بازجویی نرم مادرانه خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم
ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟ پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
می دانم نامه ات دیکته شده از سمت سران مجاهدین بوده سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی
نامه ای از طرف جداشدگان مجاهدین از عراق
تعداد 22 نفرمرد و زن هستیم که موفق شدیم سد را بشکنیم و ازجهنم رجوی خارج شویم. خدارا شکر ودرحال حاضر در… (محل اقامت موقت این افراد در عراق) با کمال آزادی وآسایش بدوراز غسل ونشست وبیگاری به آینده روشن فکر میکنیم واینکه بتوانیم دوستان خود راازظلمت اشرف نجات دهیم.البته باکمک خدا… خلاصه شبها تا پاسی از شب بیدارهستیم ماهواره تماشا می کنیم راستی به ما نخندی بعضی افراد تا چند روز اول بلد نبودند با کنترل ان کار کنند انگار سال ها درغار بودیم، به همدیگرسر می زنیم و همگی خوب هستیم. خواهش داریم ازقول ما زحمات وتلاش های مسئولین عراقی که درازادی ما نقش داشتند تشکر کنید. واقعا بگویید تا دنیا بداند انها از هیچ چیز برای ما دریغ نکردند و ازگل کمتر به ما چیزی نگفتند ومرتب به ما سرمی زنند وهرمشکلی داشته باشیم حل میکنند. راستی می دانید همه ما با مبایل بیگانه بودیم، مبایل دراختیارمان گذاشتند و به هر کجا خواستی زنگ زدیم وانها هم با ما در ارتباط هستند.
۱۳۰ هزار نماینده اروپا هم رای بدهند ما به رجوی رای نمی دهیم
… مخلص کلام در یک انتخابات ازاد، ما جدا شدگان به رجوی و مجاهدین به عنوان دشمنان دموکراسی مردم ایران رای نخواهیم داد حالا دوستان نارفیق سابق تا می توانیند امضا جمع کنید. امضا ی تمامی اعضای پارلمان اروپا و آمریکا به اندازه یک امضای اعضای جداشده، مشروعیت مردمی ندارد…
مصاحبه با بتول سلطانی – قسمت هفدهم
رجوی دستور داده بود فیلمبرداری از نشست های شورای رهبری فقط باید توسط زنها انجام بشود و غیر از این را نمی پذیرفت. اتفاقا در مقطعی یک التیماتوم و زمان بندی مشخص داد و گفت طبق این زمان بندی کار با دوربین فیلمبرداری را زنها باید یاد بگیرند و از این به بعد انجام بدهند. به نوعی می توان گفت، رجوی یک ضدیت هیستریک با مردها داشت و دارد.
شیوههای مختلف حفظ نیرو در قرارگاه اشرف
وقتی به کنار آخرین تانک که فرمانده آن فرشته شجاع و خدمه آن نیز به جز فشنگگذار که مرد بود، همگی زن بودند، رسیدیم، در فاصلهای که محل مینگذاری مشخص شود، فرمانده تانک مرا صدا زد، وقتی کنار او رفتم او برایم تعریف کرد که چگونه آنها با دوشکا و توپ و تانک به وسط اکراد شلیک کردند. بعد مرا برد به یکی از مواضع که بگوید نفرات آنجا بودند، وقتی بالا رسیدیم یک جوان کرد که لباس کهنه و یک جفت کفش پلاستیکی به تن داشت بدون سلاح آنجا روی زمین افتاده بود، بعد فرشته شجاع گفت ما او را زدیم، خیلی زیاد بودند.
مصاحبه با خانم بتول سلطانی – قسمت شانزدهم
موضوع ازدواج مسعود با فیروزه چیز خاصی نداشت که بخواهند به آن بپردازند. کما اینکه در نقطه مقابل این ازدواج، ازدواج مسعود با مریم قجر عضدانلو را مدام در بوق میکردند و بحث ها و پیامدهای آن که مثلا این ازدواج ذوب در رهبری است را مدام مطرح مینمودند. بعد کنار گذاشتن شوهر و زن در ادامه همان بحث ذوب در رهبری عنوان شد و بحث را از این زاویه حلاجی و مطرح کردند.
مصاحبه خانم بتول سلطانی – قسمت پانزدهم
بنابراین در آن شرایط، شخصیت فردی رجوی برای من چندان جاذبه ای نداشت و من از خیلی چیزها درباره او بی خبر بودم، بنابراین نمی تواند به عنوان یک فاکتور در جذب شدن من به سازمان تاثیر و کمکی کرده باشد. انگیزه من بیشتر شرایط جامعه و نظامی بود که با آن روبرو بودم. در آن شرایط احساس میکردم همه راه ها و زمینه های رشد خودم مسدود و محدود شده اند…
اظهارات عضو سابق مجاهدین درباره فرقه رجوی
من میتوانم به اسم بگویم نفراتی را که الان به دلایل مختلف نمیخواهند آنجا بمانند منتهی ماندند،به این دلیل که میگویند اگر از سازمان جدا شوند، کجا بروند. خیلیها هم هستند که قدرت تصمیمگیری ندارند مثلاً خود من تا سال 80 در نشستهای طعمه گفتم به قصد خارج شدن از سازمان به بخش خروجی اردوگاه اشرف میروم، اما دوباره برگشتم تا آن موقع من اصلاً قدرت تصمیمگیری نداشتم
مصاحبه با خانم سلطانی – قسمت چهاردهم
… وظایفی که برای شورای رهبری تعیین شده، اصلی ترین وظیفه اش که خودشان مطرح کرده اند، گفته بودند بایستی مثل سگ برای صاحبت که رهبری باشد پارس کنی. یعنی مثلا هر جا که می روی همینطوری که نمی توانستند بگویند یک گردان صدنفره را باید اداره کنی چون اگر همچین دستوری می داد اول باید صدنفرش را جور می کردند و سازمان واقعا از کجا می توانست این افراد را تهیه کند. اصلا این تعداد آدم در سازمان موجود نبود…
مصاحبه با اقای داود حیدری عضو سابق مجاهدین
از وقتیکه در زندان فکری و ذهنی سازمان قرار گرفتیم دیگر از همه جا و همه کس بی خبر بودیم و در زمانهای مختلف از خدا می خواستیم که یک همشهری و یا هم وطنی که از اوضاع احوالات جدید ایران خبری داشته باشد نزد ما بیاید به هرحال به خواست خداوند متعال در سال 82 بود که دیوارهای دروغ و ریا کاری سازمان در هم فرو ریخت و دستشان برای ما رو شد و خانواده ها از طریق انجمن نجات به دیدن ما امدند.
نامه ای به علی کاکی عضو سابق شورای مرکزی مجاهدین
تو در طی این سالیان ودر اوج خفقانی که رجوی در سازمان ایجاد کرده بود با ترانه وآهنگ هایت شور وشادی وبذر امید می پاشیدی و همه را به سفری که در پیش است نوید می دادی و بی دلیل نبود که رجوی علیرغم تمامی اظهار وعلاقه های ظاهریش از توکینه بدل گرفت و به مدت یکسال به زعم خودش خواست صدای گرم وزیبایت را خفه کند تا شورونشاط وشادی نباشد وسفری را که درراه بود را به تاخیر بیندازد.
خواستار حمایت دولت عراق از افراد جداشده هستیم
از طریق اخبار رسانه ها در جریان جدایی و پناهنده شدن 4 نفر از اعضای سابق سازمان مجاهدین به دولت متبوع شما قرار گرفتیم.ضمن تشکر از این اقدام انسان دوستانه دولت عراق وشخص جنابعالی مایلیم نظرتان را به این نکته جلب کنیم که بعنوان نخستین قربانیان سیاست های خشونت آمیز وضد دمکراتیک این سازمان مصرانه از شما خواهان حمایت همه جانبه از این افراد بخصوص در زمینه حفظ جان وحقوق دمکراتیک آنها واز جمله انتخاب آزادانه مسیر آینده شان هستیم.
مصاحبه با خانم بتول سلطانی – قسمت سیزدهم
رجوی عادت دارد هرازگاهی برای اینکه افراد سازمان به چیزی جز آنچه او از انها می خواهد، فکر نکنند، یک بند به انقلاب اضافه نماید و یا به اصطلاح یک فیل تازه هوا کند. و این بار این فیل تازه این بود که مردها باید انقلاب کنند و هژمونی خودشان را به زنها بدهند. یعنی در ادامه مرحله اول که زنهای شان و موضوع زن را طلاق دادند، حالا باید هژمونی خودشان را هم بدهند به این معنی که از این پس دیگر هژمونی هم ندارند. یعنی از این مقطع صفت رهبری را از مردها می گیریم و به زنها می دهیم.

