رجوی بزدل ذره ای از خودش مایه نمی گذارد

با انجام برخی اعتراضات، رجوی که از ترس جانش از سال 1381 تاکنون مخفی شده است، درب تابوت خود را تا نیمه باز نموده و پیامی داد و بلافاصله آن را بست تا مبادا ردش مشخص نشده و جانش به خطر بیافتد.
در این پیام که مثل همیشه با تحلیل های کشکی و به دور از واقعیت همراه بود، رجوی بزدل دیگران را تحریک به درگیری می نماید. در حالیکه خودش برای حفظ جانش در سوراخ موش جا خوش کرده و حاضر نیست از آن بیرون بیاید.
تحریک دیگران برای قربانی کردن آنها سیاق ثابت رجوی است. او ذره ای از همان رهنمود ایجاد درگیری که به دیگران می دهد تا قربانی شده و به این ترتیب خوارک تبلیغاتی برای او بسازند را خودش اجرا نمی کند چرا که بهتر از هر کسی می داند رهنمودهایش نتیجه ای جز مرگ و نیستی در مسیری بیهوده نخواهند داشت و این با اصل اساسی او که حفظ جان حقیرش است همخوانی ندارد.
او همواره چنین بوده و هیچگاه تن به خطر نداده است و هرگاه خطری را احساس کرده دیگران را به خطر انداخته تا قربانی شوند اما خودش از صحنه های خطرناک به عناوین مختلف در رفته است که در زیر به برخی از این موارد اشاره می کنم.
* پس از شروع جنگ مسلحانه با دستور رجوی در آخرین روزهای بهار 1360، با آن که انبوهی از نیروها و هواداران را به کشتن داد یا موجب دستگیر شدن آنها شد، خودش برای حفظ جان به فرانسه فرار کرد تا مبادا خطری متوجه او بشود و نیروهایش را تنها گذاشت.
* پس از فرار به پاریس، علیرغم اینکه رجوی بارها ادعا کرد به زودی به ایران باز خواهد گشت، اما برای حفظ جانش در فرانسه جا خوش نمود و زمانی که احساس کرد در فرانسه احتمال دارد خطری متوجه او باشد، به عراق و زیر چتر حمایت صدام گریخت تا مطمئن شود خطری او را تهدید نمی کند.
* هنگامی که موشک های ایران در پاسخ به حملات موشکی عراق، به بغداد رسید، رجوی از ترس جانش، مقرش در بغداد را ترک کرده و به محل امن و مخفی ای که از صدام گرفته بود رفت اما نیروهایش را در بغداد باقی گذاشت تا کشته شده و رجوی از این موضوع بعنوان یک ابزار تبلیغاتی سوء استفاده نماید.
* در عملیات مرصاد نه رجوی و نه مریم قجر حاضر نشدند وارد صحنه شوند تا مبادا خطری آنها را تهدید نماید. آنها حتی جرات ورود به مناطقی از خاک ایران که تحت اشغال عراق بود را هم نداشتند.
* هنگام حمله اول آمریکایی ها به عراق، رجوی و مریم قجر از ترس جانشان به اردن فرار کردند تا از هر خطری دور باشند و نیروهای خود را در عراق و در برابر خطرها تنها گذاشتند.
* مدتی قبل از شروع حمله دوم آمریکا به عراق در زمستان 1381، رجوی و مریم قجر در حالی که چند روز قبل از شروع حمله، برای فریب نیروهای شان به آنها گفته بودند ما در عراق خواهیم ماند، مخفیانه گریختند تا با شروع جنگ خطری متوجه آنها نباشد. مریم قجر به فرانسه گریخت و رجوی هم در سوراخ موش مخفی شد و بار دیگر نیروهای شان را با خطر تنها گذاشتند.
* در هنگام درگیری بین نیروهای عراقی با اعضای فرقه، رجوی که خود در سوراخ موش مخفی شده و حاضر نبود از آن خارج شود، به نیروهایش دستور می داد که شعار «بیا بیا» بدهند و با نیروهای عراقی درگیر بشوند و آنها را به کشتن می داد یا موجب مجروح شدن آنها می شد تا خوراک تبلیغاتی درست کند اما خودش و مریم قجر شعارشان «دررو، دررو» بود تا خطری متوجه جان شان نباشد.
* هنگام دستگیری مریم قجر در فرانسه، بصورت تشکیلاتی به همه اعضا گفته شد که آماده انجام عملیات خودسوزی باشند تا از طریق قربانی کردن اعضا به شکلی وحشیانه، فشار بر دولت فرانسه زیاد شده و مجبور به آزاد کردن مریم قجر گردد و به این ترتیب باز اعضا گوشت دم توپ رجوی ها شدند.
* حالا هم رجوی در آخرین پیامش برای دیگران شعار « آتش جواب آتش » و « مشت در برابر مشت » را می دهد اما خودش معلوم نیست در کدام سوراخ موشی پنهان شده و حتی پیام صوتی نمی فرستد چرا که فکر می کند اینکار ممکن است باعث لو رفتن محل او شده!!! و خطری متوجه او بشود.
و خلاصه آن که رجوی یک بزدل تمام عیار است که از به کشتن دادن دیگران به وجد آمده و از خون دیگران ارتزاق می کند. از کشتار و خونرویزی مسرور می شود و تا توانست در ایران، عراق و سوریه توطئه کرد و مردم را به جان هم انداخت تا جنون خود را ارضاء نماید. اگر از نیروهای مخالفش کشته شوند که از نظر او دشمن هستند و او ادعای پیروزی خواهد کرد و اگر از نیروهای خودش و گروه های تروریستی متحدش کشته شوند که باز مسرور می شود چرا که خوراک تبلیغاتی درست می شود و او و مریم قجر با سوار شدن بر خون قربانیانی که خودشان مسبب اصلی کشته شدن آنها هستند، مظلوم نمایی می کنند.
خلاصه آنکه رجوی به هیچ عنوان ذره ای از آنچه که به دیگران امر می کند را اجرا نمی نماید چون تمام هم و غم او حفظ جانش است. از نظر رجوی اعضای فرقه و کسانی که فریب او را می خورند تنها ابزاری برای رسیدن او به خواسته های شیطانی اش یعنی قدرت و شهوت هستند.
صالحی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا