سیانور، ترور، انفجار ... خوانش مفهومی عملکرد سازمان تروریستی مجاهدین خلق در جامعه ایران دهه ۶۰
یادداشت هایی از درون مناسبات مجاهدین ۱۲ سال حضورم در تشکیلات – قسمت دوم
افشاگری جدا شده ها تأثیرگذار بوده سازمان مسعود هر روز رسواتر از قبل
مسئولیت راه حلهای غیر انسانی با چه کسی است
سران این فرقۀ تبهکار دست اندرکار ایجاد بلوا و آشوب در اشرف برای تبلیغات سیاسی خود هستند. و تا کجا تلاش کرده اند کسی از داخل اشرف پایش به خارج نرسد و در این رابطه نیز نه تنها هیچ کاری برای آیندۀ این افراد اسیر و سرنوشت آنها انجام نداده اند بلکه تا توانسته اند سد و مانع تراشیده اند که این زندان پابرجا مانده و دکان فریبکاری و جنایت آنها در این سالیان تخته نگردد و افشا نشود.
سرانجام استراتژی جنایتکارانه رهبران مجاهدین
متأسفانه خانم رجوی که سالهاست یاران خود را در شرایط سخت نظامی ترک نموده و به پاریس فرار کرده است، هر از چند گاهی اعضای خود در اشرف را به طور غیر مستقیم به خودسوزی و اعتصاب غذا و درگیر شدن با سربازان عراقی دعوت می کند و اصلاً هم به روی خود نمی آورد که شرایط مثل ده سال قبل نیست و حضور این افراد در عراق خطرناک است…
دست به دامن شیوخ عرب
اقدامات غیر قانونی و نقض حقوق بشر در این فرقه و بر علیه اعضای خود و همچنین شهروندان عراقی و شهروندان کرد عراقی و از همه مهمتر پرونده های ترور این گروه در ایران در فاصله سالهای بعد از انقلاب تا کنون روی میز محاکم و دادگاههای مختلف در عراق و ایران و دیگر کشورها هر روز بیشتر و بیشتر میشود و هر روز پرونده ای جدید در خصوص جنایات این گروه در این دادگاهها گشوده میشود
عجز و التماس به سران کشورهای عربی
به نظر می رسد خانم رئیس جمهور در تبعید، از پیامها و عجز و لابه هایش به پارلمانترهای اروپایی و نیز دریوزگیهایش به درگاه اربابان بی مروت دنیا و شخص باراک حسین اوباما و از آمار چند هزار نفری وکلایش در اروپا و عراق و همچنین از آمار میلیونی حمایت مردم عراق و شیوخ مختلف سنی و شیعه در عراق و مهمتر از آن درخواستهایش از مردم سراسر جهان برای خیزش!، باز هم هیچ طرفی نبسته و اینبار روی به درگاه سران کشورهای عربی آورده است.
چرا مجاهدین اعضای شورای ملی مقاومت را پیش انداخته است
یکی از دلایل این نکته که چرا مجاهدین یکسره وارد مقابله و پاسخ گویی به این مقالات نشده و اعضای شورای ملی مقاومت را سپر قرار داده اند، این است که در حال حاضر مجاهدین در موقعیت و جایگاه یک متهم هستند و ناگزیر برای دفاع از این مسائل چندان صورت خوشی قائل نیستند. مجاهدین می دانند محتوای پرونده 17 ژوئن به اندازه کافی دلایل محکمه پسند برای امتناع فرانسه از پذیرش مجاهدین و یا حتی بخشی از آنها در خاک فرانسه را در خود دارد. بنابراین نمی توانند در موقعیتی که زیر ضرب اتهامات وارده هستند، در قبال این اتهامات از خودشان دفاع کنند.
استقلال یا سرسپردگی تمام عیار
رجوی هیچگاه نتوانست بعنوان یک سازمان مستقل دربرابر حمله نظامی عراق به کویت علیرغم اینکه دود آن به قول خودش به چشم مقاومت ومردم ایران رفت موضع بگیرد و این اقدام تجاوزکارانه رامحکوم کند برعکس سعی کرد که درنشست های داخلی نیروهارا چنین توجیه کند که حمله نظامی عراق به کویت ناشی از فشارهای دولت های مرتجع عرب وبخصوص عربستان وکویت وباحمایت امریکا بوده است.
سوال از خانم مریم رجوی
ایا این فاجعه نیست که در مناسبات درونی خود، همین مردان و زنان را هر روز مورد بدترین شکنجه های روحی و روانی قرار می دادید و جهنمی بزرگ را در مناسبات کوچک خود ایجاد کرده بودید بطوریکه تعدادی برای رهایی از این فرقه جهنمی خود را ناچارا از بین بردند. البته فاجعه می تواند بوجود بیاید وانهم چیزی نیست به جز اعتصاب غذای اجباری و به اتش کشاندن افرادی در اشرف و یا در قلعه مریم رجوی در پاریس انهم به خواست بی مهر تابان این باند مافیایی و یا شیر در سوراخ خفته این فرقه.
مجاهدین و یک هشدار مشکل ساز
اینکه مجاهدین نیز سناریوهای از پیش نوشته زیادی دارند که می توانند به نوعی بر روی واقعیت های جاری در اوور سرپوش بگذارند کما اینکه در اشرف چنین کردند و متاسفانه کلاهی بزرگ سر تعدادی از مهمانان اروپائی آنان رفت. مجاهدین وقتی با یک سئوال مشکل ساز روبرو می شوند، همیشه به یکی از تاکتیک های همیشگی شان متوسل می شوند. یا غرض ورزی را علت می دانند، و می گویند که سئوال از آنها بازی رژیم ایران است…
غرب در قبال سازمان مجاهدین خلق
چالش امروز غرب با سازمان مجاهدین و یا هر نام دیگری که بر آن بگذاریم، در نوعیت خود یک مسئله استراتژیک بر سر انتخاب دو راه حل میان واقع گرایی و منفعت طلبی است. دو ونیم دهه است که سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک سازمان مسلح، ایدئولوژیک، فرقه ای و درست تر بگوییم بنیادگرا به یک معضل چند جانبه برای غرب تبدیل شده است.
دست و پا زدن آخر راه و دریوزگی به درگاه
… اینهمه ذلت و خواری و دریوزگی در برابر کسانی که سالها قبل خود آقای رجوی آنها را”ارباب بی مروت دنیا” می نامید، حکایت از اوضاع بحرانی این فرقه در شرایطی است که خود به خوبی می دانند فرصت زیادی برای ماندن ندارند و اگر اشرف تعطیل شود و پای این اسیران به دنیای آزاد برسد، نه از تاک نشان ماند و نه از تاکنشان…
اشرفی ها و اوری ها
با شروع جنگ آمریکا و سقوط صدام و خلع سلاح بازهم اشرف از اهمیت افتاده بود اما اینبارترس از نارضایتی و از هم پاشیدن نیروها در اشرف که سرمنشاء سستی و از هم پاشیدگی اوری ها هم میشد باعث شد که بصورت کاذبی وانمود کنند که اشرف مهم تر از اورسوراواز و بلکه مهم تر از همه جهان است.البته این حرف با عمل تفاوت داشت زیرا دیگر برخلاف گذشته نه تنها کسی از اور به اشرف که ظاهرا مهم تر بود نمیامد بلکه هرکس هم دستشان میرسید خارج میکردند به سمت اور
چهارشنبه سوری و باز مجاهدین
مردم ایران با ماهیت ضد دمکراتیک و وابسته شما کاملا آشنایی دارند وبا این نوع مرده خوری ها ی فرصت طلبانه بهیچ روی نمیتوانید برای خود نمدی درست کنید شما هرگز به نیروی مردمی اعتقادی نداشته اید وبرای همین یک روز بند خود را به صدام ویک روز دیگر به بوش جنگ طلب وصل کرده اید حال که دستگاه ارتش تان شکست خورده است میخواهید از مبارزات مردم ایران میخواهید بهره برداری کنید. جواب شما بارها داده شده است اهداف آزادی خواهانه مردم ایران با اهداف یک سکت مافیایی هیچ مقاربتی ندارد.

