قاسم جان زندگی را دریاب پیام عسگر نجف زاده به برادر اسیرش قاسم نجف زاده
به مناسبت روز زن تقدیم به مادران چشم انتظار اسیران تشکیلات رجوی
نامه صدیقه نجفی به فرزندش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم
استمداد یاری خانواده حسن زاده از خانم جین هول لوت
ما جهت دیدار با وی بارها به کشور نا امن عراق رفتیم اما متاسفانه هر بار با فحاشی و سنگ پرانی گماشتگان سازمان مواجه شدیم که یکی از ما به شدت مجروح شدیم که مستندات آن در سایت” انجمن نجات” منتشر شده است. لذا از شما مقام عالی جهانی استدعای عاجزانه داریم که اجازه ندهید رجوی خائن جهت رسیدن به اهداف شوم جاه طلبانه خویش اعضای فریب خورده خود را از روی بی خبری به قربانگاه بفرستد
خانواده های اسیران فرقه رجوی را یاری کنید
با توجه به وضعیت روحی خانواده ها که بعد از چهار سال نتوانستند ارتباطی با عزیزان خود داشته باشند واکنون باز بعد از گذشت یک سال و اندی از انتقال عزیزانمان به زندان لیبرتی هیچ گونه ارتباطی برقرار نشده و با توجه به وضعیت کنونی کشور عراق که هرلحظه خطر ساکنین مظلوم و بی پناه لیبرتی را تهدید میکند و این امر نگرانی خانواده ها را صد چندان کرده است.
ثریا عبدالهی: خانواده ها چهار سال شکنجه روحی را در پشت درهای اشرف فراموش نکردند
ما خانواده ها در عرض چهار سال که شاهد تمام حرکات وشکنجه روحی تو علیه اسیرانمان و هم برعلیه خانواده بودیم و تا کنون سکوت و صبر پیشه کردیم. وای به روزی که خاطرات تمامی اتفاقات در رسانه های ملی ایران بافیلم وعکس به نمایش گذاشته شود وتمامی جداشدگان در کنار خانواده ها در همایشی ملی تمامی جنایتهای سی ساله را با سند و مدرک به نمایش بگذاریم و پوست میش را از روی چهره واقعی خون آشامت بر خواهیم کشید
در فراق فرزند
این مادر که اعضای انجمن نجات کرمانشاه پای صحبت هایش نشستند، می گوید: در یکی از حضورهایش در پشت خاکریز زندان اشرف مصادف بوده با تجمع اجباری ساکنان اشرف در آنسوی خاکریز به قصد فحاشی و سنگ پرانی به خانواده ها که در این روز او پسرش را می بیند.
پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده فدایی جهرمی
این مادر مهربان در حالی چشم از جهان فروبست که سالها چشم انتظار در آغوش کشیدن فرزندش بود. افسوس و صد افسوس که این آرزو محقق نگردید. انجمن نجات فارس و خانواده های مرتبط با این انجمن، درگذشت اندوهبار و مصیبت وارده را به خانواده فدایی جهرمی تسلیت عرض نموده و برای آن مرحومه رحمت واسعه و برای تمامی اعضای آن خانواده محترم صبر و شکیبایی مسئلت دارد.
پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده تقی پوریان
با نهایت تالم و تاثر مطلع شدیم که آقای حاج ابراهیم تقی پوریان پدرآقای مسعود تقی پوریان دار فانی را وداع گفت. به نمایندگی ازطرف انجمن نجات و خانواده های مرتبط با این انجمن، درگذشت اندوهبار و مصیبت وارده را به خانواده تقی پوریان تسلیت عرض نموده و برای آن مرحوم رحمت واسعه و برای تمامی اعضای آن خانواده محترم صبر و شکیبایی مسئلت داریم.
خانم کیانی: چه دردی بالاتر از سی سال انتظار جگر گوشه ام
وقتی از او پرسیدم که مشکل چیست؟ با اندوه گفت: آیا فرزند دارید تا به شما بگویم دردم چیست؟ سی سال است که دخترم مهری از نزدم رفته ولی هنوز از او خبری ندارم. نه خبری نه نامه ای و نه تماسی، چه دردی بالاتر از سی سال انتظار جگر گوشه ام.
مسعود رجوی را مسعود لجنی خطاب می کردند
وقتی از این ایشان سئوال شد که سال ها پسرتان اسیر فرقه می باشد و شما نیز کماکان با انجمن نجات در ارتباط هستید و از طریق ماهنامه انجمن نیز پی گیر موضوع هستید، چقدر رجوی را می شناسید؟ گفت من این آقا را از سال 58- 59 می شناسم آن موقع که مردم تهران علیه او شعار می دادند و او را مسعود لجنی خطاب می کردند.
رجوی کثیف ترین و دروغگوترین فرد در دنیاست
آقای خیرالله اعتدالی که تحت تاثیر صداقت گفتار اعضای انجمن قرارگرفته بود گفت واقعا تا به امروز که شما برایم توضیح دادید هیچ شناختی ازعملکرد فرقه رجوی نداشتم واقعا یک لحظه هم نمی توانم خودم را درشرایطی که شما درفرقه رجوی داشتید بگذارم، معلوم است خیلی سختی کشیده اید ومتاسفم ازاینکه برادرم فریب شعارهای دروغین موجود پست فطرتی یعنی رجوی را خورده و زندگی و عمرخود را به تباهی کشاند.
واقعا چگونه است که رجوی خیانت به مردم ایران را خدمت حساب می کند!
آقای بیرون رو درتائید توضیحات اعضای انجمن گفت واقعا رجوی وسران فرقه اش مشتی فریب کار و شیاد هستند وی ادامه داد که من درجنگ اسیرعراق شدم قبل ازاینکه اسیرعراق شوم برادرم به گروه مجاهدین درعراق پیوسته بود. بنظر اواخر سال 67 بود که روزی چند نفر به اردوگاهی که من درآن اسیربودم آمدند اول گفتند ما ازمجاهدین خلق هستیم که برای آزادی مردم ایران با رژیم ایران می جنگیم!!
استمداد کودکانه
وقتی فاطمه نوه اسیر احمد رضاعی متوجه شد که مهمانان آنها خود سال ها اسیر فرقه بودند و از دوستان سابق پدر بزرگش می باشند و از خاطرات او می گویند، دوید و با خوشحالی از اتاق خود عکس پدر بزرگش را آورد و به ما نشان داد و با حالتی که انگار استمداد می خواست گفت «پدر بزرگم اسیر دشمن است »
جوابیه خانم حبیبی به دخترش پروانه ربیعی در فرقه رجوی
من هم به شما می گویم دست شما درد نکند من یک مادرم، از آن ملاقات با شما چند سال می گذرد من هم دلم می خواهد دخترم را باز در بغل بگیرم سعی و تلاش خودم را کردم سختی سفر به عراق را تحمل کردم فقط برای اینکه شما را یک بار دیگر ملاقات کنم متاسفانه به جای اینکه از من استقبال شود فحش های رکیک تحویل من دادند چه انتظاری از من داشتی انتظار داشتی که به تنهایی سفر کنم دولت عراق ویزای انفرادی نمی دهد

