نجات در هفته ای که گذشت – شماره 26

مروری بر مطالب 23 تا 28 بهمن ماه 1400 درج شده در سایت نجات

*شنبه 23 بهمن

در روز شنبه جمعاً 10 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

خانواده ترابی در گذر خیانت های سازمان مجاهدین خلق – قسمت اول

… دو خواهر حاج نادعلی به نام های معصومه و مریم بانو که به همراه قربان و همسرش زهرا سراج و همچنین فرزند آن ها محمدرضا گرفتار سران سازمان مجاهدین شده بودند، هنوز در داخل فرقه رجوی حضور دارند. محمدرضا در حال حاضر در کشور آلمان زندگی مستقل و آزادی دارد. محمد رضا در زمان جنگ کویت که فرزندان عناصر مجاهدین را به بهانه جنگ از عراق خارج می کردند، به خارج فرستادند و سپس بعد از 17 سال با عناوین دروغینی مانند دیدار با مادر و خانواده به داخل عراق کشانده و او را دوباره گرفتار کردند که در نهایت بعد از اخراج سازمان ضد انسانی مجاهدین به آلبانی، محمدرضا توانست خود را نجات داده و به کشور آلمان پناهنده شود.
… کشته شدن قربان ترابی یکی از صدها جنایتی است که نشان از وحشیگری بی حد و حساب سران سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق دارد. در سال 1373 و بعد از آن که مسعود رجوی خائن عناصر خودش را مجبور به طلاق ایدئولوژیک کرد، قربان ترابی و تنی چند از عناصر فرقه رجوی به این موضوع اعتراض کردند و سرکرده فرقه برای آن که بتواند قربان ترابی و امثال او را تسویه کند، عملیات چک امنیتی یا همان تسویه داخلی را شروع نمود و تمام افرادی که نسبت به طلاق ایدئولوژیک و یا فرمان های آبکی و من در آوردی سرکرده سازمان اعتراض کرده بودند را به عنوان جاسوس رژیم مورد شکنجه قرار داد. این وحشیگری به حدی بود که وقتی قربان ترابی را به سلول میرعسگری انداختند، دست قربان ترابی شکسته بود و دیگر نفس های آخرش بود و خون تمام سر و صورت او را پوشانده بود. مریم بانو ترابی خواهر قربان و معصومه نیز جزو کسانی بودند که مورد شکنجه قرار گرفتند و مریم بانو که خبر کشته شدن برادرش را شنیده بود تا مدت ها دچار اختلال روانی شدید شده بود و معصومه از او مراقبت می کرد…

برادر قربان ترابی

ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت سوم

… پسران سید مرتضی که هر دو کمتر از 17 سال داشتند، با ترفندهای باند رجوی و با قول دیدار پدر و اقامت 6 ماهه در عراق و سپس بازگشت به آلمان، ربوده شده و در سیاهه کودک سربازها قرار گرفته اند. پسر بزرگتر که یاسر اکبری نسب نام داشت، بعد از مشاهده نیرنگ کاری های رجوی ، به فردی معترض و ناراضی تبدیل شده بود و سازمان که تاب تحمل هیچ انتقادی را ندارد سرانجام در شهریور 1385 او را به طرز مشکوکی به قتل رساندند.
خانواده ی من در بی اطلاعی و درماندگی محض از بابت سرنوشت برادرم سید مرتضی، قرار داشت. تا این که سال 2003 آمریکا و تعدادی از متحدین اش به عراق حمله کردند. این حمله بعد از تصرف افغانستان که به بهانه از بین بردن القاعده که دست ساز خود آمریکا بود، انجام گرفته بود. جالب اینجاست که حکومت مستقر در افغانستان صراحتاً به آمریکا اطلاع داده بود که حاضر است که بن لادن را که رهبر این جریان تکفیری بود، به آمریکا تحویل دهد تا به اتهام دست داشتن در انفجار کاملاً مشکوک برج دوقلوی آمریکا محاکمه شود و آمریکا که هدفش تصرف افغانستان و نه ازبین بردن القاعده بود ، بدون توجه به این پیشنهاد دولت افغانستان ، این کشور را با بمباران های سفره ای وحشتناک تصرف کرد….

درخواست دیدار با سعید حسینی در اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی

آقای محمد حسن رضایی جلفایی، دایی سید سعید فرج الله حسینی که در اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی گرفتار است، همراه با همسرش خانم فائزه بلالی، شهروندان ایرانی – سوئدی، که هم اکنون در آلبانی به سر می برند، اعلام نمودند که تلاش خود برای دیدار با سعید حسینی را همچنان ادامه می دهند.
سعید حسینی که در جریان جنگ ایران و عراق سرباز بود، اسیر جنگی نیروهای عراقی گردید و سپس در پی تبانی بین مسعود رجوی و صدام حسین، تحویل سازمان مجاهدین خلق شد. او از آن پس دیگر هیچگونه ارتباطی با خانواده اش نداشته است. سال ها بعد اطلاع حاصل شد که وی در اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی به سر می برد.
زمانی که آقای رضایی و خانم بلالی همراه با وکیلشان به دروازه اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی مراجعه نمودند و خواهان دیدار با سعید شدند، از جانب مسئولین اردوگاه به آنان گفته شد که سعید حسینی مایل به دیدار با بستگانش نیست. اما مسئولین اردوگاه هرگز اجازه ندادند تا سعید خود این مطلب را حضوراً به دایی و زن دایی اش بگوید….

دایی سعید فرج اله حسینی

روزی که کتاب آرشیو را در کمد من پیدا کردند

یک سری کتاب هایی به اسم کتاب آرشیو در کتابخانه مجاهدین موجود بود که تمام جنایات آمریکایی ها در کتاب ها ثبت شده بود و بایستی ما کتاب های آرشیو را مطالعه می کردیم و با جنایات آمریکایی ها در ویتنام و … آشنا می شدیم. زمانی که آمریکا صدام را سرنگون کرد و آمریکایی ها حفاظت پادگان اشرف را برعهده گرفتند، مواضع سازمان تغییر کرد. سید الرئیس جای خود را به آمریکایی ها داده بودند و مسعود رجوی و سازمانش قرار بود این بار بشوند مزدور آمریکایی ها!
… من هم گفتم ترس شما از چیست؟ شما که دشمن آمریکایی ها بودید چی شد که الآن آمریکایی ها شدند دوست! این را که گفتم کادرهای فرقه شروع کردند به مزخرف گویی. یکی می گفت اول موضع خودت را مشخص کن با مایی یا بر مایی؟ دیگری می گفت برادر رحمان این مزدور است و پرونده تشکیلاتی خوبی در سازمان ندارد. من نمی دانم چرا سازمان این همه سال این را تحمل کرده و یکی دیگر می گفت آرشیو را می خواسته به عنوان سند تحویل آمریکایی ها بدهد و بگوید که سازمان دشمن شماست و …

دیدار خانواده ناصر محمدی با اعضای انجمن نجات زنجان

… ناصر محمدی از جمله سربازانی بود که در جنگ ایران و عراق توسط عناصر فرقه در منطقه عملیاتی جنوب اسیر گردید و بدلیل مخالفت با حضور در عملیات نظامی تحت عنوان فروغ جاویدان (مرصاد) از ناحیه پشت مورد اصابت قرار گرفت و جان باخت. رقیه محمدی تنها فرزند دختر ناصر محمدی می باشد که در زمان اسارت پدرش هنوز از مادر متولد نشده بود و پس از کشته شدن پدرش، چشم به دنیا گشود و حالا در کنار عمویش برای خونخواهی پدر سر از پا نمی شناسد. وی برای دفعات متعدد ضمن نامه نگاری به مراجع بین المللی و دول غربی تقاضای طرح دعوی علیه رجوی را مطرح کرده است .

خانواده ناصر محمدی

*یکشنبه 24