معرفی کانون قلم

خرد ورزی، فرهیختگی، و روحیه مدارا و صلح جویی؛ از دیدگاه فرهنگ ایران زمین و رهروان استراتژی ضد خشونت ؛ اصولی مبنایی هستند. اگر نیک بنگریم خواهیم دید که فرهنگ ایران زمین، خرد و جان را؛ همسنگ و در امتداد یکدیگر می داند.

از همین رو است که حکیم ایران زمین، فردوسی بزرگ، شاهکار بی همتای خود شاهنامه را بنام "خداوند جان و خرد" آغاز می کند. فردوسی "جان" به مفهوم "زندگی"، و "خرد" به مفهوم "آگاهی" را، جدا و پاره از یکدیگر نمی داند، بلکه خرد و آگاهی را ادامه ی هستی و زندگی می داند تا جاییکه خرد و آگاهی را " چشم جان" می خواند. اما خرد ورزی، صلح جویی و کسب روحیه مدارا چگونه از تاریکخانه ی درون آدمی سر برون می کشد، می شکفد؛ و رخ نمایان می کند؟

چگونه می توان تاریکخانه ذهن و قلب آدمی را روشن کرد؟ آیا راهی جز قلم هست؟ برای مبارزه با خشونت، تروریسم و تاریکی چه باید کرد؟ یاران "قلم" فکر می کنند که برای مبارزه با خشونت و دمیدن روحیه مدارا و مسالمت جویی و تابش نور در تاریکی، راهی جز" قلم" نیست؟

"سلاح" آتش می گشاید و خون را جاری می کند و بطور درون جوش، "فرهنگ خشونت و جنگ" را در درون آدمی نهادینه می کند تا "زندگی" را بگیرد. اما "قلم" چنین نیست. "قلم" جستجوگر است و به "زندگی" جان می دهد و در عین تولد و جوانی، پیر است. "قلم" برعکس "سلاح" جوانمرد است و از پشت شلیک نمی کند تا جان و زندگی را بگیرد تا به مقصد و آرمان شهر خود نزدیک شود. آرمان شهر "قلم" چیست؟

هدف "قلم"، تقویت "استراتژی ضد خشونت" و دمیدن روحیه مدارا و مسالمت جویی در پیکر زخمی آدمی است، تا از این طریق هم خود درمان شود و هم مداوا کند. "قلم" همیشه در تکاپو و جستجوی ناشناخته ها و تازه ها است و تلاش می کند زیر و بَم استراتژی خشونت طلبانه و مسلحانه را بشکافد و عریان کند. "قلم" از شکست نمی ترسد و هر شکستی را آزمونی تازه برای در هم آمیختن خرد، صلح و زندگی بشمار می آورد.

"قلم" می پندارد دو راه در پیش روی دارد. یکی راهی دراز، اما روشن. دیگری راهی کوتاه، اما تاریک. در جاده روشن، هر چند دراز و طولانی، می توان محبت، مهربانی و عشق را دید. اما در " جاده تاریکی" جز خشونت و سیاهی چیزی را نمی بینی. در "جاده تاریکی" که اتفاقاً کوتاه جلوه داده می شود، اگر خواستار نور و روشنایی شوی تا در چاه نیفتی، منادیان خشونت در همان جاده تاریک برایت سلول انفرادی می سازند و زندان ابوغریب را تدارک می بینند.

"قلم" سهم و نقش رهبری "جاده تاریکی و خشونت" را از رهروان این جاده جدا می کند. ما فکر می کنیم رهروان "جاده تاریکی و خشونت"، به صورت بالقوه، رهروان "جاده روشنایی و محبت" هستند. قلم اعتقاد دارد بدین دلیل که جاده تاریک است، بطور درون جوش، تاریکی و خشونت تولید می شود، بنابراین رهروان "جاده تاریکی و خشونت"، تنها به نور و گرمای محبت نیاز دارند، زیرا طینت انسان، محبت طلب و حرکت به سمت روشنایی و آگاهی است. آنها بعد از احساس گرما، روشنایی و لطافت زندگی خود قلمی خواهند شد که رهبر جاده تاریکی و خشونت را مورد پرسش قرار دهند که چرا تاریکی؟ چرا خشونت؟ چرا عملیات مسلحانه و تروریستی؟ چرا زندان انفرادی؟ چرا زندان ابوغریب؟ چرا خیانت؟ و چرا های دیگر.

اتفاقاً به همین دلیل رهبران "جاده تاریکی و خشونت"، که چَشم دیدن درخشش رنگهای شاد را در میان گندم زارها و در زیر تابش خورشید ندارد، تلاش می کنند در "جاده سیاهی و خشونت" بجای بذر گندم و محبت، تخم کینه و نفرت بپاشند تا مردگان متحرک بسازند و سپس از گورهای پوسیده و استخوانهای آنها سر پناهی برای خود فراهم کنند. ما، آنها و همه باید یاد بگیریم که با کلمه سخن بگوییم نه با گلوله.

رهبر "جاده تاریکی و خشونت" روزی فریاد می زد که وای به روزی که گلوله (گلوله ای که هنوز گلوله نبود) را با گلوله پاسخ دهیم، و آن شد که در سه دهه گذشته بر مردم ما رفته است. باید "نسل جان و خرد" فرصت عشق ورزی و ابراز محبت پیدا کنند تا برای همیشه "قلم و جوهر" جای "سلاح و باروت" را بگیرند. باید بیماران خشونت، ترور و فرقه گرایی با "کلمه و قلم" درمان شوند، زیرا این بیماری تنها زاییده نسل ما نیست، ما وارث "فرهنگ خشونت" در تاریخ گذشته و معاصر ایران هستیم.

یکی از ویژگی های برجسته چند قرن اخیر کشورهایی چون ایران، استفاده از "ابزار خشونت" و در نتیجه نهادینه کردن " فرهنگ خشونت" در اشکال مختلف آن در زندگی سیاسی مردم ایران و نخبگان آن بوده است. در واقع پیدایش "خشونت و ترور" به بستر تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ما باز می گردد و تقریباً تمامی نظام های سیاسی ایران در چند قرن گذشته، ساختار قبیله ای داشته که پادشاهان مختلف، از عشیره های مختلف، بر مردم حکومت می کرده اند و جابجایی قدرت در تمامی این حکومت ها نیز تنها از طریق نظامی صورت گرفته است. یعنی این باور نادرست در قلب و ذهن نهادینه شده است که راه حل تغییر "سلاح و خشونت" است.

در این تردیدی نیست، کسی که "خشن" می شود و از ابزار خشونت برای رسیدن به اهداف سیاسی، و حتی آزادیخواهانه استفاده می کند، دیگر نمی تواند انسان نرم و مدارایی باشد. بنابراین آن آزادیخواه، حتی بعد از تغییر و کسب قدرت سیاسی، نمی تواند مدارا و محبت و آزادی را به ارمغان بیاورد. کسی که با"سلاح و خشونت" می آید، برای ماندن نیز از "سلاح و خشونت" استفاده خواهد کرد و دیگر نمی تواند معجزه "قلم و کلمه" را در یابد.

بنابراین ما به سهم خود تلاش می کنیم که محبت را جایگزین خشونت، گفتگو را جایگزین قهر، و "قلم" را جایگزین "گلوله" کنیم. ما در این مسیر تلاش خواهیم کرد که از آفت های "قلم" نیز به دور باشیم و "قلم" ما نرم و لطیف بنویسد. "قلم" تلاش می کند که در زمینه شفاف سازی و روشنگری و دادن بینش صلح جویی و مدارا به جامعه نقش خود را ایفا کند و در این راه دست همه کسانی که درد خشونت، ترور، زندان و آوارگی را کشیده و می خواهند نرم و لطیف بنویسند، می فشارد.

کانون قلم

26 مهر ماه 1385ـ 18.10.2006

آدرس سایت قلم: www.iran-ghalam.de

Ghalam Association

Postfach 90 06 63

Köln –Deutschland 51116

Phone: +49 (0)1639087523

Phone: +49 (0)1756391365

Email:info@iran-ghalam.de

Email:kanoon-ghalam@hotmail.de

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا