بررسی اشتباهات مسعود رجوی
در سال های 1357 به بعد حضور مسعود رجوی و نقش تخریبی و بازدارنده اش در تعمیق نهادهای اجتماعی و ستیزه جویی کینه توزانه اش با حاکمیت و در نهایت اتخاذ خشونت به عنوان یک راهکار براندازانه به بهانه حل معظلات اجتماعی بازمانده از دوران گذشته، سرفصل و نقطه عطف اشتباهات استراتژیک این رهبری است.
گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت دوم
تشکیلات رجوی به دربار پادشاهان قدیم می ماند که رهبری آن حتی فکر می کرد خورشید و ماه باید به فرمان پادشاه طلوع و غروب کنند آری رجوی در پوش اسلام یعنی خواستگاه توحیدی تمامی مردم ایران (مسلمانان) از نام امام حسین و انبیاء سوء استفاده کرد.
مجاهدین بعد از بازداشتگاه اشرف
سازمان مجاهدین اگر از اشرف بیرون برود و در محل دیگری زیر نظر صلیب سرخ سکنی گیرد و یا به صورت تعدادی در کمپ استقرار پیدا کنند و یا به صورت پراکنده در عراق حتی به صورت تیمی زندگی کنند در آن صورت ما با فروپاشی باقیمانده تشکیلات مواجه خواهیم بود.
حصار تشکیلاتی ذهنیت خویش را، نشانه روید
در پی هر فرمانی از سوی تشکیلات” چرائی آن را” هم بپرسید قدرت انتقاد خویش را دوباره ترمیم نمائید. مطمئن باشید که با نشانه رفتن به سوی پاسداران حصار تشکیلاتی ذهنیتان، بار دیگر قدرت پرواز به سوی زندگی خویش را باز خواهید یافت.
مجاهدین و بی هویت کردن اعضاء
اگر مسعود و مریم رجوی در رسیدن به آرزوهایشان به مصداق شتر در خواب بیند پنبه دانه هستند ولی در خرد کردن، بی هویت کردن و بی امید و بی آینده کردن اون بچه هایی که در تلویزیون مصاحبه می کنند موفق هستند.
سازمان مجاهدین از دیدگاه ثریا معزی – قسمت دوم
مجاهدین هر کجا نیاز باشد بی مهابا تهاجم می کنند چه سیاسی و یا نظامی و ایدئولوژیکی، زیاد به نتیجه و حجم کارها فکر نمی کنند و هر چه نیاز باشد خرج می کنند و هر کجا نیاز باشد نیروها را فدا می کنند تا به اهداف خود برسند.
سازمان مجاهدین یا فرقه رجوی
سازمان مجاهدین رابطه رجوی و اعضا را همچون «کوهنورد» و «راهنما» میدانست و اعتقاد داشت که برای دوری از آنارشیسم و لیبرالیسم اعضا میبایست از مرکزیت تبعیت محض داشته باشند. لذا در تبیین نسبت بین مرکزیت و دموکراسی، سازمان تصریح میکرد که «تقدم با مرکزیت» است. اولویت و تقدم مرکزیتگرایی در طول حیات سازمان کارکردها و آثار بنیادین مختلفی از جهات ایدئولوژیک، تشکیلاتی و روانی داشته است.
نامه انجمن ایران سبز به آقای فیلابی
آیا میداند که اگر سازمان مجاهدین افراد خود را به خاک و خون نمی کشید، امروز ایرانیان سربلندتر بودند؟ آیا میدانید هر معترضی در داخل سازمان مجاهدین طبق دستور مستقیم رهبری باید بشدیدترین شکل توسط جمع متعصب حتک حرمت و شکنجه و بعضا کشته شوند؟
فرقه رجوی از جنگجویان مقدس تا جاسوسان غیرقابل مصرف
شاید دریک نگاه سطحی بین دیدگاه های مسعودرجوی و عثامه بن لادن و ملامحمد عمر تفاوت به چشم بخورد ولی این تفاوت عقیده نیست بلکه این افراد درتاکتیک های رسیدن به جهان آرمانی خود باهم کمی اختلاف سلیقه دارند. تفاوت سلیقه آنها اینست که افراد پریشان فکروتوهم گرایی چون رهبرفرقه رجوی برای رسیدن به قدرتی که درذهنیت آشفته وبیمارخود ساخته وپرداخته است ازمراجع فکری بیشتری برای رسیدن به هدف خود استفاده می نماید.
گذر پوست به دباغ خانه
خواچه گان و مزدوران فرقه رجوی، هریک بدتر از دیگری، به منزله ی شیاطین رهبری به سوی تاریکی، همگی در« بسیج » های مرسوم، گماشته شده اند تا به زمزمه و وسوسه های مشئوم، جان اسرای فرقه را « هیزم» گیرند و آنها را به آتش شهوات ارباب شان بیافکنند.
در اسارت دیو
دیو در یکی از نشست هایش در”غار” اشرف از زنان می خواهد که از شوهران خود طلاق بگیرند و با او ازدواج کنند. او صریحا این کلمه را نمی گفت و می گفت”رهبر”دیو” به همه شما زنان محرم است و اگر شوهری دید که زنش در اطاقی با رهبری تنهاست نباید رگ غیرتش بجوش اید و بقیه ماجرا…
اسلام بردبار از نظر فرقه رجوی
معلوم نیست منظور خانم رجوی از اسلام بردبار کدام است. آیا منظور، آن بیش از پانصد نفر اعضاء سابق است که به محض اعلام آمادگی برای خروج از فرقه در زندان های مختلف”شهر شرف” زندانی شدند و در زیر شکنجه قرار گرفتند. یا منظور بارش انواع تهمت ها و ناسزا به ناراضیانی است که تماماًً از فشار و اختناق موجود در فرقه به جان آمده بودند و یا رگبار فحش و ناسزاء به جداشدگانی است که توانسته اند ماهیت این فرقه را در مجامع بین المللی افشاء کنند؟