نوشته خوانی های اجباری در برنامه “پرونده”، علیه ملاقات و عواطف خانوادگی

سایت های کذاب، دروغگو و فریب مجاهدین در مطلبی تحت عنوان :
” هدف ولی فقیه از بازگشائی سیرک مزدوران اطلاعات در اشرف 3 – در برنامه پرونده “

به حمله و هجوم علیه خانواده ها پرداخته اند!

این قبیل انشاء خوانی های تکراری در برنامه ی پرونده که تحت نظارت مستقیم شقی ترین شکنجه گران فرقه ی رجوی قرار دارد، نمایشات مفتضحی است که همیشه رسواست و وحشت بیش از پیش سران زندانبان و شکنجه گر فرقه ی رجوی را برملاء می سازد.
چند زندانی و اسیر مفلوک ! که چشم بر کاغذ و نه بر دوربین ، هرکدام سعی می کنند، با احساسات و شور وحرارت بیشتر از دیگری صحبت کرده و درجه ی نوکری و سرسپردگی خود را بیشتر اثبات کنند تا بلکه ” ج ” مورد نظرشان یک پوزخندی به آنها بزند! نمی دانند که خیلی وقت است که از احساس و عاطفه، تهی شدند و تکرار خزعبلات امثال فاضل میر موسوی سیگارودی و اسدا.. مثنی و فروغ پاکدل و حسین ربوبی و اکبر معینی و قربان کریمی و احمد حنیف نژاد و مهری حاجی نژاد و نعمت اولیائی و حسن محصل و حمید آراسته و فرید کاسه چی و نریمان عزتی و سایر شکنجه گران وزندانبانان و اطلاعاتی های رجوی ، رنگ باخته و از انسانیت تهی شده است !
اگر یک لحظه این خوانندگان از روی نوشته ی کنار دوربین ! چشمشان را باز کرده و ببینند که چه می گویند، باید شرم کنند! مگر می توان علیه پدران و مادران رنج کشیده که اوج احساسات و عواطف آتشین خود را نثار فرزندانشان می کنند، به لجن پراکنی پرداخت؟ این کار یک شرمساری بزرگ است.
یکبار هم که شده از بیرون به این قضیه نگاه کنید! مسخره نیست ؟ کار کثیفی نیست ؟ ننگ نیست ؟
خود را گول نزنید! آیا واقعا مجاهدین از عراق با تدبیر مریم رجوی خارج شدند و از عراق نجات پیدا کردند یا این فشار خانواده ها و اصرار آنها به نجات جان شما و درخواست انتقال به یک کشور امن تر بود که به سرانجام رسید؟
مریم رجوی تا آخرین لحظه اصرار داشت که شما پناهندگی عراق را بگیرید و در عراق ماندگار شوید. اصرار سران فرقه بر این بود که حتی یک نفر هم از عراق خارج نشود! اما این خانواده ها بودند که پای نامه ی خروج سازمان از عراق را با فداکاری های بیکران خود مهر زدند!
این ” انتقال بزرگ ” که رهبران شما از آن دم می زنند، یک انتخاب نبود! اجباری بود که خانواده ها رجوی را بدان مجبور کردند، وگرنه اگر به انتخاب رجوی ها بود ، نجات جان مریم با اعوان و انصارش در بحبوحه ی حمله به عراق از طریق مرز اردن، تنها انتخاب سازمان بود! این سران سازمان بودند که با نگهداری اجباری اعضاء در حصار اشرف، آنها را شکنجه می کردند، اما از سوی دیگر نور امید توسط خانواده ها بود که بر تاریک خانه های رجوی در اسارتگاه اشرف ، تابانده می شد و عشق و عاطفه را نوید داده و فردای بهتری را برای آنان خبر می داد.
در برنامه های پرونده ، ورق های پرونده هائی باز میشود که حال بهم زن و تهوع آور است. مضحک و ابلهانه است ! تمامی بینندگان احتمالی و شنوندگان مفروض ، از ته دل، به آن همه خیالبافی و دروغ و دجالیت خندیده و سران سازمان بیش از پیش در این برنامه رسواشده و سند ماندگاری مجاهدین رجوی به آرشیو می رود که ننگ ایران و ایرانی است .
راستی این همه وحشت از امضای یک طومار، برای درخواست ملاقات و دیدار ، برای چیست ؟
مگر شما نمی خواهید خلق قهرمان را در یک محیط آزاد و امن ملاقات کنید؟ به قول شما که ایران امن و دمکراتیک نیست ! اما کشور آلبانی که امن و مثلا دمکراتیک است. پس اجازه بدهید در آنجا خانواده ها خدمت برسند!
اصلا ایدئولوژی شما که این همه درست و حق است ، شاید خانواده ها را جذب کند و در آلبانی و پیش شما ماندگار شوند! وزارت اطلاعات که آنجا حضور ندارد ، خانواده ها دست بسته خدمت می رسند! الان هم که سالهاست سازمان جذب نیرو ندارد، بیائید این ملاقات های آتی را به میدانی برای جذب و تکثیر خود تبدیل کنید! شما مگر نمی گوئید اشرف 3 آمادگاه سرنگونی است ، با چند نفر پیر و پاتال که نمی شود به سرنگونی رفت.سرنگونی نیروهای جوان وسرزنده می خواهد و خانواده ها هم که اعضای جوان و بشاش زیاد دارند. آنها را جذب کنید تا هم کمیت و هم کیفیت نیروئی سازمان را بالا ببرید و هم سرنگونی را که سالهاست پشتش ماندید، محقق کنید!
اما به گمان من ، شما به خودتان ، به ایدئولوژیتان ، به رهبرتان ، به همه چیزتان شک دارید! ترس شما از خانواده ها ازخالی بودن دستتان است ! از تهی بودن درونتان است ! از بی وجودی رهبرتان است ! از پوچ بودن ایدئولوژیتان است !… وگرنه چند خانواده ی بدون سلاح و بدون زره و سپر و… که ترس ندارد!!! رهبران سازمان از همه چیز و همه کس می ترسند! مادران و پدران که ترس ندارند! خانواده ها که نمی خواهند به زور شما را از سازمان بیرون بیاورند! اتفاقا آنها می گویند که قصد ما فقط یک دیدار ساده است! خیلی از آنها اصلا سیاسی نیستند! از سیاست و سیاست بازی هم چیزی بلد نیستند، فقط و فقط به قصد دیدار می آیند!
اعضای سازمان که این سطور را می خوانند، یک لحظه کلاه خود را قاضی کنند! صله رحم در اسلام هم خیلی سفارش شده است ! آنها برای دیدار می آیند و قصد اذیت و آزار هم ندارند! آیا این حداقل رسم جوانمردی نیست که به پاس بزرگ کردن شما ، اجازه ی یک دیدار ساده به آنها را بدهید؟… این پیش لرزه ملاقات و عواطف خانوادگی در اشرف 3! بزودی به زلزله ای بزرگ ختم خواهد شد، که خواب را از چشمان رهبران این فرقه خواهد ربود…
فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا