مرا فریب دادید چند کلامی با مسعود رجوی
رجوی نیرویی می خواست که بی شبهه ترور کند آنان که فریب فتوای رجوی را خوردند
پنج دلیل برای طلاق اجباری اعضای مجاهدین خلق چرا مسعود رجوی طلاق را برای مجاهدین خلق اجباری کرد؟
استقرار مجاهدین در عراق، خاستگاه کلیدی رجوی
رجوی از این نکته هشدار دهنده نیز غفلت نکرده است که در صورت هر گونه اقدام در خصوص اعمال محدودیت ها و همچنین اصرار بر اخراج و یا جابجایی مجاهدین به بیرون از عراق با واکنش شدید آنها و تا مرز از دست دادن جان شان پیش خواهند رفت. از محتوای پیام رجوی چنین بر می آید که ظاهرا خارج کردن نام مجاهدین از لیست تروریستی اتحادیه اروپا، گیر بسیاری از مشکلات مجاهدین را چه در عراق و چه در سطح غرب حل و برطرف کرده است.
سخنی کوتاه با دیو فراری
دیو پلید اردوگاه کار اجباری اشرف در نشستهای عمومی همواره مژده میداد که لحظه عملیات نهائی، یعنی عملیات بهمن کبیر در حال نزدیک شدن است، همگی باید بکوشند که از این فرصت مناسب کمال بهره را برده و ضربه نهائی را بر حکومت آخوندهای حاکم بر میهن وارد کنیم. اما باز هم مثل همیشه تمامی وعده و وعید های مسعود خان کشک از کار درآمد و هیچ سودی برای فرقه حاصل نشده
مسعود رجوی عنتری که همزمان با لوطی اش معدوم گردید
داستان مسعود رجوی دجال و جنایتکارو خائن هم حکایت عنتری است که مدت هجده سال (ازسال 64تا82) درکسوت یک عنتر وفادار برای جنایتکارترین عرب دشمن ایران زمین خوشرقصی کرده و جای دوست و دشمن را به لوطی اش (سیدالرئیس صدام) به بهترین نوع ممکن نشان داده است و لذا با سقوط ومرگ لوطی (صدام) درسال 2003 این عنتر(رجوی) دچار یاس وسرخوردگی و ناامیدی گردید و جان بجان آفرین تسلیم کرد.
جا بجا شدن سنگ قبر مسعود رجوی
مریدان رجوی برای اثبات زنده بودنش یک سنگ قبر در سایت های وابسته به مجاهدین از قبیل: آفتابکاران، ایران افشاگر، همبستگی ملی، مجاهدین و غیرو… برایش اختصاص داده بودند. عکس و مشخصاتش در روی این سنگها ثابت بودند. هراز گاهی یک جمله به آن اضافه میشد. آنهم متن پیامی بود که مسعود از درون قبرش داده بود. شاید هم مریم و دیگر وابستگانشان دوست داشتند که این جنازه چنین پیامی داده باشد. لذا خودشان آن را نوشته و زحمت اموات را کم می نمودند.
فرافکنی شاخص پیام ۸ آذر رجوی
گیریم که همه این عوامل جهانی دست به دست هم داده و حتی به تغییرات مورد نظر آقای رجوی هم منجر شوند، در این صورت تازه مشکل آقای رجوی با عنصر داخلی شروع می شود. اینکه در چنین فرضی این عنصر داخلی چه استقبالی از آقای رجوی خواهد داشت. کافی است ایشان نظری اجمالی به پل های شکسته پشت سر خود داشته باشند…مضحک ترین بخش پیام رجوی جایی است که ایشان برای فرار از توضیحات و پاسخ گویی به سوال اساسی و پیش روی قریب به سه دهه به هوادارانش روی به شاعرانگی می آورد و از زبان آلخو ویدال کوادراس، نایبرئیس پارلمان اروپا به وصف قرارگاه اشرف می پردازد…
رجوی قهرمان همانجا که هستی بمان
غرض من از این نامه این است که بگویم شما یک وقت مثل ما که گول شعارهای شما را خوردیم و الان اینجا گیر افتادیم ؛ گول این شعارهای ما را نخورید و فکر نکنید که رسیده وقت دیدار و به اشرف بیایید، نه الان برای دیدار اصلا وقت مناسبی نیست. بگذار دشمن بگوید شما در سوراخ موش هستید عیب ندارد ما اشرفی ها هم میگوییم” شیر همیشه بیدار سوراخ موشت را نگهدار” یا میگوییم رجوی قهرمان تو سوراخ موشت بمان” که با این شعارها توطئه دشمن را خنثی کنیم. برادر مسعود وضع ما در اشرف اصلا تعریفی ندارد خوب شد شما و خواهر مریم و بقیه فرماندهان به موقع فرار کردید وگرنه الان مثل ما فعالیتتان در عراق ممنوع شده بود ؛ گرچه فعالیت شما فقط هر از گاهی اطلاعیه دادن است
جرقه مقدر، تازه ترین راه حل ابداعی رجوی برای سرنگونی
رجوی در بخش مربوط به عراق، و طرح اصلاح قانون اساسی عراق و از جمله انحلال دادگاه عالی جنایی را آشکارا یک پیروزی برای خودش تلقی می کند. اینکه چنین امری چه انتفاعی برای رجوی در پی خواهد داشت مصداق همان ضرب المثل معروف ایرانی است که می گوید وقتی چوب را بر می داری گربه دزد حساب کار خودش را می کند.
کاریزما و مجاب سازی، دو اهرم رجوی
بر خلاف تصورات معمول که کاریزما را در نقطه مقابل روش های مجاب سازی و کنترلی قرار می دهند، این دو پدیده به نوعی لازم و ملزوم یکدیگر هستند. ردیابی این دو اهرم در حصول و عینیت یافتن مناسبات فرقه ای در سازمان مجاهدین خلق به سهولت قابل ردیابی است. پروسه ای که مسعود رجوی از موقعیت یک رهبر سیاسی کاریزما تا قرار گرفتن در موقعیت یک رهبر فرازمینی فرقه ای طی نموده است تعامل و رابطه متقابل و تکمیل کننده این دو فاکتور را به وضوح نشان می دهد.
رجوی، جنایت کار روانی یا روان بیمار
شاید عمده ترین مشکل رجوی با اعضایش بی اعتمادی نسبت به آنها باشد. این بی اعتمادی حتی ممکن است مولود یک توهم و یا احساس صرف باشد. اما بازتاب این توهم در مناسبات به وقوع یک سرفصل کیفی یعنی انقلاب ایدئولوژیک منجر شده است. اهرمی که هدف اش را بر کنترل تمام و کمال اعضاء متمرکز کرده است. نشانه دیگر همه دشمن پنداری او است. رجوی اگر چه در ظاهر دم از انسان گرایی و اومانیسم و صلح می زند، اما ماهیتا همه دگراندیشان را دشمن خود و اندیشه اش می پندارد.
پیش بینی آینده مجاهدین در گذشته
سال ها پیش شماری از اعضای بلندپایه سازمان که روند جدایی خود از سازمان را آغاز کرده بودند به کرات تصریح داشته اند که مسیر آینده سازمان با این شیوه ها و توسل به این حربه ها جز از تبدیل کردن مجاهدین به یک فرقه مذهبی خطرناک و تبدیل رجوی به یک لیدر فرقه ای راه نخواهد برد. این افراد به فرجام هایی دیگری از جمله انحطاط و استحاله سازمان در مناسبات لیبرالی و سرمایه داری و… نیز اشاره داشته اند. اما آنچه اتفاق افتاده و حاصل شده کیفا بر مستحیل شدن سازمان در مناسبات فرقه ای صحه گذاشته است.
گزارشی از جنایات هولناک سرکرده مجاهدین
دبیر دوم سفارت آمریکا در بغداد همچنین متذکر شده است که رجوی برای دستیافتن به برخی از زنان و بانوان در این سازمان، همسران آنها را به مأموریتهای مرگبار می فرستاد و به شیوه”ناپلئون” زنان آنها را تصاحب میکرد و در اسناد موجود در پادگان اشرف نیز به این موضوع بر میخوریم که تعدادی از مرگهای اعضای این گروه تصادفی نبوده بلکه از قبل برنامهریزی شده است.
بررسی اشتباهات مسعود رجوی
در سال های 1357 به بعد حضور مسعود رجوی و نقش تخریبی و بازدارنده اش در تعمیق نهادهای اجتماعی و ستیزه جویی کینه توزانه اش با حاکمیت و در نهایت اتخاذ خشونت به عنوان یک راهکار براندازانه به بهانه حل معظلات اجتماعی بازمانده از دوران گذشته، سرفصل و نقطه عطف اشتباهات استراتژیک این رهبری است.

