فرسنگ ها فاصله میان مطالبات کارگران با نیات پلید رجوی!

درقسمتی از یادداشت منتشرشده توسط باند رجوی با عنوان” پدیده جدید در حرکتهای اعتراضی اقشار”، چنین می خوانیم:
” کماکان مهم‌ترین و پرسروصداترین خبر هفته، اعتصاب کارگران گروه ملی فولاد اهواز بود، حرکتی که هنوز ادامه دارد و روزبه‌روز هم انبوه‌تر و رادیکال‌تر می‌گردد. امری که خود، تضمین استمرار آن است”.
اما مسئله دراینجاست که، شعارها وخواسته های کارگران، روزبروز از توقعات رجوی دور ودورتر می شود.
درست است که دولت وحکومت هم دراین تظاهرات به باد انتقاد گرفته می شوند، اما انسان تیزهوش تری باید که درک کند، لبه ی تیز این شعارها، سیاست مسلط جهانی را هدف قرار داده واستراتژیک ترین برنامه ی امپریالیزم را که همان نئولیبرالیزم و سلب مالکیت از اکثریت مردم بنفع چند درصدی های سرتاپا مرفه است، به زیر شدید ترین حملات اعتراضی رفته است.
جمهوری اسلامی، رژیمی نیست که تئوری های نئولیبرالیزم را اختراع کرده و تبدیل به آفت جان کارگران وقاطبه ی مردم کشور کرده باشد، بلکه ارباب شماست که این برنامه های ضد مردمی را اختراع وازسال های 1970 به کشورهای دیگر تحمیل نموده تا مانع رشد وخوشبختی آنها باشد!
موج کارگری ای که درایران شروع شده، درابعاد بسیار بالاتر در کشورهای عمدتا اصلی (متروپل) هم وارد میدان شده واگر قرار است این تحرکات جمهوری اسلامی را ازپا درآورد، تمامی حکومت های جهان را که زیر سیطره ی این تئوری در حال خفه شدن هستند، ازبین خواهد برد!
آیا قلم بدستان رجوی ازاین موضوع اطلاع دارند؟!
اگر دارند چرا به ارباب خود گزارش دقیق نمی دهند که خوش خیالی را کنار گذاشته وبداند که دود این حرکات در نهایت به چشم آنها رفته و برنامه های آنها را برای تسلط بلامنازع برجهان برباد خواهد داد!
آیا نتیجه ی اینگونه سخن گفتن های باند رجوی (بعنوان زائده ای درخدمت سیاست های مسلط نئولیبرالیزم جهانی بودن)، چیزی جزخود فریبی یا ارباب فریبی به بار نخواهد آورد؟!
و بازهم می خوانیم:
” اکنون جنبش‌های اعتراضی مردم ایران در وضعیت و نقطه‌ای قرار گرفته‌اند که در تعادل‌قوای سیاسی با رژیم، دست بالا را داشته و با تحمل حداکثر چند دستگیری می‌توانند بلافاصله مسأله خود را در سطح ملی و بین‌المللی منتشر کنند به‌ویژه که مقاومت بزرگ مردم ایران به‌عنوان یک وزنه سنگین و معتبر و پشت و پناه این حرکت‌های اعتراضی، نقش خود را به‌سرعت ایفا کرده و تمامی‌ توان بین‌المللی‌اش برای به صحنه کشاندن بزرگترین اتحادیه‌های کارگری و… را به‌کار گرفته و از سوی دیگر کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت نیز با ایجاد پوشش خبری و حمایت عملی به هر نحو ممکن، وظایف انقلابی خود را در این مورد انجام می‌دهند”.
اعتراض ها درشکل اخیرش، چه درایران باشد و چه درخارج ایران، بیش ازهمه سلطه گران را دچار تنگناهای بزرگ خواهد کرد!.
به جمهوری اسلامی ایران که می رسیم، بطوری که شما هم اذعان می کنید، این حرکات را شر مطلق نمی داند و لابد مماشات اش در دستگیری ها وآزاد کردن ها، ازهمین روست.
وانگهی، هنوز هم می توان امیدوار بود به اینکه رژیم قادر است برای جلوگیری از تبعات منفی اینگونه نا آرامی ها، ازظرفیت های خوب قانون اساسی موجود در ایران استفاده کرده و فقر فاحش را ازبین ببرد و کارگران را که ابدا میلی به شورش های کور و براندازی های فاجعه آفرین ندارند، به محل کارشان برگرداند.
من شخصا درآرزوی چنین روز با شکوهی، همواره حافظ امنیت ومنافع ملی ایران هستم.
دراین بین، توصیه ام به باند رجوی این است که فکری به حال اسرای خود بکند و سنگ هایی را برندارد که قادر به حملش نیست.
گروهی که درظاهر اعلام میهن دوستی می کند، حق ندارد آرزوی ازهم پاشیدگی کشور را بکند واصرارش به ادامه ی نا آرامی ها –که از بد حادثه مسیری برخلاف خواست پلید رجوی ها انتخاب کرده– ثابت خواهد کرد که این جریان به چیزی جز مزدوری برای نیم درصدی های جهان وریزه خواری ازسفره های گل وگشاد آنها، فکر نمی کند.
صابر

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا