ورود به قرارگاه فرار از اشرف، فرار از جهاد اکبر بود؟ – قسمت دوم
زندگی در کنار خانواده، موهبتی که دوباره نصیبم شد دیدار فاضل فرهادی با اعضای انجمن نجات اراک
دفتر بغداد و جاذبه های مبارزه فرار از اشرف، فرار از جهاد اکبر بود؟ – قسمت اول
نامه ای به احسان بیدی از اعضای جداشده فرقه مجاهدین
چند روز قبل مطلع شدم که یکی از دوستان قدیمی ام به نام احسان بیدی با تصمیمی عاقلانه و شجاعانه، خود را از اسارت رجویها رها کرد. جا دارد همین جا خوشحالی قلبی و تبریک و چشم روشنی خودم را به احسان و خانواده محترمشان عرض نمایم. براستی که هیچ لحظه ای، با شکوهتر، وزیباتر از لحظه جدایی ازفرقه منحوس رجوی نیست. لحظاتی که انسان طعم شیرین آزادی را احساس میکند! لحظاتی که هرگز در اردوگاه اشرف به هیچیک ازاعضای اسیرش دست نداده وسالیان است که با طعم شیرین آزادی بیگانه اند.
نامه تعدادی از جداشدگان از فرقه رجوی به آقای مارتین کوپلر
ما جمعی از جدا شدگان سازمان مجاهدین خلق که برای رهایی از مناسبات ضد دموکراتیک و فرقه ای این گروه با تحمل سختی ها و مشقات فراوان در سال 2004 میلادی و بعد از قرارگاه اشرف خارج شده و از طریق مقامات ارتش امریکا و مساعدت مقامات محترم کمیته بین الملی صلیب سرخ به کشور خویش بازگشته ایم، برای هر آنچه که با ما رفته است و بی شک مغایرت تام و تمام با موازین مسلم و شناخته شده ی حقوق بشری از جمله حق انتخاب روش و شیوه ی زندگی آدمی دارد، قصد داریم علیه رهبران سازمان مجاهدین خلق در دادگاههای بین المللی اقامه دعوی کرده و شکایت کنیم تا حقوق مادی و معنوی از دست رفته ی خود را باز ستانیم.
بریدگان از فرقه مخوف رجوی!؟
ترک فرقه و بریدن از ایدئولوژی فرقه ای بسته شدن آخرین درهاست. گذشته پشت سرگذاشته شده است و ما باید راه خود را البته به تنهایی بدست آینده با بوجود آوردن روابط جدید و دوستان جدید از نو شروع کنیم. واقعیت اینست که از کنار بزرگترین واقعه عمر خود نمی شود براحتی گذشت ولی زندگی مسیری طولانی دارد و گذشته ها باید در گذشته بماند. باید عضویت خود در فرقه را تجزیه و تحلیل کرده و در حالیکه با فریب و برنامۀ گام به گام نفوذ به کار گرفته شده که ما را بدرون گروه کشانده آشنا شویم و نسبت بخودمان کمتر سخت گیری کنیم و از چیزهای ساده لذت ببریم.
اظهارات آقای علی قزل قارش پس از جدایی از مجاهدین
آقای قزل قارش دیدگاه خودش را نسبت به فرقه رجوی اینگونه توضیح داد که با توجه به اینکه تعداد زیادی از نیروهای رجوی به کمپ ترانزیت موقت منتقل شده اند و این کار ادامه دارد مشخص است که دیگر تشکیلات رجوی از هم پاشیده و دیگر انسجام و تشکیلات قبل را ندارد و از کنترل مسئولین فرقه خارج شده و دیگر سازمان مجاهدین از هم پاشیده و از بین می رود.در پی از هم پاشی این تشکیلات تعداد زیادی از فرقه جدا می شوند و بعد رازهای زیادی از جنایت های رجوی بر ملا می شود و اینکه چگونه تعداد چند هزار نفر را علاف و سرکیسه کرده و مردم ایران کاملا این فرقه را می شناسند و نفرت مردم از این فرقه بیشتر و بیشتر می شود.
یاد گذشته تلخ و نچندان دور در پادگان اشرف
چه کسی باور می کند که در پادگان اشرف رادیو فردی داشتن جرم محسوب می شود چه کسی باور می کند در پادگان اشرف از کمترین آزادی بهره مند نبودیم و… باور کردن این موارد سخت است ولی واقعیتی است که وجود دارد. اُردوگاه اشرف در بیگاری کشیدن بی نظیر است روزهایی بود شب تا صبح از ما کار می کشیدن و تازه طلبکار ما هم بودند که کار نکرده زیاد دارید و یا در نشست های من در آوردی رهبر فرقه زیر ضرب می رفتیم. مثل برده از ما کار می کشیدند.
علی نجاتی؛ عضو با سابقه مجاهدین از کمپ ترانزیت فرار کرد
یکی دیگر از عناصر فریب خورده گروه تروریستی مجاهدین و از اعضای باسابقه آن، با عبور از موانع حفاظتی اردوگاه موقت این گروه درنزدیکی فرودگاه بغداد، خود را تسلیم نیروهای پلیس عراق کرد. این عضو جدا شده از گروه تروریستی مجاهدین که بعد از ظهر چهارشنبه (6 اردیبهشت) موفق به فرار از اردوگاه این گروه شد، علی نجاتی نام دارد و از عناصر قدیمی مجاهدین به شمار می رود.
اعلام جدائی احسان بیدی از فرقه رجوی
اینجانب احسان بیدی فرزنذ محمد تقی، جدایی خود را از سازمان مجاهدین خلق (فرقه منحرف و فاسد رجوی) اعلام می نمایم.10 سال قبل فریب تبلیغات مجاهدین خلق را خورده و خود را اسیر این فرقه نمودم. 10 سال از بهترین دوران زندگی خود را در پشت حصارهای پادگان اشرف بدون هیچ نتیجه ای گذرانده و فقط اسیر وعده های تو خالی رجوی و دیگر رهبران فرقه شدم. به عنوان یک جوان ایرانی وقتی متوجه اشتباه خود شدم که راه بازگشتی وجود نداشت و جرات ابراز نظر در داخل تشکیلات را هم نداشتم.
اعلام جدائی آقای سیروس مرسل پور از سازمان مجاهدین خلق
من بدینوسیله میخواهم جدایی خودم از فرقه رجوی را به دلایل زیر اعلام کنم. باشد که شما خود قضاوت کنید، چرا که وجدان عمومی جامعه بهترین قاضی است. من در جریان وقایع روزهای 6 و7 مرداد 1388 و همینطور 19 فروردین90 مورد اصابت گلوله قرار گرفتم که بر اثر ضایعات ناشی از آن دچار پارگی شکم شدم و نیاز جدی و مبرم به عمل جراحی پیدا کردم. از رفتن من برای عمل جراحی ممانعت بعمل آوردند. من از آنها درخواست رفتن به لیبرتی کردم که باز هم با مخالفت بی دلیل آنها مواجه شدم.
حقایقی درباره جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت چهارم
به اعتقاد من از همین سلاحها در زمان درگیری نفرات مجاهدین با پلیس عراق در 19 فروردین ماه سال 1389 از سوی فرماندهان سازمان استفاده شده است. فرماندهان سازمان برای کشتن برخی از نفرات خودشان از آن ها استفاده کردند تا وانمود کنند پلیس عراق دست به این کار زده است. ولی پلیس عراق نیز طی اطلاعیه ای گفت با توجه به شواهد و مستندات زیادی که دکتر های معالج مجروحان به ما ارائه دادند بسیاری از نفرات مجروح و کشته شده از فاصله خیلی نزدیک هدف قرار گرفته اند و بیشتر گلوله ها به مغز و قلب اصابت کرده است
فرار و رهایی باشکوه پنج تن از اعضای ناراضی تشکیلات مجاهدین
آرزو داریم با تحولات پیش رو در تعیین تکلیف سازمان و سیر پناهجویی افراد آن واجرای احکام قضایی برای فرماندهان مشخص و تحت تعقیب سازمان , اعضای گرفتار با حول و قوه الهی و به مدد درایت و نگاه عدالت جویانه و همیشگی خود , برای آینده بهتر و آبرومند خود و ادای دین خود به میهن سربلند شان برای لحظه ای در ترک تشکیلات سازمان تردید بخود راه نداده و همانند دوستان و همقطاران آزاده خود , از هر اقدامی برای ترک سازمان فروگذار نکنند.
خاطرات قادر رحمانی عضو سابق مجاهدین – قسمت شانزدهم
طی 20 روز، بیست سوژه با سناریوهای مختلف پیاده کردند. فرماندهان سازمان واقعا افرادی غیر قابل کنترل هستند و از نظر روانی نرمال نبودند. در نشست های باقرزاده دقیقا فرماندهان زن عضو شورای رهبری و سایر افراد رده بالای سازمان حالات روحی آنرمال خود را به نمایش گذاشتند. فردی به نام اردشیر که از ناحیه پا فلج و ساکن یکی از کشورهای اروپایی بود و سالها در اشرف بسر می برد چنان تحت فشارش قرار دادند که هر انسان آزاد اندیشی را ناراحت می کرد
فرار ۵ نفر از اعضای مجاهدین از کمپ ترانزیت
۵ نفر از اعضای گروه مجاهدین با فرار از کمپ موقت ترانزیت خود را به نیروهای امنیتی عراق تسلیم کردند. یک منبع مطلع عراقی به سایت اشرف نیوز گفت: جمعه شب ۵ تن از اعضای گروه مجاهدین توانستند با فرار از کمپ موقت ترانزیت در نزدیکی فرودگاه بغداد، خود را به نیروهای امنیتی عراقی برسانند. بر پایه این خبر علیرغم نارضایتی بسیاری از اعضای مجاهدین، فرار از این کمپ برای اولین بار اتفاق افتاده است.

