ماجرای سمیه محمدی اسیر در زندان های سازمان مجاهدین خلق
– دختر شما هنگامی که شما را دید چه گفت؟ – دخترم گریه کرد و پشیمان بود و منتظر بود که حکومت عراق عملی انسانی برای این گروه فریب خورده انجام دهد. دخترم به من گفت که گروه زیادی از عناصر سازمان الان به افسردگی مبتلا شده اند و خیلی از آن ها پشیمان هستند و به دنبال فرصتی برای بازگشت به سوی خانواده هایشان هستند.
اظهار عجز بقایای رجوی در مقابل جداشدگان
به این ترتیب بقایای رجوی که بههمین مجالس قبیلهای با چند لرد انگلیسی دلخوش داشتهاند و مایل هستند که هر چه دلشان میخواهد بگویند و بشنوند و بعد پز پیروزی بگیرند، عجز خود را در برهم خوردن نقشهها و دروغپردازیهایشان بهوسیلهی حقایقی که توسط جداشدگان بازگو میشود اظهارمیکنند، و نشان میدهند که جداشدگانی که هیچ سلاحی جز قلم و بیان ندارند اکنون به بزرگترین مانع در مقابل ماهیت ضدانسانی فرقه بدل شدهاند.
به یاد سعید…
آری غصه هایمان ناگفتنی است، غصه هایی در وجودمان شعله ورند که وطن فروشان و شکنجه گران فرقه از درکش عاجزند و با این روحیات نا آشنا
نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۱۰
چه حسی به شما دست میدهد؟ یک آدم سالم را به قول معروف وادارش کنند بیست و چهارساعت فقط وراجی های مثلا یک نفر را گوش بکند، خوب دیوانه میشود. واقعا بیست روز مداوم با چهارده ساعت تا پانزده ساعت در روز حضور اجباری در نشست سرگیجه آور بود. وقتی که نشست تمام می شد بعد سوژه می آوردند.
تجاوز آشکار به حقوق انسانی توسط سازمان مجاهدین
بعد از مدتی که مصطفی محمدی و همسرش سرگرم کشیدن چمدانها در روی جاده به سمت جاده اصلی بودند دو ماشین با 8 نفر که 6 نفر از اعضای درشت اندام مجاهدین و دو نفر دیگر پلیس عراقی بود ه اند بین آنها و جاده اصلی را بسته و مصطفی محمد ی را مورد ضرب و شتم قرار می دهند.
نیروهای آمریکایی مسئول حفظ جان افراد جداشده در اردوگاه تیف هستند
تعدادی که بر این تفکر مدعی رهبری، ایراد دانسته و خواهان جدایی از این فرقه بودند همواره با مخالفت این مدعیان مواجهه گردیده و از شکنجه گاههای این رهبریت! سر درآوردند، خوشبختانه تعدادی از جدایی طلبان توانستنتد جان خود را از دست این غاصبان رهبری رهانیده و پرده از جرایم اشان بردارند، متاسفانه سعید عزیزما که با وجود بیماری قلبی بهمراه دیگر جدایی طلبان به زیر شکنجه های مخوف بسرکردگی مژگان پارسایی کشانده شده بود را به قتلگاه کشاندند.
اعضای سابق مجاهدین وزندانیان کنونی آمریکا درکمپ تیف را دریابیم
هم میهنان، من نیز مانند بسیاری از شما تا پنج ماه پیش از وجود قریب 200 تن از محروم ترین هموطنان خود در کمپ تیف (TIPF) بی خبر بودم. آن ها به قصد خدمت به ایران و ایرانی در عنفوان جوانی نادانسته در دام مجاهدین خلق افتادند. سپس هنگامی که به واقعیت های تلخ در رابطه با دامی که در آن گرفتار آمده بودند پی بردند از ادامه همکاری با سازمان مجاهدین سر باز زده و به زندان و شکنجه ناشی از تمرّد و سرپیچی از دشمنان مردم ایران در زمان صدام حسین تن در دادند.
اطلاعیه انجمن ایران سبز در ارتباط با پناهجویان در اردوگاه تیف در عراق
انجمن ایران سبز با توجه به عدم وجود امنیت در خاک عراق، نیروهای آمریکایی را مسئول حفظ جان این افراد می داند و از همه ارگانهای حقوق بشری و انسان دوست در خواست میکند که در این رابطه بی تفاوت نباشند.
اولین دیدار با خانواده سال ۱۳۸۳
در فکر بودم که چه کارم دارد. هر طور بود 20دقیقه ای کار هایم را انجام داده و به اتاق کار مهناز رفتم. در آنجا با کمال تعجب دیدم تعدادی از بچه های دیگر هم نشسته اند.همه از هم دیگر می پرسیدند که چی شده ما را جمع کرده اند نکند دوباره یک بند جدید انقلاب راه انداخته اند؟! هیچ کس نمی توانست حدس بزند که چه خبر است
نگرانیخانوادههای ایرانی قربانی ترور از تکرار تراژدی انسانی توسط مجاهدین
برادر یکی از شهدای ترور خطاب به هیات پارلمانی اروپا گفت:” اگر با مجاهدین خلق که تروریسم را بعنوان تاکتیک،استراتژی و ایدئولوژی خود دارند با مماشات برخورد و تلاش شود تا از آنها استفاده ابزاری گردد، یقین داشتهباشید درآینده نهچندان دور همین فرقه بنابهخصلتهای اپورتونیستی که دارد به جان شهروندان اروپایی خواهد افتاد و این از اصول لاینفک تمامی تروریستهای فرقه گرا است.
گفتگوی با آقای غلامرضا شیردم عضو سابق فرقه مجاهدین – قسمت سوم
پرده از جنایات هولناک مجاهدین بر علیه نیروهای خودشان از جمله موارد قتل، شکنجه، طلاق، جداکردن کودکان از والدین، برداشت. بر همگان و افکار عمومی جهانی و نیز همه افراد و نهادهای فعال در زمینه حقوق بشر مسلم و مشخص شده است که سازمان تروریستی مجاهدین مفاد منشور جهانی حقوق بشر را زیر پا گذاشته و مبدل به فرقه و سکت مذهبی با مناسباتی غیر دموکراتیک و غیر انسانی شده است.
رنج و اندوه خواهرانه
چه شبها که این فرشته مهربان دیده بر هم ننهاده تا طفل کوچکش را در خواب نگه دارد و شکار خوبی برای رنج و غم پرورش دهد! چه اشکها بر رخسار پر مهر فرو ریخت تا اشک از دیدگان فرزند ناتوانش بسترد و دهان او را از پی لبخند بگشاید چه آه ها از سوز دل بر آورد تا سوز دل کودک خردسالش را فرو نشاند