نجات در هفته ای که گذشت – شماره 63

مروری بر مطالب 14 الی 19 آبانماه 1401 درج شده در سایت نجات

*شنبه 14 آبان

در روز شنبه جمعاً 10 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

نامه مدیر عامل انجمن نجات به رهبر اپوزیسیون آلبانی

سازمان مجاهدین خلق در فقدان هرگونه نظارت بر اعمالش در خاک آلبانی توانست اولیه ترین حقوق انسانی اعضای خود و خانواده های آنان را نقض نماید و مواردی از جمله حبس، شکنجه، خودکشی و حتی قتل در داخل اردوگاه گزارش شده که توسط پلیس پیگیری نگردیده است.
همچنین این سازمان در ارتکاب به اعمال مجرمانه از جمله قاچاق انسان و اسلحه و مواد مخدر و همچنین پولشویی و کلاهبرداری دست باز داشته است. این سازمان تحت حمایت سفارت آمریکا در تیرانا و عناصر فاسد در دستگاه امنیت و پلیس کشور توانسته است امنیت و منافع ملی آلبانی را که خواهان عضویت در اتحادیه اروپاست به خطر بیندازد.
… خواست خانواده ها در یک جمله برچیده شدن مناسبات فرقه ای در داخل سازمان مجاهدین خلق و رعایت حقوق بشر و امکان ارتباط با اعضا می باشد….

نقش انکار ناپذیر اعضای جداشده در افشای ماهیت فرقه رجوی در عرصه اجتماعی ایران – قسمت چهارم

… در جبهه آمریکا، ارتش با توجه به مخالفت های مردم و گروه های معارض عراقی و عملیات هایی که بر ضد سربازانش صورت می گرفت طی یک جمع بندی به این نتیجه رسید که از مجاهدین خلق که شناخت کافی نسبت به اوضاع داخلی و گلوگاه های مرزی و همچنین سابقه عملیات های نظامی دارند برای مقابله با موج نارضایتی ها و اقدامات نظامی گروه های عراقی استفاده نماید و برهمین اساس خط ارتش آمریکا بر وزارت خارجه پیشی گرفت و مجاهدین خلق نقشی را که به عنوان ستون پنجم برای دولت صدام ایفا می کرد این بار برای ارتش آمریکا ایفا کرد.
ایجاد سیطره های مشترک در خروجی های شهرهای کردنشین به همراه سربازان آمریکایی و دستگیری افراد مظنون به ضدیت با ارتش امریکا بخشی از خدمت رجوی به اشغالگران آمریکایی به منظور پاک کردن شعارهای ضد آمریکایی و سابقه ترور مستشاران آمریکایی در تهران و قبل از انقلاب 57 بود. علی رغم این همکاری ننگین که در ادامه جلوگیری از ریزش و جدایی اعضا و عدم حمایت نیروهای امریکایی را هم در دستور کار داشت، موج مخالفت و جدایی روند تصاعدی به خود گرفت. ارتش آمریکا مجبور شد که به دلیل بالا رفتن آمار اعضای جداشده کمپ بزرگ تری به نام تیف را در کنار پادگان اشرف برای جداشدگان تأسیس نماید. فرماندهی ارتش آمریکا موافقت کرده بود تا زمانی که مجاهدین خلق و قرارگاه اشرف تعیین تکلیف نشده است و اعضای جداشده به کشور ثالثی منتقل نشدند، در این کمپ نگهداری شوند….

روایتی از رنج در فرقه رجوی از زبان حمید آتابای در ساحل دریای آدریاتیک

… متن کوتاه آتابای و ویدئوی زیبایی که از ساحل دریای آدریاتیک به یاد خانواده‌اش منتشر کرده است، عمق شرارت فرقه مخرب رجوی در به زنجیر کشیدن اعضای خود را نشان می‌دهد:
“سلام دوستان یک حقیقتی تلخ از بخشی از زندگیم که تباه شده
در سازمان مجاهدین فرقه رجوی ۳۵ سال از بهترین دوران زندگیم به فنا رفت و از آنجایی که اهل ترکمن‌صحرا بودم عاشق دریا بودم…
۶ سال در مسافت ۲۵ تا۳۰ کیلومتری دریای ادریاتیک بودیم سازمان هرگز در زمان های که مردم کنار دریا بودند اجازه نمی‌داد ما به ساحل دریا برویم
تنها زمستان و آنهم دویست نفری ، ادعای آزاد سازی ایران و ادعای دادن آزادی ها به مردم ایران را دارد !!!
اما منی که سابقه ۳۵ سال حرفه ای تمام وقت بودم اجازه نداشتم کنار ساحل بیام
الان آزادم هر وقت دلم خواست کنار دریا میروم
به هیچ کسی مقید نیستم بگویم کنار دریا تا کجا بروم اما ما در سازمان بودیم بیست متر می‌خواستیم فاصله بگیریم یکی از سران فرقه باید برای پاییدن نزدیک ما می بود.”

اهدای دفترهای منقش به نشان انجمن آسیلا به دانش آموزان آلبانیایی

… انجمن آسیلا که رسالتش پشتیبانی از اعضای جدا شده از تشکیلات مجاهدین خلق برای بازگشتن به زندگی آزادانه در جامعه آلبانی است، تلاش می کند با ایجاد ارتباطات سازنده انسانی در جامعه میزبان حس نوع دوستی و وحدت میان دو ملت آلبانی و آیران را تقویت کند. در این مسیر با تمرکز بر اشتراکات فرهنگی دو کشور تاکنون اقدام به برگزاری رویدادهای اجتماعی و فرهنگی از جمله کمک به تهیدستان، برگزاری میز کتاب و تور کتاب کرده است.

چرا اعضای یک فرقه، آن را ترک نمی کنند؟

… سؤال اصلی مطرح شده در خصوص اعضای گرفتار در فرقه های مخرب کنترل ذهن اینست که چرا علی رغم تمامی فشارهای جسمی و روحی که بر آنان وارد می شود و حقوقی که از آنان نقض شده و محرومیت هایی که بر آنان اعمال می گردد به حضور خود در فرقه ادامه داده و به مناسباتی که “برده داری نوین” نام گرفته است تن می دهند.
… کسی که سال های زیادی از عمر خود را بر اساس باورها و اعتقادات غلط سپری نموده و در این راه متحمل هزینه و مشقت فراوان شده، حتی اگر صدها دلیل روشن مبنی بر نادرست بودن اعتقادش برای او بیان کنید، به سختی قادر است از اعتقاد خود دست بکشد و قبول کند که تمام رنج ها و زحماتی که در سال های طلایی عمرش متحمل شده، بی دلیل بوده است. شما هر چه در کاری بیشتر هزینه دهید در ادامه آن کار راسخ تر می شوید و ایمانتان به آن کار محکم ‌تر می شود….

مجاهدین خلق، منزوی تر از همیشه

… شنبه گذشته در پاریس سعی کردند بدون اسم بردن از سازمان بدنامشان، جمعیت ایرانیان را دعوت به تجمع اعتراضی کنند تا پس از اجرای برنامه این تجمع را به نفع خود مصادره کنند. خوشبختانه این فریبکاری به سرعت لو رفت و اتوبوس حامل اعضای این فرقه با شعارهای تند جمعیت ایرانی حاضر علیه مسعود و مریم رجوی بدرقه شد. این تجربه برای رجوی ها، بارها در اروپا تکرار شده است و به خوبی می دانند که هیچ جایگاهی در داخل و خارج کشور برایشان متصور نیست.
… انزوای سیاسی فرقه مخرب رجوی، از زمانی به وقوع پیوست که مسعود رجوی تصمیم گرفت هم پیمان صدام حسین در عراق شود. از آن روز به بعد همه از اطراف این سازمان پراکنده شدند و عطای وطن فروشی رجوی را به لقایش بخشیدند. خروج ذلیلانه رجوی ها در پاریس از صف ایرانیان، بار دیگر نشان داد که رهبران این فرقه وطن فروش آلبانی نشین، هیچ جایگاهی حتی بین ایرانیان خارج نشین معترض به حکومت ایران نیز ندارند….

*یکشنبه 15 آبان

8 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

روایت محمد محمدی از فساد جنسی در کمپ های مجاهدین خلق

تجاوز برادران مجاهد به جوانان کم سن و سال در شب ‌های قرارگاه اشرف

… مصطفی در این دیدار چند روزه برای فرزندانش جشن تولد گرفت و محمد در روز تولدش از عزم جزمش برای ترک مجاهدین خلق گفت. او دلایل این تصمیمش را برای پدر تعریف کرده بود. پدر در اقدامی هوشمندانه اظهارات پسرش را برای ثبت در تاریخ ضبط کرد. دوربین را برای فیلمبرداری به دست سمیه داد و در کنار محمد گوش به حقایق هولناکی از رنج فرزند جوانش سپرد.
… محمد که اقامت کانادا داشت پس از این دیدار توانست از فرقه رجوی جدا شود و به نزد خانواده در کانادا بازگردد اما سمیه علی رغم اقدام به نوشتن نامه برای دولت کانادا موفق به بازگشت نشد. تلاش ‌های مصطفی محمدی و همسرش برای بازگرداندن سمیه بی ثمر ماند. بار دیگر که مصطفی محمدی و همسرش برای دیدار با سمیه به عراق رفتند، شستشوی مغزی کار خود را کرده بود. اگر چه خانواده محمدی در آلبانی نیز پیگیر آزادی دخترشان بودند و مورد ضرب و شتم عوامل مجاهدین قرار گرفتند، سمیه هنوز در کمپ مجاهدین در آلبانی گرفتار است و پدر و مادرش هنوز چشم انتظار او هستند.

نقش انکار ناپذیر اعضای جداشده در افشای ماهیت فرقه رجوی در عرصه اجتماعی – قسمت پایانی

… اعضایی که به ایران بازگشته بودند برخلاف آنچه سال ها تصور می کردند با استقبال خانواده هایشان و همچنین همکاری و برخورد انسانی مقامات ایرانی مواجه شدند و درگیر هیچ گونه پیگرد قانونی نگردیدند. آن ها در اولین گام با حضور در میان خانواده ها اخبار سلامتی وابستگان آن ها را به اطلاع رساندند که با توجه به این که خانواده ها سال ها از عزیزان خود اطلاعی نداشتند شور و امید زیادی در میان آن ها ایجاد شد.
اعضای جداشده بازگشتی با حضور فعال در میان خانواده ها دو هدف را دنبال می کردند:
اول – اطلاع رسانی در خصوص وضعیت فرزندان و وابستگان آن ها در تشکیلات و دوم افشای مناسبات و به خصوص فضای اختناق و عدم آزادی تماس با خانواده ها و زندان و تسویه حساب های خونین اعضای منتقد. در ادامه اعضای بازگشتی به ضرورت کار منسجم تشکیلاتی رسیدند که در نهایت انجمن نجات که یک انجمن مردم نهاد وغیر دولتی بود را تشکیل دادند.
از این نقطه به بعد با تشکیل انجمن های نجات در سراسر کشور تمام خانواده ها به صورت منسجم در ارتباط با این انجمن قرار گرفتند و مستمراً به لحاظ اخبار و اتفاقات پادگان اشرف و وابستگان خود تغذیه می شدند….
دوم – همزمان بخش دیگری از اعضای جداشده ساکن اروپا با برگزاری اکسیون ها وهمچنین حضور در پارلمان ها و دیدار با نمایندگان کشورهای مختلف به افشای عملکردهای سران مجاهدین خلق در زمینه نقض حقوق بشر اعضای درون تشکیلات در عراق و سپس آلبانی پرداختند و حمایت های بسیاری از پارلمانترها و مطبوعات را جلب کردند. آن ها همچنین با طرح شکایت از عملکردهای وحشیانه و سرکوب گرایانه رجوی به مقامات قضایی و نهادهای حقوق بشری ادعاهای دروغین رهبران مجاهدین خلق در زمینه دموکراسی و حقوق بشر را افشا و خواهان پیگرد قانونی رهبران آن ها شدند….

پادکست با خبر باش به اهتمام انجمن نجات تولید و منتشر شد

… پادکست “باخبر باش” در سایت انجمن نجات در اول هر هفته به بررسی گلچینی از اخبار هفته قبل می ‌پردازد. این خبرها الزاماً مربوط به حوادث مهم جهان یا ایران نیست. خبرهای ما حوادثی را در بر می گیرد که به سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) ربط داشته باشد. در کل و به طور خلاصه می توان گفت اخباری است که بد نیست خانواده ها در جریان آن باشند.
گاهی ارائه یک خبر با لحنی صمیمانه یا بیان یک مثال یا یک لطیفه می‌ تواند جای ده ها تحلیل و بررسی کامل را بگیرد. ما از این ظرفیت آگاه هستیم و سعی می ‌کنیم در این مسیر حرکت کنیم.

کتاب خاطرات مسعود خدابنده با عنوان تهران تا تیرانا منتشر شد

… مسعود خدابنده که با نام مستعار “رسول” در سازمان مجاهدین خلق فعالیت می ‌کرد، در تابستان 1360 مسئول مستقیم انتقال محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری (عاملین انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری و دفتر نخست ‌وزیری) بود. اطلاعات او از پیشینه سازمان، روابط تشکیلاتی، طرح‌ های عملیاتی گوناگون، کمپ اشرف، منابع مالی سازمان مجاهدین خلق و پشت ‌پرده روابط مسعود رجوی با افراد و گروه‌ های مختلف، خواندنی و جالب است….

دریوزگی مکرر مریم رجوی در برابر ستمگران

… او در پیام خود به سران این قدرت ها که مداخله وسیعی در امور داخلی ما انجام داده اند ومدتی است که شکل این مداخله علنی تر و وقیحانه تر گشته می گوید که از قدرت نظامی ایران هراسی به دل راه نداده و با تمام نیروی جهنمی خود بر ایران بتازید!
… او از این سران خواسته است که اجازه ندهند که ایران سلاح بفروشد و این در حالی است که بدون آن که ما از فروش سلاح اطلاعی داشته باشیم و چیزی از کمیت و کیفیت آن بدانیم، از این امر آگاهی کامل داریم که این کشورها و حتی کشورهای به مراتب ضعیف تر از آن ها سلاح هایی با قیمت نجومی به اقصی نقاط جهان صادر می کنند و قاعدتاً اعتراضی برآن ها وارد نیست! …

*دوشنبه 16 آبان

در این روز کلاً 9 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

یک هویت چرخش مدار

… نشستی که به نشست امام زمان موسوم شده بود، نشستی که مسعود رجوی جلوی تعداد کمی از اعضای رده ‌بالا ایستاد و با این جملات ادعا کرد که امام زمان است. او گفت چرا از این که بگویید سرباز امام زمان هستید و او رهبری شما را برعهده دارد می‌ترسید؟ چرا وقتی حاضر است و زنده نامش را نمی ‌برید؟ شما لباس او را پوشیده ‌اید، نانش را می ‌خورید، مقابلش ایستاده ‌اید (خودش را جلوی سن رساند و قد صاف کرد) پس با افتخار نامش را هم به زبان بیاورید.
… در گفتگو با اسمیت مسئول آمریکایی مستقر در کمپ اشرف که به‌ خوبی فارسی می ‌دانست و دوران پهلوی در تبریز اقامت داشت و حتی ترکی هم بلد بود پرسیدم با این سوابق چرا باز هم از این جماعت حمایت می ‌کنید؟ به‌ راحتی و با منطق ساده ‌ای گفت اگر یک ماشین کنترلی توی خانه تمام وسایل تو را بشکند و خرابکاری و کثیف کاری کند چه‌ کار می ‌کنی؟ ماشین را از بین می‌ بری یا کنترلش را دست خودت می‌ گیری؟ وقتی کنترلش را دست خودت بگیری می ‌توانی هزار استفاده از آن وسیله بکنی وسیله‌ ای که برایش هزینه شده و می ‌تواند کارایی داشته باشد. بله آمریکا به ‌جای از بین‌ بردن، کنترل این فرقه را به دست گرفت، همچنین مسعود رجوی را….

مجاهدین خلق و سوء استفاده از دانش‌آموزان

… عضوگیری از دانش آموزان نامطلع از تاریخچه مجاهدین: در نخستین مرحله جذب ، نیروهای دانش آموز كه پرشور اما نامطلع از تاریخچه مجاهدین بودند در صدر دیگر اقشار قرار داشتند. در سه چهار ماه نخست انقلاب جذب این نیروها به كندی صورت می گرفت، ولی با گسترش فعالیت گروه های مختلف سیاسی و مطبوعات و تغییرات پرشتاب در فضای فرهنگی اجتماعی كشور، روند توسعه این گروه و جذب نیروها نیز سرعت گرفت.
در روند جذب نیرو، اقشاری چون كارمندان، كارگران، بازاریان و كسبه محلات نیز مورد توجه ویژه ای قرار داشتند ولی به خاطر كندبودن بیش از حد پروسه جذب، این اقشار (به خصوص كارگران و كاسب ها) در اولویت محسوب نمی شدند. بیشترین نیروی جذب شده در ابتدا دانش آموزان بودند.
… در نهایت پس از دستگیری اعضای مجاهدین آن ها اعتراف می کنند که در اردوهایی که مجاهدین دانش آموزان را تحت عنوان سازندگی به مناطق مختلف می‌بردند، آموزش‌ های نظامی داده می‌شد و به آن ‌ها اسلحه می ‌دادند؛ به همین دلیل است که می‌ بینیم در درگیری‌ ها و تشنجات سال ۵۹ که منجر به ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ گردید، یکی از اقشاری که در آن نقش فعالی داشتند، دانش آموزان بودند که توسط مجاهدین مغزشویی شده بودند.

برشی از کتاب عملیات مهندسی

برگی از جنایت‌ های مجاهدین در عملیات مهندسی

دهه 60 یادآور جنایت ‌های بی حد و اندازه سازمان مجاهدین است. مجاهدین خلق همزمان با پروژه ترور مسئولان نظام، طرح “عملیات مهندسی” را کلید زدند تا حامیان و طرفداران نظام را نیز به طرز فجیعی به قتل برسانند. برای آن ها فرق نداشت که “سوژه” چه کسی باشد؛ صرفاً اگر تیپ حزب اللهی داشت کافی بود؛ تیم ‌های عملیات مهندسی سوژه را می ‌ربودند و به سختی شکنجه می‌ دادند و سپس به قتل می رساندند.
… مهران اصدقی درباره چرایی این جنایت توضیح داد: از آنجا که خط شکنجه نمی ‌بایست لو برود و هر کس را که ما می ‌ربودیم در نهایت چه اطلاعات بدهد و چه اطلاعات ندهد بایستی کشته می ‌شد و از قبل نیز چاله ‌ای برای دفن این افراد کنده شده بود، باید فرد کفاش را می ‌کشتیم و همان روز که پاسداران را کشتیم، وی را نیز بعد از شکنجه زیادی که شده بود به همراه پاسداران کشتیم. کفاش را به همراه دو پاسدار روی صندلی بستیم و چشم‌ هایش را بستیم و با میله‌ های سربی او را بی‌ هوش کردیم. سپس به وی آمپول سیانور تزریق کردیم که از گلویشان صدای خرخر می ‌آمد و در حالی که هنوز زنده بودند و در حال جان دادن بودند، بدن آن ها را طوری طناب ‌پیچ کردیم که داخل صندوق عقب ماشین جا شود. بسته‌ ها را داخل صندوق عقب ماشین گذاشتیم و ساعت 9 شب ماشین حامل اجساد را تحویل خسرو زندی دادیم و او به همراه محمد جعفر هادیان آن ها را برای دفن بردند.

خطاب به سران فرقه رجوی: آزموده را آزمودن خطاست

… سران فرقه دام مردم فریبی را پهن نموده و با تمام چاپلوسی و حیله گری سعی در وارونه جلوه دادن ماهیت خود و تشکیلات نزد خانواده ها می کردند و با چرب زبانی فراوان سعی کردند آنها و بخصوص جوانان و نوجوانان همراه را که از اعضای خانواده نیروهای خودشان بود را جذب کنند و در عین حال بدنبال اخاذی از خانواده ها بودند و به بهانه مشکلات مالی وعناوین فریبکارانه دیگر، با هر ترفندی تلاش کردند پول و حتی طلاهای زنان را از آنان بگیرند که در موارد بسیار اندکی نیز موفق شدند … نتیجه اما دقیقاً برعکس شد و خانواده ها فریب حیله گری و دروغ و دغل رجوی و سران تشکیلات را نخوردند و اولاً هیچ کسی را نتوانستند جذب کنند و اکثر خانواده ها رو در روی مسئولین قرار می گرفتند و از ایران و حاکمیت دفاع می کردند و خاطره تنفرانگیز خیانت رجوی در همدستی با صدام را به آن ها یادآور می شدند. دوم این که همه سی دی های تبلیغی را در همان درب قرارگاه اشرف در هنگام خروج خرد می کردند و هیچ کدام را با خود به ایران نمی آوردند.

… آن ها تلاش کردند از خانواده ها مجدداً سوءاستفاده نمایند و برخی از خانواده ها را به خیابان بکشند و فرزندان جوان و نوجوانشان را قربانی مطامع رجوی نمایند و تلاش داشتند از اعضای خانواده ها آمار دستگیری و حتی کشته سازی داشته باشند و این آمار را بالا ببرند تا با یک تیر دو نشان بزنند. هم انتقام قبلی رجوی از خانواده ها گرفته شود و هم بتوانند روی موج تبلیغات، خانواده های این افراد را تحریک نمایند که مجدداً تو دهنی سختی خوردند و طبق اطلاع و آمارهای موجود در این زمینه رجوی کاملاً شکست خورده و خانواده ها این بار نیز به عهد خود برای مبارزه با فرقه رجوی تا رهایی فرزندانشان ماندند….

حجاب اجباری 24 ساعته برای زنان فرقه رجوی

… در واقع، اگر فردی التزام نظری به چیزی پیدا نکرد و تنها بر اثر نیروی بازدارنده و بالاجبار التزام عملی پیدا کرد، در درونش کینه، خشم و نفرت لانه می‌ کند و به محض این که فرصت بروز این احساسات را بیابد، راهی برای بروز آن ها برمی‌ گزیند. اجبار به رعایت یک واجب یا مستحب شرعی یا قانونی نه تنها برای جامعه زیان بار است، بلکه برای خود فرد نیز فایده ای ندارد. کاری که با زور انجام می ‌شود شامل ثواب و پاداش اخروی نمی ‌شود.
در مقایسه با ساختار سرکوب در کیش شخصیتی مسعود رجوی، در جامعه ایران حجاب قانونی ‌ای که زنان ملزم به رعایت آن بوده‌ اند، تنها در ساحت اجتماعی اجباری بوده است. زنان ایرانی دست کم در محیط‌ های خصوصی نیازی به سانسور عقاید خود ندارند و می ‌توانند بر اساس باورهای خود عمل کنند و التزامی به رعایت قانون حجاب کشور ندارد اما در تشکیلات مجاهدین خلق حتی در محیط‌ های زنانه تذکرهای فرماندهان زن درباره حجاب زنان زیر دست ادامه دارد….

خاطرات من و مجید

… من اتفاقی از یکی از شهروندان و کارگران عراقی که به قرارگاه اشرف برای کارهای مختلف مثل بنایی و کارگری و غیره می آمدند مجله ای گرفتم که چند تصویر زنان بدون حجاب داخل آن بود.
آن مجله را نشان اصغر دادم که اصغر هم مجله را برداشت و داخل کمد خودش گذاشت. اصغر و مجید با هم کار می کردند و اصطلاحاً تن واحد بودند. اطلاعات داشتن این مجله همچون فعالیت های هسته ای به بیرون درز کرد و مسئولین، اصغر را احضار کرده و مورد سؤال و جواب قرار دادند. اصغر هم پای مجید را به میان کشید و مجید هم نام من را به آن ها نمی گفت که این مجله را از چه کسی به دست آورده است. چون دیدم اصغر زیر تیغ هست رفتم نزد مسئولین و خودم مسئولیت تهیه آن را به عهده گرفتم تا فشار از روی آنان برداشته شود.
… بعدها مجید را در یک نشست جمعی دیدم، با هم مدتی صحبت کردیم و متوجه شدم که چه بلاهایی سرش آورده بودند، البته خیلی طول نکشید که من هم در تشکیلات قربانی شدم و زندان و شکنجه و صحنه سازی و محکومیت های طویل المدت و انفرادی برای من اِعمال کردند. تشکیلات جهنمی سازمان ذره ذره جسم و جان ما را نابود می کرد و جوانی ما در حال نابود شدن و تباهی بود.
جالب است حالا سازمان و تشکیلات جهنمی مجاهدین خلق مدافع زن زندگی آزادی شده است، اصلاً زندگی و خانواده در سازمان نه تنها جایی ندارد بلکه جرم است و روابط خانوادگی و عاطفی جرمی نابخشودنی محسوب می گردد….

*سه شنبه 17 آبان

در این روز 7 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

ترویج خشونت مشروع! از طرف باند رجوی

… شما به عنوان نمونه به وضع مردم فلسطین که تحت شدیدترین اشغالگری ها بوده توجه کرده و ملاحظه فرمایید که هر حرکت اعتراضی مدنی یا خشونت آمیز آن ها که این تحرکات حق طبیعی آن ها به عنوان یک کشور اشغال شده با مردمی آواره گردیده در اقصی نقاط جهان می باشد – چگونه غرق در خون می شود و رسانه های غربی که متأسفانه انحصار رسانه ای جهان را در اختیار دارند، چه سکوت جنایت باری را دراین مورد پیشه می کنند.
سازمان استحاله یافته مجاهدین خلق که دنبالچه این رسانه هاست، دقیقاً همین کار را انجام داده و فراموش می کنند که این ملت مظلوم فلسطین چه کمک هایی به بنیانگذاران این سازمان کرده است.
این سازمان عمیقاً تروریستی و تکفیری، در رابطه با ایران برخورد دیگری دارد و با تمام قوا می کوشد تا القا کند که ایران کشور اشغال شده ایست و در این راستا می کوشد تا اعتراضات مدنی مردم را با خشونت عجین کند و اغتشاش را جایگزین اعتراض نماید….

فرقه رجوی از کدام آلترناتیو انقلابی حرف می زند

… رجوی و دار و دسته کثیف او بسیار وقیح تر از این حرف ها هستند. اکنون به طور کامل سر در آخور غرب و اسرائیل کرده و از دلارهای عربی استفاده می کنند و مدعی آلترناتیو بودن هستند و این در حالی است که اخیراً در گردهمایی ایرانیان در پاریس به طور کامل از طرف ایرانیان طرد شدند. خانم مریم رجوی وقتی حتی مخالفین خارج کشوری شما را قبول ندارند چطور حرف از مردم ایران می زنید؟!
متاسفانه رجوی ها هنوز بر طبل تو خالی سرنگونی می کوبند و فکر می کنند از این آشفته بازار سهمی به آنان می رسد اما زمان به گذشته برنمی گردد که رجوی بتواند عده ای را با شعارهای مسخره فریب دهد. اکنون عصر آگاهی است و در این دوران استفاده کردن از شعار بیشتر مصرف داخلی برای نیروهای اسیرشان دارد. باید به رجوی گفت از دیدگاه مردم ایران شما جنایت کارانی هستید که راه بازگشت به داخل کشور برای شما بسته شده است و ایرانیان خارج کشوری هم به ماهیت شما پی بردند….

خانم رجوی! مشکل این است که کسی شما را قبول ندارد

… الآن که مریم رجوی آلبانی نشین شده است و در باتلاق آلبانی فرو رفته است و مسعود رجوی را هم که مرحوم کرده است، حالا یادش افتاده که می تواند با جمهوری خواه ها ائتلاف کند، این کلی گویی یک ژست سیاسی ابلهانه است که فقط برای فرار از بن بست توتالیتاریسم رجوی بیان شده است، اگر او راست می گوید اسامی فقط دو سه نفر را بیان کند که قبولشان دارد و البته که این دو سه نفر از اعضای اسیر و دربند فرقه رجوی نباشد.
ذات پلید رجوی ها، هرگز کسی را برای همراهی قبول نداشته است، طی این سالیان نیز که حدود چهل سال از اعلام فاز نظامی می گذرد، تاریخ نشان نداده است که کسی با این سکولار نماها، کنار یک میز نشسته و دو کلام حرف حق با این رهبران خود منتسب مجاهد صحبت کرده باشد.
اکنون مشکل این نیست که مریم رجوی کسی را متحد خود قبول کند یا نه، بلکه مشکل این است که کسی این گروه بسته و سکت را قبول ندارد!
مریم رجوی امروز در بن بست آلبانی، از سوی همه گروه ها طرد شده است و دستش را به هر سمتی دراز می کند، اما واقعیت این است که هر جا نامی از این گروه و رهبران آن برده می شود، همه الفاظی چون: خائن، وطن فروش، مزدور، تمامیت خواه، دیکتاتور، عهد شکن، جیره خوار، وابسته، نمک به حرام، خود فروخته، مزدبگیر، عامل بیگانه، اجیر شده، آدمکش، قاتل، تبهکار، فاسد، هرزه، مستبد، تروریست، خونخوار و … را به کار می برند….

طلوع و غروب یک زندگی – قسمت سی و ششم

حمله آمریکا به عراق و شروع جنگ خانمان سوز

… آمریکا بدون مجوز شورای امنیت در ۱۹ مارس سال ۲۰۰۳ برابر با ۲۷ اسفند سال ۱۳۸۱ حمله را با پشتیبانی کشورهای انگلیس، اسپانیا آغاز کرد و جنگ با شلیک یک موشک به ساختمانی در بغداد که گمان می شد صدام و بلند پایگان حکومتش در آنجا باشند آغاز شد .
حکومت صدام حسین نهایتاً در بیست فروردین سال ۱۳۸۲ و بر اثر انبوهی بمباران بی وقفه و سنگین آمریکا و متحدانش سقوط کرد و صدام نیز همانند سایر دیکتاتورهای دیگر به زباله دان تاریخ پیوست و رو سیاهی در مقابل ملت ایران و حتی اعضای خود مجاهدین با همه ادعاها و فریبکاری هایش بازهم به رجوی ماند.
سرگردانی و آوارگی اعضای مجاهدین در بیابان های عراق و بدنامی نزد مردم ایران کمترین دستاورد پیوستن رجوی به ارتش صدام حسین دیکتاتور عراق بود….

آزادی به سبک سازمان مجاهدین خلق

… در چهل و چند سال گذشته سازمان مجاهدین خلق برای منحرف کردن اذهان عمومی در رسانه های معلوم الحال خود چنان از آزادی های فردی و اجتماعی می گویند که هر بیننده یا شنونده ای را مبهوت می کنند.
… فرد دیگری به نام فرهاد رهبر را می شناختم که نمی خواست در نشست های طلاق شرکت کند. او را در یک نشست جمعی بردند و حسابی کتک زدند و سپس با فحش های رکیک او را از نشست بیرون انداختند به شرط این که تا فردا فکرهایش را بکند و بیاید جواب مثبت بدهد. روز بعد او تصمیم خود را برای جدایی از سازمان گرفته بود در محوطه نزدیک پارک کودکان نشسته بود که به دستور نسرین سپهری دو تن از زنان سازمان قوطی های رنگ ساختمان را روی سر او ریختند و او را با همان سر و وضع به نشست آوردند. نسرین سپهری فریبکارانه و چون می دانست تصمیم او چیست، در آن نشست گفت ما به انقلاب چنین فردی نیاز نداریم و او را ببرید. بعد از نشست دیگر هیچ کس فرهاد رهبر را ندید و معلوم نشد چه بلایی بر سر او آوردند….

شعبه سپاه پاسداران در تشکیلات مجاهدین خلق

آزادی یکی از تهی ترین مفاهیم در فرقه های مخرب است. همه اعضای جدا شده از مجاهدین خلق از فضای امنیتی حاکم بر ارکان تشکیلات می ‌گویند. تشکیلاتی که در آن هیچ گونه سؤالی نباید پرسید و سران آن خود را موظف به توضیح درباره چیزی نمی ‌دانند. تنها توجیه برای ایجاد فضای خفقان و سرکوب این است که شکل گرفتن روابط دوستی یا به اصطلاح تشکیلاتی آن “محفل زدن” موجب شکل گرفتن فضای خیانت و جاسوسی است که سران تشکیلات نام سپاه پاسداران را بر آن می ‌گذارند….

*چهارشنبه 18 آبان

در این روز مجموعاً 6 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

فارن ‌پالیسی: مجاهدین خلق بر اساس توافق آمریکا – اسرائیل در آلبانی مستقر شدند

… در حال حاضر برآوردها حاکی از آن است که ۳۰۰۰ عضو این گروه در محوطه ‌ای به شدت حفاظت ‌شده در کمپ اشرف ۳ زندگی می ‌کنند. از سال ۲۰۱۳ به این سو، گروه تروریستی مجاهدین خلق اقدام به برگزاری رویدادها و نشست‌ هایی در آلبانی با حضور سیاستمداران محافظه‌ کار آمریکایی از جمله مایک پامپئو، وزیر خارجه سابق آمریکا و مایک پنس، معاون رئیس‌جمهور سابق آمریکا کرده است.
… “اولسی یازیچی”، نویسنده آلبانی‌ تبار، عضو یک تیم حقوقی است که به دنبال یافتن حقایق بیشتر درباره این گروه است. او در مصاحبه ‌ای با ایندیپندنت در سال ۲۰۱۸ گفت: “ما قرار است در یک کشور آزاد و دموکراتیک زندگی کنیم، ولی آن ها [مجاهدین] یک دولت در دولت در آلبانی ایجاد کرده‌ اند و قوانین خودشان را اجرا می ‌کنند…آن ها دارند در آلبانی مثل یک مافیا رفتار می ‌کنند – قوانین را زیر پا می ‌گذارند، رشوه می‌ دهند، پول ‌های کثیف خرج می‌ کنند، کتک می ‌زنند، اعضای جداشده را تهدید می ‌کنند، منتقدانی که زیر سؤالشان می ‌برد را به جاسوسی برای ایران متهم می ‌کنند و با روش ‌های استالین ‌وار اعضایشان را در داخل اردوگاه کنترل می‌ کنند. آخر سر هم ادعا می ‌کنند دموکرات‌ هایی هستند که ایران را نجات خواهند داد.”

زندان و شکنجه در فرقه رجوی به جرم آراستگی

… بنابر اظهارات آرش طائی، ساده‌ ترین تلاش اعضای مجاهدین خلق برای آراستگی، رفتاری جنسی تلقی می ‌شود و مورد نقد و سرکوب فرماندهان قرار می ‌گیرد. سران کیش شخصیتی مسعود رجوی حتی خط اتوی شلوار مردان مجاهد را در جهت جلب توجه زنان یا به تعبیر سازمان “ویژه سازی” می‌ دانند. آرش از زمانی یاد می ‌کند که به مجازات زندان محکوم شد چون اندکی از ابروهای ضخیم و پرپشت خویش را پیراسته بود. در روایتی که او با رعایت ادب و احترام مخاطب ارائه می‌ کند، فرماندهان با الفاظ رکیک و تحقیرآمیز او را برای مرتب کردن ابروانش بازخواست می ‌کنند و نهایتاً در زندان می اندازند. سعید نقاش فرمانده ارعاب گر او پس از توهین و تحقیر فراوان به او می‌گوید: “اینجا می مانی تا دوباره ابروهایت پرپشت شود.” …

مهری و مینو بهای مبارزه با زن ستیزی رجوی را با جان خود پرداخت کردند

ماجرای سر به نیست شدن دو زن مجاهد از زبان عضو سابق مجاهدین خلق

… مسعود رجوی در دستوری فوق محرمانه فرمان قتل دو عضو ناراضی تشکیلات، مینو فتحعلی و مهری موسوی را صادر کرد چرا که این دو زن از اروپا به تشکیلات آورده شده بودند و زبان انگلیسی می ‌دانستند. رجوی بیم آن داشت که این دو پرده از اسرار زن ستیزی او برای فرماندهان ارتش آمریکا بردارند.
… پس از آن که مهری موسوی با سر و صورت زخمی و موهای پریشان از زیر مشت و لگد مسعود رجوی بیرون کشیده می ‌شود، مریم رجوی با خواهش و تمنا او را متقاعد می‌ کند که در جمع حرفش را پس بگیرد و به اشتباهاتش اعتراف کند. مهری با صدای بغض آلودی که به سختی شنیده می‌ شود می‌ گوید: من اشتباه کردم!
… مینو و مهری شهدای زن – زندگی – آزادی در تشکیلات مجاهدین خلق بودند زمانی که این هشتگ ترند نبود. مسعود رجوی اعضایش را مجبور به طلاق از همسران خود کرده بود، تجرد را برای اعضا اجباری کرده بود و در حال فربه کردن حرمسرای خود بود و امثال مینو و مهری تنها زندگی در جهان آزاد می‌ خواستند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا