طعمه – قسمت اول
شیر کوهها، حماسه سازکردستان و کسی که از جان برای این افراد مایه گذاشته بود چگونه وفقط به خاطر بیان یک تناقض دررابطه با صحت ودرستی عملیات فروغ خائن و بریده و مزدور اطلاعات رژیم تلقی می گردد و به جای انداختن مدال افتخار به دورگردن، باران تف نثار سر و صورتش می شود آیا این امر معنی آزادی ودموکراسی است که سالها به ما نوید داده می شد و به خاطر آن از تمامی سرمایه، جوانی، از خاندان و عزیزان و پاک ترین عواطف خود گذشتیم
مصاحبه با آقای علی جهانی فرد
هم نشست” عملیات جاری” و هم نشست” غسل هفتگی” هر دو دارای یک محتوی بودند. اما تفاوت آنها این بود که در نشست های” عملیات جاری” فرد موظف بود که تناقضات و کم کاری های خودش را در طول روز بنویسد که شب در نشست بخواند، این مسئله شامل همه موارد می شد به جز تناقضات مربوط به مسائل جنسی. اما طرح تناقضات مسائل جنسی در نشست های” غسل هفتگی” در روز جمعه هر هفته صورت می گرفت…
رجوی: عملیات جاری، جهاد اکبر است
بحثی هم هست در مناسبات درونی سازمان به نام عملیات جاری. این عملیات اولین بار در سال 1374 در سازمان شروع و رواج پیدا کرد. این عملیات ابتدا به صورت گفتاری بود یعنی افراد می آمدند حرف می زدند و اما بعد به صورت نوشتاری شد. یعنی فاکت به فاکت مسائلی که فرد می خواست بگوید، می نوشت و بعد در جمع از روی نوشته می خواند. این عملیات جاری که آن موقع مسعود خیلی سرش شلوغ کرد و گفت: این جهاد نفس و جهاد اکبر است و به تدریج آن را به این مسائل ربط داد و بعد حتی گفت: این بالاتر از شهادت است به این معنی که فرد باید بیاید و گناهان و خطاهایی که مرتکب شده همه آنها را در حضور جمع مطرح کند و اعتراف کند که مرتکب این خطاها شده است.
مصاحبه با خانم بتول سلطانی – قسمت ششم
بحثی در سازمان هست که مسئولی که از بابت تحت مسئول اش غافل بشود و نفهمد که تحت مسئول اش بریده یا مسئله دارد و آن فرد فرار کند آن مسئول خلع رده می شود. یعنی بدترین و بیشترین توبیخ ها و برخوردها و دعواها و جنجال ها سر مسئولی است که نفهمد تحت مسئول اش مشکل دارد حتی رجوی در یکی از پیام های اش خطاب به شورای رهبری گفته بود، حتی اگر شماها روزی دو بریده داشته باشید این خیلی ارجح بر این است که در سال یک فراری داشته باشید.
بررسی نقض حقوق بشر در فرقه رجوی – قسمت هفدهم
یعنی شرکت در نشست جزو الزاماتی بود که هر کسی می خواست در مناسبات سازمان بماند باید رعایت می کرد و باید عملیات جاری را می پذیرفت. یعنی از نظر مسعود جمع پذیری را. حالا جمع پذیری و عملیات جاری را اگر بخواهیم خوب معنا کتیم می توان گفت فردیت افراد فدای سازمان می شد. این موضوع فکر میکنم عاملی شد تا همانطور که دوستانم در اینجا گفتند مسئولین سازمان بتوانند به اصطلاح ذهن بچه ها را بخوانند و بر ذهن آنها حتی کنترل شدید داشته باشند.
حسن آتش افزون از خاطرات خود می گوید
مسعود رجوی درباره عملیات مروارید می گفت: ما از صاحب خانه خودمان دفاع می کنیم – عزت ابراهیم فرمان دهی مجاهدین را بعهده دارد و اگر او نبود به ما تانک نمی دادند – ما قیمت تانک های دریافتی از عزت ابراهیم را با خون کُردها پرداخت کردیم…
خاطرات اسارت فواد بصری در مجاهدین – قسمت اول
در مقری ما را گذاشته بودند که از بیرون شبیه به زندان بود. به لحاظ روحی خسته شده بودم احساس می کردم ذهنم به تدریج از کار می افتد رفتم با حجت موضوع فضای بسته ونبود تفریح در مقر را مطرح کردم پاسخ داد مناسبات ما همین است غیر از این نمی تواند باشد. خارج رفتن را با او مطرح کردم با حالت تمسخر، خنده خیلی بلندی کرد وگفت آنهائی که آگاهانه به ما وصل می شوند را خارج نمی فرستیم آنوقت تو که اسیر پیوسته هستی از ما می خواهی تو را به خارج بفرستیم
اعترافات اعضای مجاهدین در اتاق ریکاوری سازمان
توسل به این شیوه ها ناخودآگاه روش های سنتی تر و عقب مانده تر دوران سیاه تسلط استالین بر حزب کمونیست شوروری را تداعی کند. دورانی که با تحمیل بی خوابی و شوک های ناشی از خستگی جسمی کم و بیش قربانیان را، در حالت نیمه هوشیاری ناشی از بی خوابی، هر چه می خواستند از زبان قربانیان بیرون می کشیدند. توسل مجاهدین به این شیوه مدرن کارکرد و مکانیزمی با همین سمت و سو و هدف را دنبال می کند. ظاهرا این روش ضمن تعطیل کردن سیستم دفاعی مغز، راه برای گفتمان سازی هدایت شده هموار می کند.
تخلیه ذهنی در زمان ناهوشیاری توسط مجاهدین
خبرهای رسیده حاکی از این است که مجاهدین با توسل به یک شیوه کاملا ابداعی و البته سکرت اقدام به ذهن خوانی و تخلیه اطلاعات از اعضای خود در زمان ریکاوری می کنند. ریکاوری در اصطلاح به زمانی گفته می شود که افراد پس از انجام عمل جراحی برای بازیابی هوشیاری و حالت طبیعی باید آن را پشت سربگذارند. سیستم امنیتی و اطلاعاتی مجاهدین با استفاده از چنین موقعیتی با طرح سئوالات و مطالبی فرد را فعال و به این صورت ضمن تخلیه اطلاعاتی، از این اطلاعات برای تحلیل روانشناسانه فرد مذکور استفاده می کند.
نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۱۶
در یکی از نشست ها سه نفر از مسئولینی که رده تشکیلاتی بالایی داشتند را به نشست آوردند و آنها را سوژه کردند. برای اغلب بچه های حاضر در نشست از جمله خودم شک برانگیز بود آیا می بایست این ها را نیز ما مورد انتقاد و توهین قرار بدهیم؟‼ و فرماندهان بالاتر در نشست برای اینکه به ما جرئت توهین به سه نفر از کادرهای رده بالای تشکیلات را بدهند خودشان ابتدا شروع کردند به توهین…
سرنوشت نامعلوم کودکان در فرقه رجوی
کودکان به قربت فرستاده شدند و به افراد و خانواده هایی عمدتا غیر ایرانی سپرده شدند، که خود بعدها زمنیه ساز مشکلات مختلف روحی و روانی و هویتی، برای آنها شد. هنوز هم معلوم نیست که بر سر آنها چه آمد، چه رنجهایی را تحمل کردند، کدامشان موفق شدند بعد ها پدر و مادر خود را بیابند و به آنها برسند، کدام توانستند با محیط پیرامون و جدید خو بگیرند و علیرغم مادر عوض کردنهای پیاپی به آنها عادت کنند، کدام توانستند هویت خود را باز یابند. کدام یک توانستند از چنگال مشکلات روانی ناشی از چنین سوء رفتارهایی نجات پیدا کنند. هیچکس نمی داند. تنها فقط از روی تعدای که بعدها موفق شدند نجات پیدا کنند، میشود حدس زد که بر آنها چه رفته است.
الطاف بی پایان رجوی به زنان اشرف
برای مسعود رجوی زن تنها به عنوان کالایی بوده و هست که کارکردهای مشخص و معینی برای آن تعریف شده است. بدون توجه به توان و طاقت خود برای یک خودکشی آسان در میدان جنگ حاضر شود، با اراده رهبری و بدون دیدن مرد دلخواهش به عقد او در آید، با اراده رهبری فرزندش را از او جدا کند و مهر مادری او را نادیده بگیرد، با خواست رهبری از همسرش به اجبار جدا شود، برای خود سوزی خود را کاندید کند و خود را برای آزادی همسر فرقه و به اسم مبارزه بسوزاند…