نتیجه کار انقلاب کرده های مریم را هم دیدیم

زمانی که حادثه فجیع بشدت مشکوک 11 سپتامبر 2001 اتفاق افتاد، مسعود رجوی مفلوک تمام نیروهای خود را از قرارگاه های متعددش درعراق جمع کرد وهمراه آنان به رقص و پایکوبی پرداخت و در کنار سخنان دیگر خود گفت که: ” این حادثه از طرف اسلام ارتجاعی انجام گرفته و منتظر باشید تا کار نیروهای اسلام مترقی و انقلابی را که این اسلام انقلابی؟! در وجود انقلاب کرده های مریم متسجم شده، ببینید که چه محشری بپا میکند “!

او بطور سبک سرانه تصور میکرد که مسئله به این سادگی  و بدون کمک و کارسازی های تمام یا قسمتی از امپریالیزم آمریکا اتفاق افتاده و جنایت انجام شده، کار صرفا تکفیری هاست!!

بعد از فرو خوابیدن جار وجنجال وسیع اولیه ای  که این حادثه بر پا کرده بود، رفته رفته معلوم شد که هیئت حاکمه آمریکا برای خواباندن بحران های لاعلاج سیستمی خود، منافع فراوانی در این قبیل ماجراجویی داشته و آنها را علاج درد مزمن و بی درمان خود میدانسته است.

با فروپاشی شوروی، کشتیبان را سیاستی دیگر آمده بود و آمریکا با خالی دیدن میدان در صدد اعمال سلطه کامل بر سراسر جهان، بر آن شده بود که کشورهای نافرمان و بقول خود سرکش را از پا درآورده تا هیچ مانعی بر این سلطه طلبی های کامل خود در مقابلش نداشته باشد.

ظاهرا بمباران سفره ای کشور قدرتمند وغیر متعهد یوگسلاوی و تبدیل کردن آن به 8 کشور ضعیف و توسری خور، افاقه ننموده ولازم آمده بود که 7 کشور دیگر جهان نیز به چنین سرنوشت شومی دچار شوند که لاجرم ماجرای 11 سپتامبر بوجود آمد و قرعه فال بنام افغانستان افتاد که شکننده تر از 6 کشور دیگری بود که باید از پا درآیند .

هم مدارک مستند منتشر شده و هم برابر این اصل که طبق آن بررسی میکنند که حادثه مفروض بنفع کیست ، کاملا ثابت کرد که یکی ازطرفین بوجود آورنده این حادثه، خود دولت امریکا بود که با تهییج افکار عمومی خود ، ملات لازم را در اختیار داشته باشد. بخصوص اینکه بیست و چند صفحه از پرونده این ماجرا ابدا منتشر نشد تا زد و بند پاره ای از شاهزادگان عربستان با اقلا قسمت مهمی از عوامل حکومتی آمریکا روشن نگردد!

در هر صورت، عمری باقی ماند تا وضعیت غایی ” انقلاب کرده های مریم ” را با وضوح کامل مشاهده کرده و ببینیم که این ” درهای غلطان و گرانبها ” نه تنها هیچ ضربه ای نتوانستند به امپریالیزم آمریکا بزنند، بلکه به چرخ پنجم گاری آن تبدیل شده و در تحلیل نهایی به تنها کاری که دست یافتند، دریوزگی در برابر امپریالیزم بود تا ثابت کنند مسعود رجوی چه تحلیلگر زبون و بیسوادی بوده و فکر چه چیزهایی را کرده بود که عملا عکس آن به اثبات رسید و البته آنقدر پر رو تشریف داشت که حتی برای یکبار به اعضای تشکیلات تحت تسلط اش بگوید که اشتباه کرده و به خاطر این از خود انتقاد میکند.

باتوجه به ماهیت عمیقا فرقوی- فرقوی از نوع منفی و ضاله اش- تصور نمیرود که در آینده ی قابل پیش بینی هم شاهد انتقاد از خودی که من همواره توقع آنرا از هر انسان کار بدستی دارم ، باشیم.

رضا اکبری نسب

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا