گزارش کنفرانس خبری پاریس (قسمت ششم، پایانی)

گزارش کنفرانس خبری پاریس (قسمت ششم، پایانی)
کانون رهایی، شانزدهم مارس 2007

سوال:
اقای ارمان نوری شما یک آدم هنر دوست هستید و خودتان هم هنرمند هستید می خواستم سوال کنم آیا شما که فعالیت های هنری- سیاسی داشتید درهمین فرانسه و تا آنجائیکه من اطلاع دارم با موسیقی دان های بزرگی همکاری داشتید، اگر شما به سازمان مجاهدین برگردید و نگاه کنید اگر یادتان باشد یک طیف از خواننده ها و هنرمند ها و نویسنده ها بسرعت در یک مرحله کوتاه جذب سازمان شدند تحت عنوان همبستگی ملی، مثل مرحوم ویگن، مثل عارف، با اینکه من می دانم اینها دوستان شما هستند و همین طور یکسری شخصیتهائی سیاسی- اجتماعی ایرانی هستند در فرانسه مثل خانم فریبا هشترودی که همین اواخر از شورای ملی مقاومت جدا شد.
چرا مجاهدین علاوه بر همه جدا شده ها، حتی از همین ها هم نمی گذرد و حتی به این ها انگ مزدور می زند. شما چه جوابی دارید اگر بخواهید در یک جمله بگوئید؟
خب مزدوری را همینطور که دوستان عزیز تجربه کردند و در نهاد مجاهدین خلق از همان ابتداء وجود داشته، برای این که این صفت را از خودش دور کند مجبور است به دیگران اطلاق کند. همانطور که فرمودید هنرمندان ایرانی و من شاهدش بودم که چگونه این ها تحت شعای دوستی و رفاقت با آقای شمس، که یکی از دوستان قدیم بنده هم هستند و در کار هنری با ما همکاری داشته است. اقای شمس باعث شد که بدلیل دوستی و نزدیکی با این گونه افراد و دادن مبالغ بسیار بالا این هنرمندان را وادار کند که در آن کنسرت همبستگی شرکت کنند و من از نزدیک شاهدش هستم که اولین موضوع جلسه یک ملاقاتی بود که با آقای عارف کردند و چون مبلغ بالا بود و دوستان هنرمند چون در شرایط خوب مالی نبودند در خارج و در لوس آنجلس، این مبلغ را قبول کرده بودند تا در آن کنسرت شرکت کنند. البته توضیح داده نشده بود که در چه کنسرتی شرکت می کنند، البته به ان صورتی که خانم رجوی بیاید استفاده کند و پرچمی در دست بگیرد و از عکس شیر و خورشید استفاده کنند و بهره برداری تبلیغاتی اش را انجام بدهد، آنها در جریان نبودند. این مطلب را همه شان به من گفتند، هم صفائی گفت هم عارف گفت، هم اقای دیگری گفت که من در لوس آنجلس بودم که این ها شوکه شدند از این مسئله و بعد که به لوس آنجلس رفتند به کمک دوستان همه شان اعلامیه دادند و تأسف خوردند که در یک موقعیتی قرار گرفتند که جالب نبود. من کاملا با این دوستان آشنائی دارم، انسانهائی هستند بسیار قابل اعتماد، چون بهر صورت در شرایطی بودند و قبول کردند که یک کنسرتی انجام بدهند که به آنها اطلاعات درستی داده نشده بود و بعد گفتند اشتباه کردیم. وقتی که از مجاهدین برگشتند به آنها گفتند مزدور، اینها مزدور هیچکسی نیستند.
سوال:
شما می فرمائید فرهنگ و هنر مردم ایران و ارزشهای هنری مردم ایران دست این فرقه برای استفاده ابزاری از چنین هنرمندانی که برای هر ایرانی در دوران های مختلف خاطره هائی بسیاری دارد، مثل عارف سلطان نسل ها و ویگن و الهه و بقیه هنرمند ها. آیا این فرقه دارد استفاده ابزاری می کند از این هنرمندها؟
جواب :
آرمان نوری: نه تنها هنرمند ها را با پول نگه داشته و نگه می دارد بلکه افرادی که در حال حاضر متخصص هستند و در کنارشان هستند با پول نگه می دارند برای همین هم هست که ما بارها گفته ایم که کافی است که سیاست بین المللی بودجه مجاهدین خلق را قطع کند، من به شما اطمینان می دهم به دو ماه نمی کشد که تمام این افراد که مزدور هستند و با پول در کنار این فرقه مانده اند کنار خواهند رفت.
من می خواستم به خانم مرضیه اشاره کنم که روز اولی که به پاریس آمد و می خواست برود پیش مجاهدین خلق آمد پیش من، صحبتی که با ایشان شد هنوز ایشان کاملا جذب و بقولی شستشوی مغزی نشذه بود خیلی قشنگ صحبت می کرد و آن خانمی که به عنوان بادیگارد همراهش بود، خانم مجاهد خلق، خب من خواهش کردم که بیرون دفتر من بایستد، خیلی خوب با خانم مرضیه صحبت کردیم و واقعا من لذت بردم و من از خانم مرضیه این سوال را کردم که چرا مجاهدین خلق؟ گفت دکتر من معتقد به مجاهدین خلق نیستم، من بدلیل این که در خارج آمدم و از حکومت اسلامی متنفر بودم و دیدم تنها سازمانی که از لحاظ مالی شرایطی دارد که می تواند مرا تأمین و حمایت کند و مسائل هنری و کنسرت هایم را ادامه بدهم خب مجبورم که در کنار این ها باشم، خیلی آدم های خوبی هستند خوب به من میرسند، و در شرایط خوبی مرا نگه داشته اند. ایشان بعد از دوماه باز می آید به مطب من. می خواهم بگویم که کلا رفتار و کردار و لحن حرف زدن ایشان تغییر کرده بود و شاهد این بودیم که روز به روز به منجلابی که برایش درست کرده بودند بیشترفرو می رفت. این آخرین دیدار من با مرضیه بود و بعد ایشان به عراق رفت.
خانم ربابه شاهرخی در ادامه بیانات آرمان نوری اضافه می کند:
من با محمود پسر خانم مرضیه در امریکا حدود 10 روز با هم بودیم. آخر مادری که تنها فرزندش را جلو چشمش بگیرند آنطور در حد مرگ کتک بزنند و بعد از 10 روز که در انگلیس عکسش را گرفته بودند نشان می داد که چه بروزش آورده اند و مادرهیچ عکس العملی در مقابل این حادثه انجام ندهد و به خودش نگوید که آخر من یک مادرم و بچه ام را جلویم پر پر می کنند و هیچ کاری انجام ندهد و اعتراض نکند آیا این زن را می شود اسمش را مادر گذاشت؟.
پسر مرضیه گفت من رفته بودم سفارت فرانسه در واشنگتن نیم ساعت مأمورین مجاهدین به من اجازه دادند که با مادرم صحبت کنم. به مادرم گفتم مادر تو از مجاهدین بیا بیرون، من بهترین کنسرت ها را برایت می گذارم.
من با محمود 4 صفحه نامه نوشتیم برای مرضیه، این پسر هنوز هیچ جوابی نگرفته از این مادر، ما دیده بودیم که مادر ها دنبال گم شده هایشان می گردند و این اولین باری است که یک فرزند دنبال مادر ربوده شده اش می گردد. آدم که نباید خودش را بخاطر پول بفروشد؟ چون سازمان مجاهدین پول زیادی در اختیارش گذاشته باید فرزند و جگر گوشه عزیزش را زیر پا له بکند؟ این پول را برای چه می خواهد؟ اگر برای شهرت بود که شهرت داشت
سوال: از اقای نوری
شما به عنوان یک هنرمند و یک نویسنده خبر دارید که خانم فریبا هشترودی از شورای ملی مقاومت که سالیان سال با مجاهدین بودند و در کشور های مختلف برای آنها تبلیغ می کرد و دوستان زیادی هم هنوز در شورای ملی مقاومت دارند. می شود گفت یک هنرمند، یک نویسنده و یک خبرنگار از شورای ملی مقاومت که همان سازمان مجاهدین است جداشده، ایشان تشریف بردند ایران، من با آن قسمتش کاری ندارم، چون هرکسی ازاد است هرجا که دلش می خواهد برود. شما می توانید بگوئی که چرا ایشان جدا شدند؟
جواب:
به بینید وقتی که این دوستان عزیز در کنار من هستند و شرایطشان را بررسی کردند، به مرحله ای از رشد فکری و دانش می رسند و می بینند که مجاهدین خلق جز فرقه ای بودنشان و جز مزدور بودنشان هیچ نتیجه ای برای اینده و حال ملت ایران ندارد و چون انسانهای معتقدی هستند و در مسیر حمایت از ان فرقه شکست خوردند از این فرقه جدا می شوند. حالا این جدائی دیروز بود همین امروز باشد و یا فردا، اما به آن مرحله رسیدند، ما نمی توانیم بگوییم چرا در آن زمان به این شناخت رسیدند چرا زود تر نرسیدند، به هیچ عنوان نمی توانیم در باره این بحث کنیم. ولی خوب انسانها در ان شرایطی که قرار می گیرند از لحاظ داده های کلی و جزئی که خودشان پیدا می کنند در این مقطع زمانی به این نتیجه می رسند که کارشان اشتباه بوده.
سوال: از ارمان نوری
الان یکی از هنرمندانی که در شورای ملی مقاومت هستند اقای شمس است که شما هم با او رابطه دوستی داشتید چرا هنوز با وصف اینکه همه خوانندگان و هنرمندان از شورا بیرون رفته اند ایشان بیرون نرفته اند؟ آیا وقتش نشده است ؟
جواب: آرمان نوری
نه اقای شمس وقت و زمان ندارد چون آقای شمس بسیار بسیار آدم مادی هست. ایشان ایدئولوژی ندارد، ایده ندارد، عقیده ندارد. به هیچ چیزی عقیده ندارد چون کاملا من ایشان را می شناسم، (یکی از حضار می گوید آیا جلو خودشان هم این موضوع را می گوئید؟) بله، جلو خودشان هم این مسئله گفته ام و باز هم می گویم. ایشان عقیده به هیچ چیزی از لحاظ درست بودن یا غلط بودن ندارد، چون اصولا فکر نمی کند در باره اش، ایشان هنرمند بسیار بزرگی است، چون کارش را من دیدم و با او کار کردم، بسیار بسیار هنرمند بزرگ و با استعدادی است. همین زمینه هنری به او اجازه نداده که فکر و مغز ش بیشتر کار کند. در هنر و هنر مندی استعداد بسیار بالائی دارد منتهی در تجزیه و تحلیل مسائل و خوب بودن و بد بودن و بعد ها چه باید بکند هیچ گونه فکری نمی کند.
او در حال حاضر بسیار بسیار از مجاهدین بهره برداری می کند و پول بسیار خوبی هم در اختیارش می گذارند. خانمشان البته فرق می کند. خانم ایشان از لحاظ فکری مجاهد است.
فردا روزی اگر سیستم بین المللی به مجاهدین خلق پول ندهد و مجاهدین نابود بشوند که خواهند شد ایشان دوباره می آیند در کانون هنرمندان با آن حالت شوخ و لبخند قشنگش می نشیند و اظهار پشیمانی می کند. به همین مناسبت تا زمانی که آن بودجه هست شمس هر گز از مجاهدین جدا نمی شود.
شمس حائری:
این موضوع در مورد دیگران هم صادق است و اگر پولشان قطع شود از دور مجاهدین کنار می روند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا