مصاحبه جداشده ها با روزنامه سوئیسی
هوشیار میگوید: در قرارگاه ها مجاهدین فضای بسته یک فرقه حاکم است و رجوی تنها چیزی است که می توانی بشنوی و یا ببینی. حتی این هم کافی نبود افراد متاهل از یکدیگر جدا شده و طلاق های اجباری در جریان بود و افراد میبایست انتقاد از خود را در مقابل فرماندهان با تیغ کشیدن به خود انجام دهند. به این طریق می بایست تسلیم کامل انجام می شد و هرکس که متوجه نمی شد می بایست تحقیر را برای خود بخرد.
دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت اول
صبح ها بعد از صبحانه امدادگر آمریکایی میاید و بر اساس اسم داروی نفرات را میدهد که معمولا همه با او سر دعوا دارند که دارو کافی نیست چون همه عادت کرده اند که برای ساده ترین درد آلجسیک بخورند که آمریکایی ها اصلا این دارو را ممنوع کرده اند و دائم آب تجویز آب میکنند و می گویند سردرد و دل درد شما بخاطر گرماست و شما آب کم می خورید بخاطر همین سهمیه هر نفر را 6 بطری 1.5 لیتری آب در روز کرده اند.
ترجمه نامه آقای کیوان رادبین به بنیاد خانواده سحر
وقتی در قرارگاه اشرف بودم من با سهیل ختار (ساشا) دوست شدم. او هم مشکلاتی مانند من داشت و او هم شکنجه شده بود. او سعی کرد فرار کند ولی عاقبت توسط مسئول خودش وقتی در فیلق بود کشته شد. در واقع دکتری که حسن عارف نامیده میشد اینرا به من گفت که او شاهد جسد ساشا بود که به کلینیک آورده شده بود.
مصاحبه رادیو دولتی ایتالیا با اعضای سابق مجاهدین
گزارشگر (آقای روفولو) در ادامه با طرح این سوال که امروز نقش این سازمان چیست؟ می گوید که گوئیدو اولیمپیو، کارشناس تروریسم در این رابطه توضیح می دهد:”در گذشته این سازمان درگیر فعالیت های خشونت آمیز در اشکال تروریستی بوده است. اما مدت ها است که کارشان به طور اصلی به اپوزیسیون اختصاص پیدا کرده و الان مسلماً فعال تر هستند،هر چند که احتمالاً طرفداران سابق را ندارند.””
نامه آقای امیر صفائیان به بنیاد خانواده سحر
در ابتدای امر آنها به بهانه های مختلف طول میدادند و میگفتند مسیر بیابانی است و طول میکشد تا حسین را بیاوریم. به این بهانه ها داشتند حسین را توجیه و به لحاظ ذهنی آماده میکردند و به همین دلیل حسین به محض دیدن من شروع به توهین کرد. آنها تلاش میکردند که من و اکبر را به داخل ببرند و بتول را از ما جدا کنند که معلوم نبود قصدشان چیست.
گفتگو با مهندس خسرو جانثاران پیرامون تاثیرات تشکیل”بنیاد سحر”
آقای مهندس جانثاران خیلی متشکرم از وقتی که در اختیار ما گذاشتید و خواهش میکنم به عنوان اولین سوال ضمن معرفی خودتان بفرمائید که آیا در حال حاضر خبر دارید اعضای خانواده شما درمناسبات مجاهدین در کجا قرار دارند؟
حکایت بایرامقلی خان در پاریس
موقع خدا حافظی حرف رو عوض کرد،گفت چند تا ایستگاه قبل تر باید پیاده میشد.وقتی رفت،دیدم که سوار مترو نشد.منم که قرار نبود سوار مترو بشم!فروشگاه های مجموعه ای”لدیفانس” و راهروهای عبورخیلی شلوغ بود.همه جور آدمی پیدا میشد.دختر پسر های فرانسوی و فروشگاه های رنگ و وارنگ… عجیب نبود که کسی به فکر حرف های ما نباشه! یا اینکه کسی چیزی فهمیده باشه و من در بین این همه شلوغی مثل قطره آبی بودم که از چشم ها پنهان میشد! یه چند هفته ای از زمان این قرار اتفاقی میگذره که دارم مطلب اش رو مینویسم.این تاخیر بی علت نبود.میخواستم ببینم بایرامقلی خان، میتونه دوباره بصورت اتفاقی توی یک مترو یا جای دیگه منو ببینه یا نه!؟؟؟؟…اون بایرامقلی رو دیگه تو این مدت ندیدم.ولی بایرامقلی خان های دیگه ای بودن که میدیدمشون.اونا هم منو میدیدن.ولی دیگه قرار اتفاقی باهام نداشتن!
تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت یازدهم
همه به خاطر خلع سلاح به وسیله آمریکائیها بی آنکه تیری شلیک گردد ناراحت و افسرده شده بودند. اغلب بچه ها می گفتند چرا سلاح را دادیم؟ فرماندهانمان در پاسخ می گفتند: شما نمی فهمید!! ولی رهبری می داند چکار می کند. لایه به لایه بر سر موضوع خلع سلاح، و اینکه مسعود پیام داده بود کسی حق شلیک حتی یک تیر را نیز ندارد، مسئله دار بودند و کسی توجیه فرماندهان قرارگاه اشرف را نمی پذیرفت.
به گروگانگیری فرزندانمان در پادگان اشرف پایان دهید
سخنان تاثیر گذار آقای خدابنده که درد مشترک همه انسانها و خانواده های آزاده می باشد تاثر و اشک های غلتان برصورتهای پر مهر، ساده و صمیمی خانواده های زحمت کش گیلکی نمایان ساخت و بعضی از خانوادهها از ایشان دعوت نمودند تا ضمن حضور بیشتر در استان، مهمان سفره های آنها باشد.
دادخواهی آقای تیمور ختار و خانم ختار به مراجع قانونی عراق
لازم به ذکر است که سهیل ختار در اواخر سال 2001 به همراه فرزند خواهرم به نام مهران رستگار با گذرنامه ایرانی و بطور قانونی جهت کار در اروپا از ایران خارج شده و به ترکیه رفتند. بعد از حدود یک هفته الی ده روز اقامت در ترکیه برادر من به نام منوچهر ختار که در کشور هلند اقامت دارد با آنان تماس گرفته و پیشنهاد کمک میکند.
اسناد فرقه ای برای تبرئه مجاهدین خلق از آدم ربایی
یا اینکه سمیه دارای صغر سنی بوده که از اساس اخذ چنین رضایتی فاقد وجاهت قانونی است. و دیگر اینکه ارائه این رضایت نامه از سوی سازمان به این معنی است که پس از آن والدین سمیه تحت هیچ شرایطی قادر به آزاد کردن و ابطال رضایت نامه که در موقعیت زمانی و مکانی خاصی یعنی عضویت تشکیلاتی والدین در مجاهدین امضاء شده نیستند.
گزارشی از وضعیت اعضای سازمان مجاهدین خلق در کمپ اشرف
مسعود خدابنده در طی مدت استقرار در بغداد با مقامات وزارتخانه های مختلف از جمله وزارت حقوق بشر، وزارت دفاع، وزارت امنیت ملی و همچنین نمایندگانی از سازمانهای غیر دولتی عراقی دیدار و مشاوره نمود. نتیجه این ملاقات ها توافق بر راه حلی دو مرحله ای بوده است.