نامه مجتبی قربانلی به برادرش علی اکبر قربانلی در کمپ مجاهدین خلق

برادرم علی اکبر سلام

مدت زمان زیادی می گذرد که من از تو هیچ خبری ندارم. اصلاً نمی دانم حال و روزت چگونه است و در چه شرایطی به سر می بری. به لحاظ جسمی و روحی در چه وضعیتی هست؟ این همه سختی کشیدی، زندگی در کنار خانواده ات را رها کردی، زندان کشیدی و الان در یک کشور غربت بنام آلبانی خودت را در کمپ اسیر کردی. و نمی دانی در دنیا چه می گذرد.

برادر عزیزم کمی با خودت فکر کن ببین آیا در کمپی که هستی می توانی برای خودت تصمیم بگیری؟ می توانی با دنیای آزاد ارتباط برقرار کنی؟ من تا حدودی می دانم در کمپی که هستی چه می گذرد، این حرفها را می زنم چون دارم می بینم برادرم به تباهی کشیده می شود. ای کاش بتوانی خودت را نجات دهی تا دوباره مثل گذشته جمع خانوادگی مان کامل شود. تو حتی اگر به ایران هم بر نگردیف هر جایی که باشی بهتر از کمپ مجاهدین است زیرا بیرون از کمپ زندگی واقعی را می بینی. می توانیم هر موقع خواستیم با هم در ارتباط باشیم. باور کن که می توانی و قدرت رها کردن خودت را داری. فقط کافیست که تصمیم بگیری.

من منتظر آن روز هستم که خودت را نجات دهی .

برادرت – مجتبی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا