جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
برای همیشه خود را رها کن 11 مهر 1387

برای همیشه خود را رها کن

خواهری که می دانم قلب ودلت با ماست. نبضت با ما وخانواده خودت می زند وما را دوست داری ومی خواهی که به آغوش گرم وپرمهرخانه وکاشانه ات برگردی. پس جسارت وشجاعت داشته باش وبه خواستهای فرقه رجوی گوش نده وراسا برای آینده خود که ما پشتیبان توهستیم،تصمیم قاطع برای بازگشت به وطن عزیزوخانواده چشم انتظاررا بگیروبا توکل به خدای مهربان برای همیشه خودرا ازاد ورها بکن.

پشت این دیوار بلند یک تلنگر است 09 مهر 1387

پشت این دیوار بلند یک تلنگر است

اگر بعداز سالها تلاش گم کرده ات را بیابی دوست داری همه چیز را تغییر دهی حتی معیارهایت را گاهی و حتی به زمان ومکان فکر می کنی به زندگی کوتاه به اینکه مرگ وزندگی دست خدای بزرگ هست پس چرا؟چرا در مقابل موانع متوقف شویم چرا موانع را پشت سر نگذاریم…

دعا می کردیم به آغوش خانواده بازگردی 08 مهر 1387

دعا می کردیم به آغوش خانواده بازگردی

برادر جان”شهریار”این همه سالها که از ما دور بودی ما نگران تو بودیم و همیشه دعا میکردیم که راهی باز شود تا شما به اغوش خانواده باز گردی و زندگی آرامی داشته باشی مخصوصا مادرمان که با این همه مشکلات زندگی ساخته و همیشه چشم به راه تو بود تا شاید صدای تو را بشنود و خوشحال شود.

دوری و انتظار دیگر بس است 07 مهر 1387

دوری و انتظار دیگر بس است

خواهش می کنم دخترم دیگردوری وانتظار بعدازاین همه سال بس است برای یک یک مادرتورا بخدا بعدازدست دادن پدریک قدری به فکرمن مادرباش. هرچه باشی اخرمن مادرم مثل پدرت ازدوری تووندیدنت دق نکنم حالا که من خبرخیرتورا ازانجمن نجات شنیدم می خواهم از تودخترم خواهش کنم طوری بشود ازتویا ازطریق نامه یا تلفن ازحالت با خبرباشم…

اعتراض خانواده ها به اسارت انسانها در اشرف 06 مهر 1387

اعتراض خانواده ها به اسارت انسانها در اشرف

رهبران بیرحم و بی احساس فرقه تروریستی مجاهدین نسبت به خواسته ی مشروع و به حق اعضای خانواده و پدر و مادر چشم انتظار و دل نگران اهمیتی نداده و سکوت پیشه کرده اند. ناگزیر اعضای خانواده آقای مظفر کشاورزی با رجوع به انجمن نجات و مراجع ذیربط بین المللی از جمله کمیته بین المللی صلیب سرخ و نهادهای حقوق بشری تقاضای کمک و یاری نمودند.

چرا ما باید از بودن در کنارت محروم باشیم 04 مهر 1387

چرا ما باید از بودن در کنارت محروم باشیم

اینجا ما زندگی مرفهی نداریم و در کاخهای زرین هم زندگی نمی کنیم همان خانه های روستایی البته پر از مهر، وفا و صفاست و نان بازوی خویش را می خوریم و محتاج کسی نیستیم و زندگی را به راحتی می گذرانیم.هادی جان خیلی دوست داریم که کنار خانواده ات زندگی کنی چون که نوه بزرک خاندان آلفته هستی.

مجاهدین کدام شعار را حفظ کرده 31 شهریور 1387

مجاهدین کدام شعار را حفظ کرده

خواهر و برادر عزیزم شما اسیر در حصار تشکیلات و پادگانی در عراق بنام اشرف، حصاری تنگ و بسته، حصاری که دیوار آن را علایق و عواطف و وابستگی های کاذب شما تشکیل می دهد. من و هزاران نفر از سازمان و این حصار بسته را با همه وجود تجربه کرده ایم و مصمم شدیم که برای رهایی از این حصار باید این دیوار کاذب را خراب کنیم.

هراس رهبران مجاهدین از تماس های خانوادگی 28 شهریور 1387

هراس رهبران مجاهدین از تماس های خانوادگی

نامه ی آقای منصور محمد زاده خطاب به برادرش که بیش از دو دهه ست او و سایر اعضای خانواده همچنان در آرزو و حسرت دیدار مقصود محمد زاده که تحت اسارت در قرارگاه اشرف مستقر است، بسر می برند در برگیرنده نکات انتقادی و تکان دهنده ای ست که بایستی رهبری ستیزه جوی دارودسته رجوی به آن پاسخ دهد.

بی صبرانه منتظر دیدار شما هستیم 20 شهریور 1387

بی صبرانه منتظر دیدار شما هستیم

برادر عزیز،چندی پیش نامه ای از طرف خود و محمدآقا برادرت برای شما فرستادیم ولی هرچه انتظار کشیدیم،جوابی دریافت ننمودیم.بسیار نگران شدیم و از طریق هلال احمر جویای احوال شما شدیم و هستیم. خانواده بسیار،بسیار دوستدار شما می باشند و آرزو دارند هرچه زودتر شمارا در میان خودشان ببینند.

زندگی را از نو شروع کن 19 شهریور 1387

زندگی را از نو شروع کن

منصورجان من تورا درتلویزیون دیدم که خواسته اید به ایران برنگردید من به تو تحمیل نمیکنم فقط دلم میخواهد ازآن سازمان لعنتی که سرنوشت تورا سیاه نمودند و به این سرنوشت شوم گرفتارشدی جدا شوید هرکجا دلت میخواهد برو. لعنت به صدام که شما را بدبخت کرد.

روزهای دوری ازتو بسیارسخت وطاقت فرساست 10 شهریور 1387

روزهای دوری ازتو بسیارسخت وطاقت فرساست

آن لحظه ای که دربین جمعیت به دنبال تومیگشتم، قلبم داشت ازسینه ام خارج میشد ونفسم داشت بند می آمد ولحظه ای که تورا دیدم وایمان پیدا کردم که توسلامت هستی دلم آرام گرفت ولی مادرپیرت که روحش شاد بادبعدازبرگشت ما ازاشرف هرروزبه خانه ما می آمدوازمن می خواست تا عکسهایی که با تودراشرف گرفته بودیم برای اوبگذارم وهرروزچندساعت مشتی به خانه ما می امد وبه عکس تونگا ه میکرد واشک می ریخت

بی مسئولیتی رهبران مجاهدین و زخم های التیام ناپذیر مادران 09 شهریور 1387

بی مسئولیتی رهبران مجاهدین و زخم های التیام ناپذیر مادران

تاملی در محتوای نامه ی خانم قمر مرادی مادر زجر کشیده و چشم انتظار خانم معصومه اولادی که سالهاست از سرنوشت دخترش کوچکترین اطلاعی ندارد حاکی از نهایت بی مسئولیتی اخلاقی رهبران مجاهدین در برابر خواسته ی مادری ست که جز به عواطف و احساس مادرانه خود نمی اندیشد.

blank
blank
blank