دوشنبه, ۸ دی , ۱۴۰۴
  • گفت و شنود اعضای انجمن نجات خوزستان با دانش آموزان دبیرستان امام علی 19 آذر 1404

    روشنگری برای نسل جوان
    گفت و شنود اعضای انجمن نجات خوزستان با دانش آموزان دبیرستان امام علی

    روز سه شنبه 18 آذرماه 1404، اعضای انجمن نجات خوزستان دیداری صمیمی با دانش آموزان دبیرستان امام علی (ع) شهر اهواز داشتند. در این دیدار که در سالن دبیرستان برگزار شد ابتدا علی اکرامی مسئول انجمن نجات خوزستان بعد از معرفی خود توضیحات مفصلی درباره نحوه جذب خود به گروه مجاهدین، حضورش در تشکیلات این […]

نامه خانم مهین هاجری به برادرش علی هاجری اسیر در فرقه رجوی 19 اسفند 1395

نامه خانم مهین هاجری به برادرش علی هاجری اسیر در فرقه رجوی

علی جان تورا به جان مادرمان نگذار که او هم چشم انتظار ازاین دنیا برود تمام صحبتش این است که من دوست دارم صدای علی را بشنوم و ازاین دنیا برم.

نامه خانم کله جویی به پدرش نورمراد ساکن در کشور آلبانی 19 اسفند 1395

نامه خانم کله جویی به پدرش نورمراد ساکن در کشور آلبانی

پدرم!!! دلمان برایت تنگ شده، مشتاق دیدار تو هستیم حتی اگر همه ی ما فرزندانت ومادرمان پیر و شکسته باشیم باز هم چشم به راه توهستیم،،،،

نامه مادر منوچهر کوهکی به فرزند اسیرش 18 اسفند 1395

نامه مادر منوچهر کوهکی به فرزند اسیرش

پس از سلام من تو را در فامیل بهترین میدانستم و الگوی ما بودی و حدود 29 سال است که در فراغت اشک میریزم و از آنجائیکه پدر و مادر حق بر گردن فرزند خود دارند و همان طور که میدانی چیزی به پایان عمر من و بابات نمانده لذا عاجزانه از تو میخواهم که از این گروه جدا شوی و چشم ما بدیدن جمالت روشن شود.

دیدار انجمن نجات خوزستان با خانواده منوچهر کوهکی از اسیران فرقه رجوی 15 اسفند 1395

دیدار انجمن نجات خوزستان با خانواده منوچهر کوهکی از اسیران فرقه رجوی

در این دیدار اعضای انجمن بعد از احوال پرسی های معمول اوضاع و شرایط حاکم بر اعضای اسیردر آلبانی را برای این خانواده تشریح کرده و گفتند سران فرقه رجوی با هر ترفند و توطئه ای همچنان می کوشند سرنوشت آنها را به منظور جلوگیری از فروپاشی فرقه در دست خود داشته باشند

نامه مرحومه خانم فریبا سرخی به برادرش احمد چند روز قبل از فوتش 09 اسفند 1395

نامه مرحومه خانم فریبا سرخی به برادرش احمد چند روز قبل از فوتش

احمد جان برادر خوبم من به همراه فرزندانم و دیگر خواهران و برادرانت و تمامی اعضای خانواده به تو سلام می کنم. سلامی به بلندی سالهای فراق تو، سلامی از صمیم قلب، سلامی به گرمی آفتاب…

حضوراعضای انجمن نجات خوزستان در مراسم ترحیم مرحومه خانم فریبا سرخی 08 اسفند 1395

حضوراعضای انجمن نجات خوزستان در مراسم ترحیم مرحومه خانم فریبا سرخی

مورخه 4/12/95 اعضای انجمن نجات شعبه خوزستان به همراه برخی دیگر از خانواده های اسیران دربند فرقه مرتبط با این انجمن نجات در مراسم ترحیم مرحومه خانم فریبا سرخی که درشهرستان خرمشهر برگزار شد شرکت نمودند.مرحومه خانم فریبا سرخی از خواهران فعال عضو انجمن نجات بود

با سلام به برادر عزیزم حشمت الله کاربخش 04 اسفند 1395

با سلام به برادر عزیزم حشمت الله کاربخش

حشمت عزیز برادرم امیدوارم همیشه خوب و خرم باشی این دومین نامه است که برایت می نویسم هرچند تاکنون پاسخی از تو نگرفتم اما من وظیفه خودم می دانم که همواره برایت نامه بنویسم چرا که من برای دل خودم وهمچنین دل مادرمان می نویسم برای اینکه تورا دوست داریم.حشمت عزیز این روزها دلم حسابی برایت تنگ شده بطوریکه می گویم ای کاش حشمت درهمان عراق می ماند می دانی چرا؟!

سلام به برادر نازنینم حیدر پیرزادی ساکن در کشور آلبانی 04 اسفند 1395

سلام به برادر نازنینم حیدر پیرزادی ساکن در کشور آلبانی

حیدر جان برادر عزیزم سلام، سال 95 هم دارد تمام می شود الان قریب به سی و چهارمین بهار است که تو در جمع خانواده نیستی حیدر عزیز بخدا همه ما تورا از جان و دل دوست داریم نمی دانی وقتی همه ما برای جشن ایام نوروز دورهم جمع می شویم چقدر از تو یاد می کنیم و این احساس را داریم که جشنمان کامل نیست چون تو دربین ما حضور نداری.

نامه مسعود بیداری به برادرش محمود؛ اسیر فرقه رجوی 02 اسفند 1395

نامه مسعود بیداری به برادرش محمود؛ اسیر فرقه رجوی

اما متاسفانه الان حدود یک سال ازرفتن تو گذشته ولی خبری ازتماس تو نیست. به همین خاطرحقیقتا نگران هستیم. برادرجان شنیدم تعدادی ازدوستانت با خانواده های خود ارتباط گرفتند وآنها را خوشحال کردند. تو چرا چنین نمی کنی؟! ما هم ازتو خواهش می کنیم که هرطور شده با ما تماس بگیر. به خدا ما هم به عنوان خانواده ات نگرانیم. حداقل شنیدن صدایت را ازما دریغ نکن. پس لطفا هرطورشده ما را ازاحوال خودت با خبرکن. متاسفانه ما که الان به تو دسترسی نداریم. عزیز دل مطمئن باش که تو می توانی روی کمک خانواده ات حساب کنی…

دلنوشته ای دیگر از نادر زارع به برادرش فریدون اسیر در فرقه رجوی 28 بهمن 1395

دلنوشته ای دیگر از نادر زارع به برادرش فریدون اسیر در فرقه رجوی

فریدون جان سلام، برادر خسته و رنج کشیده ام سلام. برادرم الان این چندمین باراست که برایت نوشتم البته بازهم خواهم نوشت آنقدرکه شاید یکی ازآنها به طریقی ازدیواری که دورتا دور تو کشیدند عبور کرده و به دستت برسد.

نامه ای از یک برادر به خواهر اسیرش در فرقه رجوی 26 بهمن 1395

نامه ای از یک برادر به خواهر اسیرش در فرقه رجوی

خواهرعزیزم بهرحال الان مهم این است که بتوانی برای خودت تصمیم جدی بگیری. نمی گویم که حتما به ایران برگرد بلکه به هرکشوری که دوست داری برو اما واقعا نگذار بیش ازاین زندگی ات خراب شود

نامه ای به یک برادر 25 بهمن 1395

نامه ای به یک برادر

لفته جان از تو خواهش می کنم هرطور شده سعی کن با من تماس بگیر تا نگرانی ما برطرف و مادرمان هم کمی آسوده خاطر شود. برادرعزیزم درپایان برایت بهترین آرزوها را داریم

blank
blank
blank