تکرار کنید.
غالب صبحت ها همانطوری که در بالا اشاره کردم پیوسته به تعریف و تمجید از مریم قجر بود تا آنجایی که ما جدا شده های این فرقه طی سالیان تجربه کردیم عادت دارد که افراد بیایند از آنها تعریف کنند این روش یک عادت همیشگی و سیاق ثابت بود انگار کمبودی وجود دارد که باید با بیان حل شود ناگفته نماند از نظر روانشناسی تکرار هر حرفی ذهنها را مستعد می کند تا آن سوژه را در اذهان جا کنند روش شناخته شده ای است، در این زمینه هم موفق نشدند حتی در آلبانی هم می بینیم هر روز ریزش دارند آلبانی جایی که هزاران کیلومتر با ایران فاصله دارد برای نیروهای فرقه نه تهدیدی است و نه شرایط بد اقلیمی عراق را دارد و نه خمپاره است و نه مسائل دیگر ولی باز هم می بینیم اعضای از فرقه جدا می شوند فرقه رجوی حتی در اروپا هم افرادش را با دسیسه سر به نیست می کند مثل مالک شراعی، آری هوا پس است برای فرقه رجوی بد جوری هم پس است برای این که خودش را سر و پا نگه دارد دست به هر کاری می زند.
نشست شورا مرا به یاد نشست های تشکیلاتی انداخت که بعد از خلع سلاح داشتیم هیچ فرقی با آن نشست ها نداشت چون شاخ فرقه شکسته بود دیگر نمی توانست مثل سابق سرکوب کند مجبور شد خطش را تغییر دهد مثلاٌ هر نفری که پشت میکروفون می آمد و صحبت می کرد برایش کف می زدند توی شورا هم به همین شکل است.
اما در ادامه باید بگویم یکی دیگر از اعضای شورایی توی صحبتش گفت که نظام مخصوصاٌ تظاهراتی را راه انداخته که رضا شاه را مطرح نمایند تا فرقه رجوی در داخل جایگاه اش مخدوش گردد، اولاٌ فرقه رجوی در داخل ایران جایگاهی ندارد اگر توجه کرده باشید به عنوان منفورترین گروه در بین مردم یاد می شود زیرا از وقتی رجوی به آغوش صدام خزید دیگر مردم ایران رهبران فرقه را به دیده صدام می بینند این یک موضوع، موضوع بعدی ممکن است در ایران اندک کسانی باشند از رضا شاه یاد کنند این قضیه نشان میدهد مردم رضا شاه را به رجوی که قبلا ٌ مزدور صدام بود حالا هم برای آمریکایی ها کار می کنند را ترجیح می دهند بنابراین از روی ناچاری اکنون اعضای وابسته و پیوسته به فرقه به کانون های شورشی در داخل بسنده کرده و با آب و تاب می نازند که توسط همین کانون ها می توانند سرنوشت یک ملتی را به سود خودشان رقم بزنند زهی خیال باطل، آن زمان که به قول خودتان صاحب ارتش بودید در کنار مرزهای ایران مستقر بودید نتوانستید غلطی بکنید حالا در ینگه دنیا آن هم توسط کانون هایی که در مکان های خالی از سکنه یا روی دیوار شعار می نویسند یا عکسی را به دست گرفته و چهره خود را پوشانده تا شناسایی نشوند با این ساز و کار باز هم از رو نرفته و شعار سرنگونی سر می دهید خود فریبی از نگاه شما حد و مرز ندارد برای این که دیگران را فریب بدهید اول به خودتان می قبولانید کاری که شما در دستان است درست است و چشم انداز دارد مثل همیشه به نیروهای خودتان وعده سر خرمن داده تا از فرو پاشی تشکیلات جلوگیری کنید این راه کار، راهی نیست که شما را به مقصد برساند ادامه دهید ببینیم به کجا می رسید قطعاٌ جز سراب چیزی بیش نیست.
گلی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا