بازجویی نرم مادرانه خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم
ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟ پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
می دانم نامه ات دیکته شده از سمت سران مجاهدین بوده سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت هشتم
در قسمت قبل امیر یغمایی از لحظه خداحافظی با مادر گفت. وقتی اتوبوس آمد، خداحافظیها آغاز شد. مادرم مرا در آغوش گرفت، اما اشک نریخت. نمیدانم چرا، اما فکر میکنم او سعی میکرد ضعف نشان ندهد، چرا که به عنوان یک مبارز، نباید احساساتش را بروز میداد. اما حالا که به آن لحظه فکر میکنم، […]
با آمدن نوروز لباس کهنه اسارت را از تنتان بیرون بیاورید
در این ماه دو مناسبت در تقویم مواجه هستیم که یکی مذهبی و دیگری ملی و هر کدام از آنها نوید رویکردی جدید در زندگی و رهایی و آزادی را می دهد.رمضان ماه عبادت و رهایی از قیود بندگی و رهایی از دنیای مادی و اوج انسانیت و عید نوروز مرحله گذرا از سالی به […]
پیام جهانشاه سید محمدی به علی اشرف ملکی اسیر در کمپ مانز
جهانشاه سید محمدی، نظامی بود و در زمان جنگ ایران و عراق و در حال دفاع از وطن به اسارت نیروهای بعثی درآمد. بعد از مدتی فرقه مجاهدین با ترفند و معامله او را از اردوگاه اسرا به قرارگاه اشرف در عراق کشاند و مدت 16 سال از عمر او را به هدر داد. آقای […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت هفتم
امیر یغمایی در قسمت قبل خاطراتش از لحظهای فراموش نشدنی می گوید. شبی بود که با مادرم در خوابگاه زنان خوابیده بودم. نیمهشب صدای آژیر بلند شد. قبل از اینکه حتی بفهمم چه اتفاقی افتاده، مادرم مرا محکم در آغوش گرفت و شروع به دویدن کرد. او در تاریکی شب، سریع و بیوقفه میدوید. من […]
پیام علی اصغر باباپور برای رحیم چهارلنگ و محمد علی مالکی
علی اصغر باباپور از اعضای نجات یافته از تشکیلات مجاهدین خلق در پیامی تصویری از دوستان قدیمی اش در کمپ مانز می خواهد تا تلاش کنند و قدم در راه آزادی بگذارند و زندگی از دست رفته شان را دوباره به دست بیاورند: دوستان خوبم همیشه در فرصت هایی که پیش می آمد از این […]
کتاب “تهران تا تیرانا” خاطرات بادیگارد رجوی به چاپ چهارم رسید
کتاب “تهران تا تیرانا” خاطرات مسعود خدابنده در سازمان مجاهدین خلق به چاپ چهارم رسید. به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ کتاب “تهران تا تیرانا” خاطرات مسعود خدابنده از ۲۰ سال حضور در سازمان مجاهدین خلق به چاپ چهارم رسید. خدابنده که در طول دو دهه عضویت در سازمان مجاهدین خلق توانست تا مرکزیت سازمان […]
آزادی، بیرون از حصارهای رجوی لذتبخش است
با درود به هموطنان عزیز و دوستان گرامی در تشکیلات رجوی، هیچچیز جز بدبختی، بیچارگی، دوری از خانواده و محدودیتهای فراوان وجود نداشت. اما در سال ۲۰۱۷ که از این تشکیلات جدا شدم و وارد دنیای آزاد شدم، معنای واقعی زندگی را فهمیدم. امروز هر لحظه از زندگیام را دوست دارم. زندگی با تمامی شادیها […]
برای دوست قدیمی ام ایوب آذری
حسن شرقی هستم. ایوب جان حال تو خوبه. داشتم ورزش صبحگاهی میکردم که یادت افتادم. یاد اون وقت ها که با هم ورزش میکردیم و چقدر در محفل دوستانه مان از خانواده و دنیای آزاد صحبت می کردیم و به ریش رجویها می خندیدیم. دوست گرامی هیچ کجا وطن آدم و کانون گرم خانواده نمیشود. […]
ترس رجوی از ما نجات یافتگان
مجاهدین خلق سازمانی است که پایه، اساس و ساختار آن در تمام زمینه ها ایدئولوژی استبدادی و خط مشی و استراتژی و روابط آن بر مبنای نبود آزادی و بنوعی دیکتاتوری محض و اختناق و فشار و سرکوب نیروها با دنیای خارج از خودش بوده و با مکانیزمها و شگردها و با استفاده از ترس […]
افشاگری مسعود خدابنده در جلسه ۲۹ دادگاه رسیدگی به اتهامات سران مجاهدین خلق
مسعود خدابنده، سر تیم حفاظتی مسعود رجوی به عنوان شاهد عینی در جلسه 29 دادگاه رسیدگی به اتهامات سران مجاهدین خلق حضور پیدا کرد و مشاهدات خود از جنایات سرکردگان گروه را با حضار در میان گذاشت. او که به واسطه مسئولیتش از نزدیک شخصیت مسعود رجوی را می شناسند، در این باره می گوید: […]
خاطراتی از ایام عید نوروز در تشکیلات فرقه رجوی
تا قبل از سال 67 ایام عید نوروز در تشکیلات رجوی بسیار ساده برگزار می گردید، اما بعد از قرارداد آتش بس بین صدام با ایران وقتی رهبری مجاهدین در بن بست آتش بس گیر کرد ، برای این که نیروهای خودش را سرگرم کند یکباره رنگ عوض کرد و به بهانه اعیاد مخصوصاً عید […]
نعمت بزرگ آزادی
پس از سالها زندگی در درون سازمان مجاهدین خلق و تحمل شدیدترین فشارها، محدودیتها و شستشوی مغزی که به طور مداوم بر ذهن و جسم ما اعمال میشد، تصمیم به جدا شدن از این تشکیلات گرفتم. در آن دوران هیچ آزادی فردی نداشتم. همه چیز به من دیکته میشد: از پوشیدن لباس گرفته تا رفت […]

