نقش مریم رجوی در ترور دانشمندان هسته ای

ترور دانشمند هسته ای ایران!

روز گذشته (7 آذر 1399) یکی دیگر از دانشمندان هسته ای کشورمان به دست ایادی و تروریست های عبری-غربی به شهادت رسید. ترور حقیرانه دانشمندان ایرانی حرکتی بشدت بزدلانه و در عین حال هدفمند برای درهم شکستن اراده بزرگ مردم ایران برای حفظ تمامیت ارضی کشورشان و تسلیم شدن در برابر زیاده خواهی های امپریالیسم و صهیونیسم جهانی است.

اقتدار روز افزون ایران در غرب آسیا و راه یافتن به جمع کشورهای تأثیرگذار جهانی، ترس و وحشت بزرگی برای اشغالگران سرزمین فلسطین ایجاد کرده که در آن مرگ و نابودی خود را به وضوح مشاهده می کنند. وقتی دشمنان، در عرصه های مختلف نظامی، سیاسی و منطقه ای به بن بست می خورند و تمامی پروژه های ضدایرانی شان به شکست می انجامد و در تکمیل پروژه داعش و طالبان به استیصال می رسند، چاره ای جز ترورهای بزدلانه ندارند.

هرچند آنها در طی سالیان طولانی تجربه کرده اند که ترور سرداران و سیاستمداران و دانشمندان ایرانی جز به رسوایی بیشتر خودشان و جزم شدن اراده مردم ایران برای رسیدن به هدف نمی انجامد، اما وقتی تنها امید آنها برای تجزیه و ساقط کردن ایران توسط «ترامپ» با توسل به اقدام جنایتکارانه «تحریم تمام عیار مردم ایران» و «ترور سردار دلها» هم به جایی نمی رسد و جمهوری اسلامی ایران همچنان پابرجا و استوار باقی مانده است، چاره ای جز دسیسه های تروریستی برایشان نمی ماند. مریم رجوی برخلاف همیشه که از «اعدام انقلابی و مجازات» سخن می گفت، اینبار به صراحت از ترور این دانشمند والاقدر دم زده و آنرا یک ضربه استراتژیک به ایران خوانده است.

ترور دانشمند هسته ای ایران!
استفاده از مزدور تروریست های اجاره ای، همیشه چاره درد مزمن دشمنان ایران بوده است. دردی که البته درمانی بر آن متصور نیست و تا نابودی کامل تفکر جنایتکارانه شان ادامه خواهد داشت، و به یقین با آزادی سرزمین های اشغالی در آینده ای نه چندان دور، پاسخ تاریخی خود را دریافت خواهند کرد.

محاکمه دیپلمات ایرانی!
درست در زمانی که یک دیپلمات ایرانی (با دسیسه موساد و مریم رجوی، و همکاری نهادهای امنیتی اروپایی) در حال محاکمه شدن به اتهام دروغین «تلاش برای بمبگذاری در سخنرانی مریم رجوی» بود، و در حالی که ایران با حسن نیت یک جاسوس اسرائیلی را در ازای رهایی 3 تاجر ایرانی آزاد می کرد، همزمان توطئه برنامه ریزی شده برای ترور دانشمند ایرانی به اجرا در آمد تا چهره واقعی غرب و صهیونیست ها را به نمایش بگذارد که چگونه با دستکش های مخملی و لبخند وارد می شوند، اما چنگول های آهنین را به صورت مردم ایران می کشند.

این نمایش سخیف (که یک دیپلمات ایرانی را با اتهامی که توسط موساد و فرقه تروریستی مریم رجوی تولید شده به دادگاه می کشانند و از آن طرف بلافاصله بعد از آزادی جاسوس موساد، دانشمند ایرانی را در کشور خودش ترور می کنند و هیچکدام از همان کشورهای اروپایی این ترور را محکوم نمی کنند)، بخوبی سیاست دوگانه غرب را در برابر تروریسم به نمایش می گذارد و دلیل بی اعتمادی ایرانیان به نمایش های عوامفریبانه حقوق بشر اروپایی ها را روشن می نماید.

عبث نیست که رهبر جمهوری اسلامی ایران بارها تأکید کرده که به اروپایی ها هم نباید اعتماد کرد، چون از یک طرف لبخندزنان دم از حقوق بشر می زنند، و از آن طرف ملت ایران را در میان تحریم های ظالمانه آمریکا به حال خود رها می کنند و به آن مشروعیت می بخشند و با سکوت در برابر ترور دانشمندان و سرداران ایرانی (و همزمان محاکمه نمایشی یک دیپلمات ایرانی به جرم تلاش برای ترور مجاهدین خلق در اروپا!)، خوی تروریستی خود را به نمایش می گذارند. نمایشی سخیف و رذیلانه از دوگانگی در برابر تروریسم، آنهم با دفاع از یک جریان تروریستی که صراحتاً به «ترور و اعدام خیابانی» هزاران ایرانی اعتراف کرده است.

امیر سعدونی و نسیمه نعامی!
محاکمه دیپلمات ایرانی در حالی صورت می گیرد، که متهمان اصلی این پرونده، دو تن از هواداران مجاهدین خلق به نام های «امیر سعدونی و نسیم نعامی» هستند. این دو بارها در تظاهرات های مجاهدین شرکت کرده بودند و با مهدی ابریشمچی از مسئولین سازمان مجاهدین خلق ارتباط نزدیک داشتند.

این نمایش در حالی در بلژیک به انجام می رسید که پرده دیگر همین نمایش در دماوند در حال انجام بود و نقشه ترور دانشمند بزرگ کشورمان آقای «محسن فخری زاده» توسط ایادی موساد در ایران به اجرا در می آمد. آنهم درست در زمانی که تنها 2 روز از آزادی جاسوس اسرائیلی توسط ایران می گذشت.

ترور دانشمند هسته ای ایران

سوآل اینجاست که آیا همزمانی این سلسله رخدادها (آزادی جاسوس اسرائیلی، محاکمه دیپلمات ایرانی به اتهام موساد ساخته ی بمب گذاری در مقر سخنرانی مریم رجوی، پرواز یک پهپاد جاسوسی اسرائیل از سرزمین های اشغالی به بحرین، دیدار مایک پمپئو با سران بحرین، ترور دانشمند شهید ایرانی) یک تصادف بوده و یا برنامه ای هماهنگ که مجاهدین خلق نیز در آن نقش اطلاعاتی یا اجرائی و مشاوره ای داشته اند؟

و اگر این ماجرا تصادفی نبوده است، اتحادیه اروپا تا کی می خواهد سیاست دوگانه در برابر اقدامات تروریستی اتخاذ کند و به مجاهدین خلق اجازه فعالیت های تروریستی بدهد؟ مسلماً مردم ایران هرگز این جنایت را نخواهند بخشید و مسببان آنرا چه نام خود را ایرانی گذاشته باشند و یا بیگانه باشند، به محاکمه و مجازات خواهند کشانید. ترور و شهادت سهمگین این دانشمند ایرانی نیز همچون ترور سردار سلیمانی، داغی است که همیشه در دل ایرانیان تازه خواهد ماند تا زمانی که جنایتکاران و خائنین در هرکجا که باشند به دادگاه کشانیده شوند و به مجازات برسند.

حامد صرافپور

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا