مصاحبه سایت قلم با آقای هادی شمس حائری

مصاحبه سایت قلم با آقای هادی شمس حائری در مورد سالگرد انتشار گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر در مورد نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین
کانون قلم، هفدهم می 2007
همانطور که در مطلبی تحت عنوان بمناسبت سالگرد انتشار گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر ملاحظه کردید، در حد مقدورات وعده دادیم که جهت تببین تاثیرات حقوقی و سیاسی گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر و همچنین ریشه های ایدئولوژیک و استراتژیکی نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین، با تعدادی از فعالان حقوق بشر و کارشناسان مسائل سیاسی گفتگوهایی را انجام دهیم که در زیر مصاحبه با آقای هادی شمس حائری را ملاحظه خواهید کرد.
سایت قلم:
با تشکر از شما آقای حائری که در این گفتگو شرکت کرده اید. همانطور که مطلع هستید سازمان دیده بان حقوق بشر در تاریخ 2005-5-18 گزارشی را به نام خروج ممنوع منتشر نمود که در آن به موارد متعدد حبس و شکنجه اعضای منتقد و ناراضی سازمان مجاهدین مستقر در عراق در دوران حکومت صدام حسین اشاره شده است. این ایام همزمان است با سالگرد انتشار این گزارش، شما انتشار این گزارش توسط یک نهاد مدافع حقوق بشر در مورد گروهی که خود را در جرگه اپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی میداند، چگونه ارزیابی می کنید؟
آقای شمس حائری:
بطور حتم، من با اعتماد کامل می گویم که سازمان مجاهدین مشخصا از سال 1990 که امریکا و متحدین آن به عراق حمله کردند زندان و شکنجه و محاکمه افرادی که خواهان خروج از سازمان بودند را شروع نمود و روز به روز بر شدت آن افزوده شد. خود من علاوه بر اینکه شاهد شکنجه چند نفر از این ناراضیان بودم یکی از همین افرادی هستم که پس از درخواست کناره گیری به مدت 3 ماه در زندان مهمانسرا زندنی گردیدم و مورد فحاشی و توهین محسن رضائی نماینده رجوی و مسؤل زندانهای قرارگاه اشرف واقع شدم. در پایان جلسه محاکمه به من تفهیم شد که حکم تو اعدام است اما چون ما فعلا در خاک خود نیستیم نمی توانیم حکم را اجراء کنیم و آن را به بعد از پیروزی موکول می کنیم.
سازمان مجاهدین برای کسانی که در خواست خروج از روابط سازمان را می کردند جلسات محاکمه ترتیب می داد و زندانی را زیر رگباری از انواع و اقسام دشنام و تهدید قرار می دادند و تمامی نفرات حاضر در سالن به روی او آب دهان می انداختند و او را متهم می کردند که از مبارزه بریده و می خواهد نزد رژیم برود و عاطلاعات مجاهدین را به رژیم بدهد. بعد مسؤل جلسه از حاضرین که اکثرا توجیه شده بودند سؤال می کرد «حال بکوئید جرم این مزدور که مبارزه را رها کرده چیست؟». جمعیت یکصدا فریاد می زدند «اعدام باید گردد». بعد حاضرین از گردانندگان جلسه درخواست می نمود که اجازه دهند او این فرد خاطی را به سزای اعمالش برساند.
دیده بان حقوق بشر تا به حال به ندرت چنین گزارشاتی از سازمانهای غیر دولتی منتشر کرده است و این گزارش یکی از اسناد ننگین و خیانتبار سازمان مجاهدین در طول حیات این سازمان است و اگر مجاهدین تا بحال بدروغ خود را اپوزیسیون رژیم می دانستند پس از این گزارش مجاهدین همطراز دولتهای شکنجه گر و ناقض حقوق بشر شناخته خواهد شد.
سایت ایران قلم:
آیا بنظر شما گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر تمام ابعاد نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین را نشان می دهد؟ آیا گزارشگران این نهاد مدافع حقوق بشر توانسته اند از دالان های تو در تو و تاریک سلول های نفرادی این سازمان بازدید کنند؟
آقای شمس حائری:
دیده بان حقوق بشر در گزارش خود به موارد محدود و انگشت شماری از وجود زندان و شکنجه و نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین اشاره نموده که متأسفانه همه آنها را در بر نمی گیرد. که البته با همین نیز مردم می توانند به ماهیت عمیقا ضد بشری مجاهدین و شخص مسعود رجوی که مسبب و دستور دهنده اِعمال شکنجه است پی ببرند.
سایت ایران قلم:
سازمان مجاهدین پس از انتشار گزارش دیده بان حقوق بشر آه و فغان سر داد که این گزارش سیاسی است و برای استمالت از رژیم آخوندی و کمرنگ کردن جنایات او نوشته شده است. در این مورد نظر شما چیست؟
آقای شمس حائری:
این گزارش به هیچ وجه نمی تواند سیاسی باشد زیرا اولا در پایان گزارش آمده «اگر نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی هولناک است اما اشتباه بزرگی است اگر ما چشم بر نقض حقوق بشر توسط مجاهدین ببندیم». این نشان می دهد که دیده بان حقوق بشر در گزارشات خود بی طرف می باشد و از همه بسویه گزارش تهیه می کند.
ادعای سیاسی بودن این گزارش از طرف مجاهدین بدین معنی است که می خواهد بگوید شکنجه واقعیت ندارد و گزارش از روی غرض ورزی و دشمنی با مجاهدین تنظیم شده است. در صورتی که خود این ادعا دروغ است، دیده بان حقوق بشر چرا باید با مجاهدین دشمنی داشته باشد که گزارش دروغ علیه او صادر کند. اگر دیده بان حقوق بشر گزارشاتش از روی غرض ورزی است پس گزارشاتی هم که در مورد نقض حقوق بشر رژیم جمهوری صادر کرده عرض ورزانه و سیاسی است.
از مجاهدین باید سؤال کرد که چرا گزارش علیه رژیم واقعی است اما علیه مجاهدین تبانی و معامله با رژیم؟ مگر وقتی که دیده بان حقوق بشر گزارش علیه رژیم صادر می کند با رژیم دشمنی دارد؟ اگر چنین باشد عفو بین الملل و کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد هم زیر علامت سؤال می روند و گزارشات آنها هم بی اعتبار می باشد. اتفاقا نظر من این است که دیده بان حقوق بشر به خاطر تأخیر 10 ساله در انتشار این گزارش سیاسی عمل کرده، یعنی سکوت دیده بان و هر نهاد حقوق بشری در رابطه با نقض حقوق بشر و تروریسم مجاهدین سیاسی است. تکذیب گزارش و داد وفغان راه انداختن بیشتر انسان را به شک می اندازد و حاکی از وجود شکنجه و نقض حقوق بشر در این دستگاه است زیرا وقتی چوب را برمیداری گربه دزد است که فرار می کند.
وقتی مجاهدین ادعا می کنند گزارش دیده بان حقوق بشر دروغ و سیاسی است غیر مستقیم گزارش دیده بان علیه رژیم را هم خدشه دار می کند و این همراهی و همزبانی آشکار با رژیم جمهوری اسلامی است و رژیم را به نوعی تبرئه می کند، یعنی وقتی که دیده بان می گوید «نقض حقوق بشر در رژیم هولناک است» دروغ است.
اگر سازمان دیده بان حقوق بشر دروغگوست همه جا دروغ می گوید. نمی شود که در مورد مجاهدین دروغ بگوید و در مورد جمهوری اسلامی راست بگوید. اینجاست که دم خروس مجاهدین بیرون می زند و چون در تنگنا گیر افتاده است مجبور به تناقض گوئی می شود.
سایت ایران قلم:
بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین جنبه سیستماتیک و فراگیر پیدا کرده و به ابزاری جهت کنترل نیرو تبدیل شده است. شما ریشه های نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین را چه می دانید؟ این عوامل چه هستند؟
آقای هادی شمس حائری:
ریشه نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین درتحلیل نهائی ناشی از قدرت طلبی و باور نداشتن رهبری سازمان به آزادی و حق انتخاب انسان است. سازمان چون برای بدست گرفتن قدرت سیاسی خیز برداشته، هرکسی را که مانع رسیدن رهبری سازمان به قدرت است دشمن می دارد و با تهدید و ارعاب و شکنجه می خواهد این افراد را که مانع رسیدن او به قدرت اند منکوب و ساکت کند. این افراد در فاز اول حاکمین وقت جمهوری اسلامی بودند اما چون در اثر اشتباهات مکرر و تحلیل های غلط، مبارزه به درازا کشید رجوی عنان اختیار از دست داد و در فاز پایانی اعضای سازمان خودش را سد راه به قدرت رسیدن خویش بحساب آورد. سازمان مجاهدین بصراحت نمی گوید که هدف از فشار و تهدید و ارعاب و شکنجه منصرف کردن اعضاء برای خروج از سازمان است بلکه شکنجه را در پوشش انضباط تشکیلاتی و اصلاح و رشد نیرو و تضمین ادامه مبارزه!! انجام می دهد.
اگر سازمان به آزادی و حق انتخاب معتقد بود چه اشکلی داشت اجازه دهد نیرو بنا بر هر عللی از سازمان جدا شود و بقول سازمان دنبال زندگی شخصی اش برود؟. سازمان در ابتداء شعارش این بود که ورود به سازمان سخت و مانند سرتنگ قیف است اما خروج آسان و بمنزله دهانه گشاد قیف می باشد اما امروز خروج از سازمان چگونه است؟
به بینید مسئله بسیار روشن است. وقتی کسی از سازمان خارج می شود یک نیرو از سازمان کم می شود و اگر این روند ادامه داشته باشد علی می ماند و حوضش. رجوی استدلال می کند پس چه کسی مبارزه را ادامه دهد؟ اما در واقع منظور او این است چه کسی مرا بقدرت برساند؟
سایت ایران قلم
آقای حائری! شما چه رابطه ای بین نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین و استراتژی مبارزه مسلحانه می بینید؟ نقش ساختار فرقه گرایانه در این سازمان را در این مورد چگونه می بینید؟
آقای شمس حائری:
مبارزه مسلحانه در ابتداء بعنوان وسیله برای مبارزه با دیکتاتوری شاه و رسیدن به آزادی انتخاب شد، اما بمرور از حالت وسیله خارج شد و جای هدف نشست و انحراف از همینجا شروع شد. یعنی کسی که وسیله، یعنی مشی مسلحانه را انکار کند در واقع هدف را انکار کرده وآدم سازشکارو تنبل و عافیت جو و اهل زندگی و لییرال مسلک!! و غیر مسؤل و ترسو و بریده و خلاصه همه بدی های عالم را یکجا در خود جمع کرده است و مستحق همه گونه مجازات است. این نشان می دهد که مبارزه مسلحانه در ذات خود خشونت زا و خشونت پرور و ناقض حقوق بشر است، اما آزادی و اختیار در جوهر خود مسالمت جو ومؤید حقوق بشر است.
استراتژی مبارزه مسلحانه از راه تحکم و زور و روش های مکانیکی می خواهد به هدف خود برسد و شکنجه هم یک نوع راه حل مکانیکی برای رسیدن بهدف است. تفکر مبارزه مسلحانه هر گز به ارزشهای انسانی و حقوق بشری توجهی نمی کند و همانطور که با کمال خشونت آدم می کشد با کمال خشونت هم شکنجه می کند. شکنجه و آدم کشی از یک مقوله هستند و این دو رابطه بسیار نزدیک و ماهوی با یکدیگر دارند. یعنی اگر سازمان مجاهدین شکنجه نکند بعید است.
برای جلو گیری از انحراف باید وسیله از جنس هدف باشد و گرنه هدف و وسیله در مقابل هم قرار می گیرند و فاجعه ببار می آورد. نقش مبارزه مسلحانه بطور قطع در سرکوب درون تشکیاتی و نقض حقوق بشر غیر قابل انکار است و البته ساختار فرقه گرایانه نیز در رابطه با نقض حقوق بشر نقش مؤثر و بسزائی دارد زیرا که اساسا نفس فرقه گرایی و کشاندن افراد به مناسبات فرقه ای نقض حقوق اولیه انسان ها است.
وقتی کسی به این اصل معتقد است که هدف وسیله را توجیه می کند از هر وسیله نا مشروع و نا موجهی برای رسیدن به هدف استفاده می کند و نه تنها احساس گناه و شرم نمی کند بلکه عمل خود را در راستای تکامل و سعادت انسان منظور می کند و چه بسا برای اصلاح و تربیت فرد از وی طلبکار هم بشود. این دقیقا تلقی و طرز تفکر فرقه ها است که خودشان را معیار و معادل حق می دانند. فرقه ها آنچنان حقانیت و تقدسی برای خود قائل هستند که هر عملی از آنها سر بزند آن عمل را از حقانیت ایدئولوژی فرقه محسوب می کنند.
سایت ایران قلم:
با تشکر از شما که در این گفتگو شرکت کردید
آقای شمس حائری:
من هم از شما متشکرم

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا